پرتال امام خمینی (س)/مصاحبه ۴۱: حجتالاسلام والمسلمین سید محمود مدنی بجستانی مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، مؤلف و پژوهشگر و مدیر سابق جامعة الزهرا سلام الله علیها و نماینده سابق ولی فقیه در امور کشورهای حوزه خلیج فارس و امام جمعه سابق دُبی و نماینده دور هفتم مردم گناباد و بجستان در مجلس شورای اسلامی است.
بحث ما درباره تعامل و احترام متقابل به کشورهای مختلف در عرصه بینالملل از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است. مستحضر هستید رفتار عزتمندانه در روابط و احترام متقابل در نظام بینالملل جزء اصول استوار سیاست خارجی ایران است. در ابتدا علاقمندیم تعریف امام را از سیاست خارجی و روابط بینالملل از زبان شما بشنویم.
ما همواره نیازمند نگاه ارزشمند امام به عنوان معمار کبیر انقلاب هستیم؛ شخصیتی که در اوج رشد فقاهتی خودشان فرصت پیدا کردند بیش از پانزده، شانزده سال از آغاز قیام در خلوتی که خداوند برای او فراهم کرد به عنوان تبعید در نجف روی نظریه سیاسی و نظام سیاسی مورد نظر خودش فکر کنند و بررسی و جمعبندی داشته باشند و یک نظام سیاسی روشنی را در ذهن خودش شکل دهند. احساس من این است که امام به همه زوایای یک نظام سیاسی، فقیهانه اندیشیده بود. این فرصت پانزده، شانزده ساله تبعید این زمینه را برای امام فراهم کرده بود. در حالی که بسیارند فقهایی که حتی فرصت اندیشیدن به مؤلفههای یک نظام را ندارند و به صورت پیش بینی نشده با آن روبرو میشوند. اما امام راجع به آنها اندیشیده بود. البته متأسفانه فرصت تبیین آنها نصیب ما نشد. کاش میشد امام اندیشههای خودشان را درباره نظام و ولایت فقیه و ابعاد مختلف آن را بیشتر تبیین میکردند که امروز چراغ راه ما بود.
اگر چه در بخش مهم ارتباطات بینالملل، یک بحث منظمِ کلاسیک از امام نداریم، اما به نظرم اشارات امام در سخنرانیهای متعدد و نوشتههای مختلف به مناسبتهای گوناگون میتواند راهگشای بسیاری از مسائل باشد که ان شاء الله در ادامه سؤالات شما عرض خواهم کرد.
تعریف و نگاه حضرت امام از سیاست خارجی و روابط ایران با دیگر دولتها چگونه است؟
ما در نظریههای موجود در دنیا چند گرایش اساسی داریم که به عنوان نظریههای اثباتگرا، واقعگرا و خردگرا و امثال این تعبیرها دستهبندی و معرفی شدند. والبته گاهی این عنوانها با محتواهایی که گفته میشود تطابق ندارد. همانطور که ما در فلسفه، رئالیسم و واقعگرایی را به عنوان یک حقیقت داریم که هر کسی مدّعی آن است. علامه طباطبایی رضوان اللّه تعالی علیه در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نشان داد که رئالیسم واقعی و واقعیتگرایی دقیق و حقیقی در فلسفه اسلامی و نه در فلسفه مارکسیست و دیگر مدّعیان است. به فهم بنده نظام سیاسی اسلام آنچنان که مورد نظر امام بود از چند شاخصه اساسی برخوردار است. یک: حقیقتگرایی؛ به این معنا که قطعاً ما این نظام را بر اساس یک نظام ارزشی طراحی میکنیم. ما بر اساس معیارهای ثابت وحیانی این نظام را طراحی میکنیم. البته بعضی از کشورها طبیعتاً این تعهدات دینی، مذهبی، مکتبی و ارزشی را ندارند و صرفا بر اساس منافع طراحی میکنند.
شاخصه دوم: واقعگرایی و خردگرایی به معنای درست آن است. ما در عین حال که در چارچوب آن ارزشهای تعیینشده دینی، نظام سیاسی را مینگریم از واقعیتهای جامعه و واقعیتهای کف نظام بینالملل نمیتوانیم و نباید غافل باشیم. اسلام به ما الزام میکند که چشم خود را باز کنیم و شرایط را بسنجیم و بر اساس شرایط تصمیمگیری کنیم. به عنوان مثال عرض میکنم شاید شما در روابط ائمه علیهم السلام ظواهر متناقضی را ببینید. مثال واضح و روشن آن رفتار امام حسن مجتبی علیهالسلام و رفتار امام حسین علیهالسلام است. وقتی به باطن رفتار آنها میرسیم میبینیم تناقض حل میشود؛ زیرا بر اساس شرایط موجود حاکمیت معاویهای غیر از حاکمیت یزیدی است و طبیعتاً دو رفتار را میطلبد. لذا شاخصه دوّم آن است که تصمیمگیری در نظام ارتباط بینالملل باید بر اساس واقعیتهای موجود، تحلیلهای دقیق از قدرت خودمان، قدرت دشمن، حرکتهای نیروهای مختلف، کشورهای مختلف و ظرفیتهای موجود باشد.
اما شاخصه سوم: ما یک اصل کلی داریم: «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ». بر اساس این اصل ما با تمام نظام تکوین در آشتی هستیم. به تعبیر زیبای ناصرخسرو:
خلق همه یکسره نهال خدایاند
هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن
ما با تمام دنیا و تمام کشورها در صلح هستیم. حالت جنگ و تعارض حالت عارضی است. اگر کسی قصد تعرّض داشته باشد و ما از طرف او آسیب ببینیم مقابله میکنیم. به یاد دارم حضرت امام به این اصل در مصاحبهای که در پاریس با ایشان شد اشاره کردند و اظهار داشتند ما با تمام کشورها در صلح هستیم؛ مگر کشوری که بخواهد با ما جنگ کند و به منافع ملی ما تعرّض کند. این شاخصه سوم بود.
اما چهارمین شاخصه؛ در میان ارتباطات صلحآمیزی که با همه دنیا دنبال میکنیم کشورهای مسلمان برای ما از ویژگیهای خاصی برخوردار هستند و بلوک خاصی را تشکیل میدهند که ما با نظر و عنایت ویژه به آنها نگاه میکنیم.
به نکته جالبی اشاره کردید. نگاه حضرت امام به کشورهای همجوار، مسلمان و مستضعف دنیا همدلی بیشتری دارد.
نسبت به کشورهای همجوار ما در معارف اسلامی مفهومی به عنوان جار و همسایه داریم. آیا واقعا این در حد همان حکم فردی مطرح است که خانه بنده و شما در کنار هم قرار گرفته است یا این جوار را میشود توسعه داد؟ گاهی جوار و بعضی از احکام آنها توسعهای را از خود روایات برمیتابد که به اقتضای آن با کشورهایی که به صورت فیزیکی و خارجی در کنار هم قرار گرفتیم باید نسبت به هم تحمّلهایی داشته باشیم. روایت هست که جار نباید فقط خوبیهای همسایه را تحمّل کند بلکه باید برخی از بدیهای او را هم تحمل کند. این بدان معناست که ما باید نرمشی نسبت به همسایگان داشته باشیم که نسبت به غیر همسایه نداشته باشیم. چرا؟ این یک معنای حکیمانه در درونش دارد. برای اینکه اگر انسان در مرزهای خودش احساس آرامش نکند امکان پرداختن به مسائل داخلی خودش را هم نخواهد داشت، امکان توانمندسازی خودش را نخواهد داشت. حسن جوار و ارتباط خوب با همسایه به ما این فرصت را میدهد که بتوانیم به مشکلات داخلی خودمان برسیم و تواناییها و ظرفیتهای داخلی خودمان را فعّال کنیم. البته اگر همسایهای قصد تعرض داشته باشد با او برخورد خواهیم کرد. چنانچه که در دوران حضرت امام، صدام این کار را کرد و امام و امت مشت محکمی به دهان او زدند که در تاریخ سیصد ساله ایران بیسابقه است که جنگی را به ایران تحمیل کرده باشند و قسمتی از ایران را غصب نکرده باشند. اما با درایت امام و پشتیبانی مردم و نصرت ذات اقدس الهی جنگ هشت ساله به نحوی پایان یافت که علیرغم پشتیبانی همه کشورهای دنیا و با وجود فشارهای جهانی علیه انقلاب اسلامی و طولانی بودن جنگ حتی یک وجب از خاک ایران اسلامی در اختیار دشمنان قرار نگرفت. اینگونه جمعبندی میکنم که ما در معارف اسلامی مفهوم جوار و جار را داریم و باید نسبت به آنها تحمل و نرمش بیشتری اعمال کنیم. این تحمل و نرمش ما را در شکوفایی ظرفیتهای داخلی و رسیدن به اهداف اساسی که در پیش داریم تقویت میکند. نسبت به کشورهای مورد ستم، ما این بیان زیبای امیرالمؤمنین را داریم که به امام حسن و حسین(علیهماالسلام) فرمودند: «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً»؛ دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
شکل اینکه ما چگونه با ظالم دشمنی کنیم و چگونه به مظلوم کمک کنیم متناسب با شرایط و اقتضاءات شرایط خواهد بود. گاهی ما در موضع قدرت و موضع مناسب هستیم پس متناسب با آن تصمیمگیری میکنیم. گاهی چنین شرایطی نیست. نکته بسیار مهمی در تاریخ زندگانی امام وجود دارد که لازم است عرض کنم. در جریان جنگ، تجاوزهای اسرائیل به فلسطینیها و لبنانیها شدّت گرفت و همانطور که میدانید بعضی از فرماندهان سپاه تصمیم گرفتند نیرو به لبنان اعزام کنند. امام با این تصمیم که بدون نظر ایشان اجرایی شده بود مخالفت کردند و نیروها را برگرداندند و این جمله تاریخی را فرمودند: «راه قدس از کربلا میگذرد». البته ما مدافع فلسطین هستیم و امام بزرگترین مدافع ملّت فلسطین بودند. اما ما به اقتضای شرایط تصمیمگیری میکنیم که چگونه پشتیبانی کنیم. پس این یک اصل اساسی است. ما در فرهنگ اسلامی و اهداف امام، پشتیبانی از مظلوم را داریم و امام آن را نشان دادند ولی همواره به اقتضای شرایط، تصمیمگیری میکنیم. مصالح کلّی امت اسلامی، مصالح کشور و مصالح مکتب اقتضا میکند که ما چگونه پشتیبانی کنیم. آیا پشتیبانی باید فرهنگی، سیاسی، مالی یا نظامی و یا به نحو دیگر باشد.
نگاه امام به دولتهای قدرتمند و گاه مستکبر چیست و وظیفه جمهوری اسلامی در قبال آنها چیست؟
آنچه از جوانی امام و در تاریخ زندگانی امام سراغ داریم غیرتمندی، جوانمردی و عزت نفس است. یکی از بزرگان نقل میکرد روزی قلدری به مدرسه فیضیّه آمده بود و عربده میکشید. همه از ترس به حجرههای خودشان پناه برده بودند. اما امام از حجره بیرون آمدند و با کشیدهای آن فرد را از مدرسه فیضیّه بیرون انداختند. آنچه که آن روز در فضای جوانی امام در مدرسه فیضیّه رخ داد مطلبی بود که بعدها در مقیاس جهانی و تاریخی در ارتباط امام و کشور مستکبر آمریکا اتفاق افتاد. امام آن سیلی را مجدد تکرار کرد به کسی که در صحنه بینالملل عربده میکشید. امام در مقابل این عربدهکشی ایستاد و آمریکا را شیطان بزرگ خطاب کرد و در مقابل دیگران هم فرمود آمریکا از شوروی بدتر و شوروی از آمریکا بدتر و انگلستان از هر دو آنها بدتر است. امام یک مفهوم را برای ما تعریف کردند که کسانی که قصد تجاوز به حقوق ملّتها را دارند و حاضر نیستند در یک تعامل طرفینی عادلانه شرکت کنند نباید به آنها باج داد و باید در مقابل آنها ایستادگی کرد و در نظام سیاسی امروز امام مشخصا آمریکا را تنها نماد این مطلب میدانست. امام با وجودی که با همان شوروی متجاوز مخالفت کردند ولی حرفشان این بود که جایگاه استکباری آمریکا ویژه است و بقیه تبع هستند. ما نباید از این امر غفلت کنیم. آمریکا در وضعیت فعلی دشمن اوّل است. اسرائیل و آمریکا دشمن اول محسوب میشوند و بقیه تبع هستند و تبعیت میکنند. نظامهای دیگر اگر در تعارض با منافع ما قرار بگیرند کوچک و بزرگشان فرق نمیکند. منافع کشور، منافع ملّی و منافع اسلام عزیز، تشیع گرانقدر و انقلاب اسلامی اولویت اوّل خواهد بود.
حدود و تعریف منافع و حقوق ملت ایران در نظام بینالملل چگونه است و ثانیاً از دیدگاه حضرت امام برای احقاق حقوق و دفاع از منافع ملّی و اسلامی چه روش و سیاستی را باید در پیش بگیریم؟
در نظام بینالملل ما با یک سری از شیوهها، امکانات و ظرفیتها مواجه هستیم که موجود هست والبته خلأهای اساسی هم وجود دارد. ظرفیتهایی که موجود است، ظرفیتهای دیپلماسی، نهادهای بینالملل و شخصیتهای تأثیرگذار هستند. امام در استفاده از هر سه ظرفیت دستور دارند. امام برای حضور در سازمان بینالملل به سخنان بعضیها که میگفتند آنجا محل مستکبران است و ما نباید در آنجا حضور پیدا کنیم اعتنایی نکردند و دستگاه سیاست خارجی را به حضور جدّی ملزم کردند و در همه سالهای حیات امام ما در آنجا حضور جدّی داشتیم با اینکه میدانستیم وضعیت آنجا در اختیار بعضی از قدرتهای غالب هست ولی هیچ وقت امام نفرمود که آنجا را خالی کنید. این یک نکته است. ما باید از ظرفیت ناقص موجود در نهادهای بینالمللی استفاده کنیم.
نکته دوم؛ دیپلماسی عمومی و بحث تبیین و در جریان گذاشتن عموم ملّت است که امام در این جهت هم دستوراتی داشتند و در سالهای اول انقلاب، گروههایی را به کشورهای مختلف اعزام کردند تا اهداف انقلاب را تبیین کنند و وضعیت ما و حقوق ملّت و فشارهای نابحقی که از طرف آمریکا و بعضی از کشورها وارد میشود را برای آنها تبیین کنند. این هم فضای دوم بود. شخصیتهای تأثیرگذاری که در دنیای اسلام هستند با فرمان امام به ایران دعوت شدند. کنفرانسهای مختلفی تشکیل شد تا از تفکرات مختلف و این ظرفیت برای احقاق حقوق ملّت ایران و تبیین انقلاب و اهداف بلند آن استفاده شود.
اگر امروز در استفاده از این ظرفیتهای موجود غفلت و کوتاهی کنیم و یا ضعیف برخورد کنیم طبیعتاً دچار مشکل خواهیم شد. نباید به این عنوان که این ظرفیتها کامل در اختیار ما نیست و یا بعضی بر آنها سلطه دارند در استفاده از آنها غفلت کنیم. از سوی دیگردر نظام بینالملل خلأهایی نیز وجود دارد و ما میدانیم مجموعه نظام بینالملل برای احقاق حقوق ملّتها کارآیی لازم را ندارند. ما هشت سال مظلومانه جنگیدیم و نظام بینالملل نتوانست حتی در برابر حمله شیمیایی عراق که به اعتراف همگان غیر انسانی بود از ما دفاع کند. خلأهایی که وجود دارد باید برطرف شود. امام به این خلأها در مسئله حج اشاره کردند که ما نیاز داریم اماکن متبرّکه تحت یک اتحادیه اسلامی بینالمللی اداره شود یا در بعضی مسائل دیگر امام اشارهای داشتند ما باید آنها را به عنوان اهداف بلند با ظرفیتسازی، زمینهسازی تبیین و روشنگری و امثال اینها برای آینده دنبال کنیم که بتوان آ نها را به وجود آورد. ولی آنچه را که الان برای احقاق حقوق ملّت ایران و تبیین اهداف انقلاب اسلامی میتوان انجام داد؛ استفاده کامل از همه ظرفیتهای موجود است. بنده به دلیل حضور طولانی مدّتی که در بعضی از کشورها داشتم واقعا احساس میکردم در همین نظام فعلی با همه کاستیها و کمبودها، ظرفیتهای بسیاری داریم که اگر به درستی استفاده میشد میتوانستیم قدمهای بسیاری را برداریم. فرض کنید در یک کشور حساس سفیر یا مجموعه دیپلماسی ضعیفی را داشته باشیم که توانایی و تسلط کامل بر کار خودشان نداشته باشند ضربه جدّی میخوریم. اما آنجایی که سفیر فعال، توانمند و بهروزی داشتیم توانستیم بسیاری از حقوق ملّت را بازپس بگیریم و من میتوانم نمونههای بسیاری را در این زمینه نام ببرم.
وظیفه و نقش دستگاه دیپلماسی و نهادهای تأثیرگذار بر روابط خارجی جمهوری ایران در اندیشه امام خمینی چگونه است و چگونه باید باشد؟
من به یک خاطره از امام اشاره کنم که این خاطره، خاطره کوچک امّا بسیار مهمّی است. در خاطراتی که از امام نوشته شده است دیدم وقتی پادشاه عربستان[ملک خالد بن عبدالعزیز] از دنیا میرود با شهید رجایی مصاحبهای میکنند و ایشان خیلی سرد با این خبر برخورد میکند و تسلیت نمیگوید. ما با حکّام سعودی مشکلات سیاسی، عقیدتی و ... بسیاری داشتیم. بعد که آقای رجایی خدمت امام میرسد امام به ایشان گوشزد میکنند و میگویند این مصاحبه شما درست نبود؛به هر حال رئیس آن کشور از دنیا رفته است و شما به عنوان رئیس این کشور باید تسلیت میگفتید و برخورد مناسبتری نشان میدادید. این خاطره که عرض کردم مکتوب در خاطرات امام آمده است و ما را به یک نکته مهمّ راهنمایی میکند که نظر امام این بود که نبایدتحت تاثیر احساسات خارج از عرف عقلا و عرف بینالملل رفتار کنیم و باید از تمام ظرفیتهای دیپلماسی استفاده شود. مثلاً در بحث مذاکره که امروز مطرح است و همانطور که مقام معظم رهبری هم دستور دادند باید از تمام این ظرفیت استفاده شود و ما حق نداریم در این راه ذرهای کوتاهی کنیم. با همه صعوبت و مشکلاتی که وجود دارد، با همه مخالفتها و دشمنیهایی که میشود ما در شرایطی هستیم که باید از ذره ذره این ظرفیتها استفاده کنیم. اگر میتوانیم منافع کشور را یک قدم جلو ببریم حق نداریم به خاطر کاستی، سستی و سهلانگاری و یا بعضی از مسائل جناحی ویا تحت تاثیر احساسات و تبلیغات و امثال آن این یک قدم را برنداریم. استفاده از این ظرفیتها وظیفه است و ضایع کردن این ظرفیتها مثل آن است که یک فرد جنگلی را به آتش بکشد. این فرد سرمایه ملّی را از بین برده و جنایت کرده است. یا اگر فردی چاه نفتی را آتش بزند جنایت کرده و باید محاکمه شود. اگر این ظرفیتها فعّال نشود هم همین طور هست. زمانی که نماینده مجلس بودم به عنوان رئیس یک هیأت به کشور یمن سفر کردم. آن وقت روابط ما با یمن در سطح نازلی بود. کارداری داشتیم که متأسفانه کف تواناییهای لازم را برای انجام وظایف نداشت. یمن به عنوان یک کشور بسیار مهمّ 450 کیلومتر با عربستان سعودی مرز دارد و مردمانش شیعه هستند. آنجا به من گفتند تا چند سال قبل در تمام مساجد «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیَّالله» گفته میشد ولی دستگاه دیپلماسی ما وضعیتی داشت که توان تأثیرگذاری در هیچ جنبهای را نداشت. من به محض ورود در فرودگاه به کاردار گفتم شما با رئیس جمهور وقت بگیرید! من میخواهم با ایشان صحبت کنم و قصد دارم در نماز جمعه هم شرکت کنم. کاردار گفت این کار ممکن نیست زیرا شخص رئیس جمهور یمن هیچ اعتنایی به ما نمیکند و محال است به ما وقت بدهد. گفتم شما وظیفه خودتان را انجام دهید. کاردار گفت شرکت شما در نماز جمعه را نیز به مصلحت نمیدانیم. گفتم من مصلحت میدانم و حتما حضور پیدا میکنم. این لطف الهی بود و ما در آن سفر با رئیسجمهور ملاقات کردیم با اینکه شرایط بسیار ویژهای بود. بعد از ما نیز هیأتی از بعثیهای عراق آمدند. معلوم میشد هر جا ما نباشیم دشمنان ما جدّیتر حضور پیدا میکنند. آن دیدار باعث شد سطح روابط بعد از بازگشت ما به ایران تبدیل به سفیر شد و سفیر برای رئیس مجلس نامهای نوشته بود و تشکر کرده بود که آقای حداد به من منعکس کردند که سفر آن هیأت بسیار مفید و مؤثر بوده و سطح روابط ایران را ارتقا داد.
وقتی که در نماز جمعه صنعا شرکت کردم با توجّه ویژه مردم مواجه شدم. وقتی با عبا و عمامه حضور پیدا کردم همه فهمیدند که من از ایران آمدهام و منسوب به امام و انقلاب هستم. در کشور یمن با وجودی که دست بوسیدن مرسوم نیست بسیاری از مردم میآمدند و دست ما را میبوسیدند. البته میدانستیم که این بوسیدن، بوسیدن دست بنده نیست بلکه بوسه بر انقلاب و بوسه بر دست امام و تمدّن ارزشمند ایران اسلامی است. اگر از این ظرفیتها استفاده نکنیم مسئول خواهیم بود. ما وظیفه داریم و باید این ظرفیتها را شناسایی کنیم. من به سه مورد از این ظرفیتها اشاره کردم و موارد متعدد دیگری نیز هست که در این مصاحبه نمیگنجد.
به عنوان سؤال پایانی با توجه به اینکه جنابعالی سالهای طولانی در سمتهای مختلف در کشورهای خارجی بودیدو نماینده مجلس هم بودید به جایگاه حضرت امام در دنیای خارج و نظام بینالملل و نگاه دستگاههای دیپلماسی خارجی به حضرت امام اشاره کنید و اگر خاطرهای دارید بفرمایید.
بنده بدون آنکه تحت تأثیر احساسات یا مسائل سیاسی باشم شاهد صادقی هستم بر آنکه هر جا رفتم امام را با یک عظمت و احترام ویژهای یاد میکردند. من یادم نمیرود که یک عالم برجسته از اهل سنت که شخصیت بینالمللی بود و در چندین کشور از او برای تدریس دانشگاهها و برنامههای تلویزیونی دعوت میکردند به من گفت امام که آمد در همه کشورهای اسلامی در نماز جمعه برای امام دعا میکردند و خودِ من قصیدهای در دهها بیت با عنوان «ارباب العمائم» صاحبان عمامه ساختم. تعبیر او این بود که من امروز نجات جهان اسلام را در ظهور خمینی دیگر میبینم. ما این اظهار نظر را در شخصیتهای مختلف دیگری هم شاهد بودیم. گاهی شخصیت توسط خواص جامعه شناخته میشود، اما عوام و عموم مردم به او دلبستگی ندارند؛ بنابراین این شخصیت نمیتواند تأثیرگذار باشد. شما میتوانید شخصیتهای مختلفی را نام ببرید که در دنیای معاصر یا در تاریخ بودند اما خواص آنها را میشناختند و عموم مردم به آنها دلبستگی نداشتند. لذا نمیتوانستند فرمانی بدهند و تأثیرگذار باشند. امام این خصوصیت را داشتند که هم خواص را شیفته خودشان کرده بود و هم در دل عموم مردم جای داشتند و آنها با نگاه احترام و تقدیر به امام نگاه میکردند.
نمونه دیگری را در همان سفر به یمن یادم هست که کسی در کنار من نشست با وجودی که فضا فضای امنیتی بود و ممکن بود برای وی خطر داشته باشد. ضمن اظهار محبت اظهار داشت ما علیرغم همه مشکلات خبرهای شما را دنبال میکنیم و پیروزی خودمان را در پیروزی شما و شکست خودمان را در شکست شما میبینیم. در ایتالیا استادی از اساتید دانشگاههای ایتالیا در محل سفارت در واتیکان به دیدار من آمد. در این دیدار متوجه شدم این استاد دانشگاه با مطالعه اندیشههای امام و رفتار امام، شیفته امام و انقلاب و ایران شده بود. البته اینگونه افراد کم نیستند که اظهار نظر کردند و حتی برای این اظهار نظرها بهای سنگینی مثل زندان و حبس دادند اما هیچ وقت عشق خودشان را به امام پنهان نکردند و هنوز هم انتظار دارند اندیشه امام تأثیرگذار بر دنیای معاصر باشد و برای آنها راهگشا باشد. یادآوری میکنم امام در عین حال که حماسیترین مرد دنیای معاصر ما بودند و فریادهای ایشان بر پیکر مستکبران جهان لرزه میانداخت مرد تعادل هم بودند. هیچ وقت حوادث، امام را از جاده تعادل خارج نکرد. وقتی شوروی به افغانستان حمله کرد بدون شک امام صدرصد با آن مخالف بودند. امام برای ملت افغانستان نهایت دلسوزی را داشتند اما احساس کردند ورود ما به مخالفت جدّی با شوروی و یا تحرک نظامی و امثال آن به معنای ضربه خوردن انقلاب و اسلام است. لذا ضمن آنکه مخالفت خود را با سفیر شوروی در میان گذاشتند اجازه هیچ تحرک خاص ویا دخالت نظامی در جنگ افغانستان را ندادند تا ما بتوانیم در شرایط مناسب با حفظ منافع خودمان به یاری دیگران بشتابیم. حفظ تعادل در عین حماسی بودن نقطه مهم درس سیاست خارجی امام است.
.
انتهای پیام /*