بخش اول

امام خمینی(س) بعنوان فقیهی عالیقدر و صاحبنظر در اندیشه اسلامی همواره دغدغه احیاء دین و اصلاح فکر دینی را داشته اند. احیاء اسلام اصیل و اسلام ناب که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دارای مسئولیت است و پاسخگوی نیازهای و آلام انسان امروز است از دستاوردهای بزرگ امام بوده است .

اسلام نابی که امام معرفی می کند مکتبی است که در مقابل مکاتب بشری شرق و غرب می ایستد و راهی نوین را در برابر پای انسان مسلمان می گذارد. در چارچوب اندیشه امام و گفتارهای ایشان همواره شاهد تمایزی قاطع و جدی میان اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی هستیم.

مقدمه :

یکی از مسائلی که همواره فلاسفه و اندیشمندان با آن مواجه و روبرو بوده اند مساله تفسیر پذیری مفاهیم بوده است. در تعریف مفهوم می توان گفت مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر، مفهوم با معنا، مدلول و مراد، مساوی است . یعنی همان معنایی که در ذهن تصور می شود. (1)

از آنجائیکه مفاهیم انتزاعی ، مصداق و مابه ازای بیرونی مشخصی ندارند، همواره محل مناقشه و جدال هستند. مفاهیم انتزاعی که با زندگی بشر سرو کار دارند از قبیل عدالت، آزادی، اعتدال، پیشرفت، برابری و ... همواره موضوع مناقشه و منازعه بر سر ارائه دادن تعریفی جامع و مشخص بوده اند.

این مفاهیم که همواره زندگی بشر درگیر با آنهاست در الگو ها و گفتمانهای سیاسی و فکری گوناگون معناهای کاملا متفاوتی از هم یافته اند. برای نمونه مفاهیمی چون آزادی و عدالت در چارچوب تفکر اسلامی معنایی می یابد که کاملا متفاوت از معنای این مفاهیم در نظام های فکری لیبرالی و یا نظام فکری کمونیستی است. در خود این دو نظام فکری اخیر نیز این دو مفهوم معانی و تعریف کاملا متفاوتی از هم می یابند. بنابراین یکی از مهمترین مسائلی که همواره فلاسفه و اندیشمندان با آن مواجه و روبرو بوده اند مساله تفسیر پذیری این مفاهیم بوده است.

مساله تفسیر پذیر بودن این مفاهیم و مناقشه بر انگیز بودن آن از این حیث اهمیت دارد که غالب شدن هرنوع تفسیری از این مفاهیم، مسیر حرکت کلی جامعه را به سمت و سوی خاص خود جهت می دهد. در واقع تعاریف متفاوت از هرکدام از این مفاهیم جامعه را به اشکال متفاوتی سامان می دهد.

در درون فضای سیاسی – اجتماعی کشورمان، ما در مقطعی تجربه مناقشه بر سر مفهوم آزادی را داشتیم. رایج شدن و فراگیر شدن مفهوم آزادی بدون ارائه تفسیر مشخصی از آن خصوصا از جانب گروه هایی که این مفهوم را علی الدوام در گفتارها و نوشتارهای خود تکرار می کردند، مناقشات و منازعات فکری و سیاسی فراوانی بر سر سامان دادن و جهت حرکت حوزه های فرهنگ، جامعه و سیاست را موجب شد.

در فضای سیاسی و اجتماعی امروز کشورمان و بخصوص پس از انتخابات ریاست جمهوری 92 یکی از مفاهیم و کلید واژه هایی که به کرات شاهد بکار رفتن آن هستیم مفهوم اعتدال است. در رسانه ها، مطبوعات، سایتها و ... این مفهوم مداوما به کار برده می شود و در تحلیل های گوناگون فرهنگی و سیاسی ورود یافته است. تجربه ناخوشایند ما از دامن زدن به مفهوم آزادی بدون ارائه تعریفی مشخص از آن، موجب شده است که ضرورت ارائه تعریف مشخص از این مفهوم در سطوح گوناگون و ابعاد گوناگون کاملا احساس شود.

نکته ای که نظام مقدس جمهوری اسلامی را از سایر نظامهای سیاسی موجود در دنیا متمایز می کند علاوه بر وجه دینی آن، این است که رهبری این انقلاب حضرت امام خمینی(س) هم رهبری ایدئولوگ و هم رهبری نظام ساز بوده اند که به درستی لقب معمار کبیر انقلاب را دارند. درواقع چارچوبه های فکری و بنیادین حرکت این نظام کاملا روشن و بدون ابهام می باشد. چارچوبه هایی که بر مبنای اصول اسلام و رهنمود های حضرت امام(س) شکل گرفته اند و در تمامی ارکان و سیاستهای کلی نظام ساری و جاری می باشند. پس از امام(س)، مقام معظم رهبری این نظام را به شایستگی راهبر هستند. لذاست که نظام ما در مسیر حرکت خود هیچگاه دچار ابهام و انحراف نخواهد شد .

بنابراین امروز که در فضای سیاسی کشور مفهوم اعتدال همه گیر شده است، ضروری به نظر می رسد تا با رجوع به این مفهوم در آراء و اندیشه های امام خمینی(س)، معنای این مفهوم نزد ایشان و نسبتش با آراء ایشان روشن تر گردد. لذا هدف ما در مقاله حاضر این است تا مفهوم اعتدال را در اندیشه و سیره عملی امام خمینی(س) مورد بررسی قرار دهیم.

البته باید به این نکته مهم توجه داشت که اعتدال در اندیشه امام در چارچوبی وسیع تر از معنای محدودی که در فضای امروز جامعه ما از این مفهوم مورد نظر است، مطرح می گردد. لیکن اعتدال در اندیشه امام در ساحت اندیشه و تفکر اسلامی مطرح می شود.

مفهوم اعتدال در مکتب اسلام

بررسی همه جانبه آموزه های الهی و گزاره های دینی در دین مبین اسلام به خوبی نشانگر این حقیقت است که اسلام، نظام عالم را که نظام اَحسن است و به عنوان نظامی اعتدالی معرفی می نماید و انسان را در تمامی ابعاد و عرصه های زندگی، به تعادل و اعتدال، دعوت می کند و او را از افراط و تفریط باز می دارد و بر این اساس می توان گفت که اسلام، مکتب اعتدال است.

در قرآن کریم گاهی تاکید بر انتخاب حد میانه و وسط در یک مسئله جزئیِ فقهی آمده است. برای نمونه واژه اسراف و مشتقات آن که جمعا 23 بار در قرآن به کار رفته، مفهومی گسترده دارد و هرگونه تجاوز از حد اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در بر می گیرد: (2)

اسراف در انفاقخداوند در وصف بندگان مقرب خود می فرماید:" آنان هرگاه انفاق کنند، نه اسراف دارند و نه سختگیری؛ بلکه در میان این دو، حد اعتدالی را پیش می گیرند" (3). نیز در آیه 29 سوره اسراء برای روشن شدن حد اعتدال در انفاق، مثلی برای پیامبر(ص) بیان می کند:" هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن {و ترک انفاق و بخشش منما} و بیش از حد نیز دست خود را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری ، به حسرت گرفتار و از چاره فرومانی." (4)

اسراف عقیدتیدر آیاتی، انکار خداوند و پیامبران ، شرک به خدا و بت پرستی و ایمان نیاوردن به آیات الهی اسراف معرفی شده، آن را موجب بروز دشواری ها ی فراوان در زندگی دنیا و عامل نابینایی انسان در آخرت و گرفتاری در عذاب دردناک و ماندگار می شمارد.(5)

اما اعتدال در قرآن گاه، در افقی بالاتر مطرح می گردد و نه تنها برخی فروع دین و یا حتی اصول دین، بلکه اساساً مسلمین و پیروان دین حق را به عنوان امتی میانه و میانه رو معرفی میکند؛ آنچنان که خداوند می فرماید: "و کذلک جعلناکم امة وسطاً" ؛ و همان گونه {که قبله شما را قبله ای معتدل و میانه تعیین کردیم} شما را نیز امت میانه قرار دادیم. (6)

و اهل بیت پیامبر(ع) که کامل ترینِ مسلمانان و بلکه پیشوای مسلمانان هستند، در معرفی خود می فرمایند:" نحن آل محمدٌ النَمَطُ الاَوسط؛ ما خاندان محمد(ص)، گروهی میانه و معتدل هستیم". (7) و خطاب به پیروان خویش و پویندگان طریق حق و حقیقت نیز می فرمایند:" یا مَعشر الشیعة آل محمدٍ، کونوا النُمرُقة الوِسطی یَرجع إلیکم الغالی و یلحق بکم التالی؛ ای شیعیان، پیروان آل محمد(ص) گروه میانه و معتدل باشید، که افراطگر به سوی شما بازگردد و تفریط کار به شما رسد". (8)

در ادعیه مأثوره نیز علاوه بر احادیث متعدد، می بینیم که همین تعبیر «النمرقة الوسطی» یا «النمرقة الاوسط» مطرح شده است: " اللهم لاتجعلنا من الذین تقدَموا فَمَرقَوا و لا من الذین تأخروا فمُحِقوا واجعلنا من النُمْرِقَة الاوسط؛ خداوندا ما را در زمره کسانی که پیش افتادند - افراط کاران - و در نتیجه به بیراه ه رفتند و همچنین در زمره کسانی که عقب ماندند - تفریط کاران - و در نتیجه دچار هلاکت گردیدند قرار مده و ما را از گروه میانه و معتدل قرار ده". (9)

جالب آنکه، قرآن مجید حتی وقتی می خواهد جمع قلیلی از یهودیان و مسیحیان را از انحرافات و کج رویهایی که اکثریت یهودیها و مسیحیها بدان دچار بودند استثناء کند و آن جمع قلیل را به عنوان جمعیتی با ایمان و درستکار معرفی نماید، آنان را با تعبیر امت معتدل و میانه رو و امتی پرهیزکننده از افراط و تفریط، توصیف می کند و می فرماید:" منهم امة مقتصدة؛ گروهی از آنان میانه رو و معتدل هستند". (10) همچنین قرآن عظیم، ظاهراً از لسان لقمان حکیم، خطاب به فرزندش و در واقع به عنوان سفارشی همیشگی و خطابی همگانی، بشر را در همه رفتارها و کردارها به میانه روی دعوت می کند و می فرماید:" و اقصِد فی مَشْیِک؛ در رفتار خویش میانه رو باشد". (11)

اما با سیاحت افزونتر در سپهر نور گفته هایِ دینی می بینیم، که این مطلب حتی از این سطح(دعوت، امر و تشریع) نیز فراتر رفته و اسلام، حُسن «تعادل» و «حد وسط» و دوری از افراط و تفریط را به عنوان یک اصل اساسی و فراگیر در تمامی عرصه های و امور؛ اعم از تشریع و تکوین معرفی می کند؛ آنچنان که پیامبر اکرم(ص) می فرماید:" خیر الاموراوسطها؛ بهترین امور، حد وسط و میانه و حالت اعتدال آنهاست". (12)

و دیگر فرقی نمی کند که این امر، یک امر تکوینی باشد یا یک امر تشریعی. طبعاً خداوند نیز که به اقتضای فیض دائم و رحمت واسعه و لطف و کرم بی مانند خویش و با توجه به هدف آفرینش، همه انسانها را به راه راست و درست و به خیر و نیکی هدایت می کند و این هدایت (تکوینی و تشریعی) را هم بر خود لازم فرموده، در حقیقت، راه میانه و طریق اعتدال و راهی که هیچ انحراف و گرایشی به سمت افراط و تفریط ندارد را به بندگان نشان می دهد و آنان را به چنین راهی رهنمون می گردد: "و علی الله قصد السبیل؛ برخداست که راه میانه را در اختیار بندگان بگذارد". (13)

اینجاست که به روشنیِ هر چه تمامتر در می یابیم که مساله اعتدال تنها صرفاً یک توصیه ساده اخلاقی یا دستور عادی دینی آن هم در برخی موارد نیست و از این سطوح بالاتر است، بلکه متوجه می شویم که میانه روی و اعتدال، یکی از خطوط برجسته جهان بینی توحیدی است که بر همه شؤون و ساحت های حیات، سایه افکنده است و نه تنها تشریعاً، بلکه تکویناً نیز آفریدگار توانا و حکیم به مقتضای حکمت بالغه خویش، نظام هستی را بر پایه اعتدال و تعادل آفریده و براساس تناسب و توازن، استوار ساخته است. برای نمونه در سوره رحمان که می فرماید : " و السماء رفعها و وضع المیزان" (14) یا در سوره قمر که می فرماید:" انا کل شیءٍ خلقناه بقدر". (15)

لذا پیامبر عظیم الشان(ص) و خاندان معصوم ایشان(ع) که به عنوان شایسته ترین عباد الرحمان، انسانهای کامل، بلکه کاملترین انسانها در میان تمامی ابنای بشر از طلوع هستی تا بیکرانه ابد می باشند و وزن و ارزش هر کمالی در وجود هر انسانی، بلکه هر مخلوقی به آنان سنجیده می شود و صراط مستقیم هدایت به سوی کمال مطلوب می باشند، خودشان مصادیق روشن و تجسم عینی اعتدال و تعادل هستند، همچنان که خود آن بزرگواران هم ذوات قدسی خویش را با همین ویژگی توصیف فرموده اند.

اسلام ناب امام خمینی(س) در مقابل تفکرات افراطی(متحجرین) و تفریطی(متجددین)

مبانی فکری و اسلامی نظام جمهوری اسلامی را باید در اندیشه حضرت امام(س) جستجو کرد . امام خمینی(س) بعنوان معمار کبیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از جمله رهبرانی هستند که هم در قامت ایدئولوگ انقلاب و نظام ظاهر شدند و هم در قامت رهبری نظام ساز . از این رو است که نظام مقدس جمهوری اسلامی با مجموعه اصول و نهادهای آن میراث و تجلی عینی اندیشه ایشان است. لذا برای فهم صحیح مفاهیمی چون آزادی و اعتدال باید به اندیشه های ایشان رجوع کرد تا نسبت این مفاهیم با چارچوب اندیشه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی مشخص گردد. اسلام ناب محمدی (ص) بعنوان عصاره اندیشه دینی و سیاسی حضرت امام(س) را می توان به مثابه مانیفست نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفت .

امام خمینی(س) بعنوان فقیهی عالیقدر و صاحبنظر در اندیشه اسلامی همواره دغدغه احیاء دین و اصلاح فکر دینی را داشته اند. احیاء اسلام اصیل و اسلام ناب که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی دارای مسئولیت است و پاسخگوی نیازها و آلام انسان امروز است از دستاوردهای بزرگ امام بوده است. اسلام نابی که امام معرفی می کند مکتبی است که در مقابل مکاتب بشری شرق و غرب می ایستد و راهی نوین را در برابر پای انسان مسلمان می گذارد.

در چارچوب اندیشه امام و گفتارهای ایشان همواره شاهد تمایزی قاطع و جدی میان اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی هستیم. اسلام ناب مد نظر امام ، اسلامی است در میانه افراط و تفریط. در واقع در چارچوب اندیشه های امام افراط گرایی متحجرین و تفریط گرایی متجددین به مثابه دو لبه یک قیچی عمل می کنند که به اسلام ناب و اسلام راستین ضربه می زنند.

خط اعتدال نزد امام همان خط اسلام ناب محمدی(ص) است . اسلام ناب امام که عصاره تفکر و اندیشه اسلامی امام است، میراثی است گرانبها که از ایشان برای ما به یادگار مانده است. تبلور و تجلی عینی اندیشه اسلام ناب را می توان در نظام مقدس جمهوری اسلامی و مجموعه اصول و نهادهای آن دانست. امام برای روشن شدن اسلام ناب و مسیر حرکت انقلاب و نظام همواره بر مرز بندی اسلام ناب با اسلام آمریکایی که مجموعه قرائت های افراطی و تفریطی از اسلام را در بر می گیرد تاکید داشتند. بر این اساس هنگامی که در مجموعه گفتارها و اندیشه امام خمینی(س) دقت می نمائیم به وضوح می بینیم که حفظ اعتدال هماره مورد تاکید ایشان بود. و همواره از تندیها و کندیهای بی رویه و کژاندیشی ها واز انحراف و خروج از حد اعتدال و وسط هشدار می دادند .

امام(س) بعنوان یک اسلام شناس برجسته نگرشی جامع به اسلام داشتند. ایشان از سویی نگرش های افراطی اسلامی را که یا چهره ای خشن از اسلام را معرفی می کنند یا توانایی انطباق با نیازهای جدید جامعه مسلمانان را ندارند و یا معتقد بودند اسلام اساسا فراتر از دستوراتی در حیطه زندگی فردی نمی رود، کاملا نفی و طرد می نمایند. ایشان از سویی دیگر با تفکرات تفریطی سکولار و غربزده ای که توانایی اسلام را در اداره امور جامعه انکار می کردند نیز به مقابله پرداختند. نگرش امام(س) به اسلام نگرشی جامع است، نگاهی اعتدالی به اسلام که توانایی نظام سازی و اداره جامعه را دارد.

امام خمینی(س) همواره در طول نهضت اسلامی و همینطور پس از تاسیس نظام اسلامی با این دو نگرش افراطی و تفریطی مرزبندی قاطعی داشتند. ایشان در طول ده سال رهبری نظام اسلامی هچنانکه با تفکرات تفریطی به اسلام مانند نهضت آزادی که با ادعای روشنفکری دینی احکام مبین اسلامی را ناتوان از حضور در مدیریت جامعه می دانستند مقابله نمودند، از سوی دیگر تفکرات افراطی که اندک پویایی و نوآوری را در چارچوب اندیشه فقهی اسلام پس می زدند و رد می کردند نیز مورد انتقاد و طرد جدی حضرت امام بودند. بنابراین اسلام مطلوب و آرمانی حضرت امام را میتوان در میانه دو نوع تفکر افراطی و تفریطی دانست.

نفی لیبرال ها، ملی گراها و متجددین در اندیشه امام:

نهضت امام خمینی(س) اساسا نهضتی اسلامی و مبتنی بر خود باوری عمیق در برابر غربزدگی حاکم بر فضای فکری متجددین و روشنفکرهای غربزده جامعه ما بوده است. این همان هویت مستقلی است که ایشان به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی بخشیده اند. حضرت امام همواره در مقابل اندیشه های سکولار و غربزده ای که توانایی اسلام را برای اداره جامعه امروز بشری انکار می کرده اند، مقابله کرده اند و بر لزوم پیاده شدن احکام و دستورات نجات بخش اسلامی و تاسیس حکومت اسلامی تاکید داشته اند.

حضرت امام در مواضع روشنگرشان بارها بر لزوم نقد و نفی غربزدگان و متجددین اشاره دارند. ایشان می فرمایند:"مقدار صدمه‏ اى که ایران از متفکرین و متجددین فرنگ رفته خورده است، از هیچ کس نخورده است… " (صحیفه امام، ج 19، ص 189) یا فرهنگ استعمارى، جوان استعمارى تحویل مملکت مى ‏دهد... جوانهاى ما که زیربناى تأسیس همه چیز هستند از دست ما مى‏ روند و انگل بار مى‏ آیند، غربزده بار مى‏ آیند." (صحیفه امام، ج 3، ص 306)

ایشان در نقد اندیشه وابسته و غربزده ی متجددین می فرمایند:" غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى‏کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشأ اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست..." (صحیفه امام، ج 12، ص 4)

از نگاه امام خمینی(س) استعمار و غرب سعی داشته اند تا ما را از سنتهای دینی خود بیگانه کنند و مرام ها و مسلک های جعلی در میان ما بوجود آورند. از آنجایی که اسلام برای حکومت، قانون و برنامه دارد جدایی دین از سیاست توطئه استعمار برای غارت مسلمانان و جلو گیری از مقاومت علما و روحانیون می باشد. (16)

پیروان یکی از مسلک هایی که نگاهی کاملا تفریطی به اسلام داشتند لیبرال ها و ملی گرایان بودند. این رویکردها نقش اسلام و روحانیت را در درون جامعه کاملا کمرنگ و حداقلی می خواستند و نگاهی سرشار از سوء ظن و بدبینی نسبت به نقش دین و احکام شرعی در اداره جامعه داشتند. امام در باب ملی گرایان می گوید:"این ملّى گرایى اساس بدبختى مسلمین است..." (صحیفه امام، ج 13، ص 87)" اینهایى که با اسم ملیت و گروهگرایى و ملى گرایى بین مسلمین تفرقه مى ‏اندازند، اینها لشکرهاى شیطان و کمک کارهاى به قدرتهاى بزرگ و مخالفین با قرآن کریم هستند."(صحیفه امام، ج 13، ص 444)

ایشان در پیام تاریخی شان به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 در باب غربزدگی و وادادگی این جریان می فرمایند:" من به صراحت می گویم ملی گراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختی ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می کردند، و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسه های صبر و مقاومت را یکجا می شکستند و به میثاق ها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می زدند. " (صحیفه امام، ج 21، ص 98)

ادامه دارد.....

پی نوشتها:

1) مظفر، محمد رضا، أصول الفقه، ج 1، ص 107، اسماعیلیان، قم، چاپ پنجم، بی تا.    2) ملک زاده ، محمد حسین . مکتب اعتدال و امت معتدل ، هفته نامه پگاه حوزه ، شماره 257 ،1388 .    3) قرآن کریم ، سوره فرقان ، آیه 67.  4) قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 29.    5) قرآن کریم ، سوره طه ، آیات 124-127.    6) قرآن کریم ، سوره بقره ، آیه 143.    7) الکافی، جلد 1، صفحه 101.  8) الکافی، جلد 2، صفحه 75.    9) الاختصاص، صفحه 332.    10) قرآن کریم ، سوره مائده، آیه 66.    11) قرآن کریم ، سوره لقمان ، آیه 19.     12) قرآن کریم ، بحارالانوار ، جلد 74 ، ص 383.     13) قرآن کریم ، سوره نمل ، آیه 9.     14) قرآن کریم ، سوره رحمان ، آیه 7.    15) قرآن کریم ، سوره فمر ، آیه 49.   16) .امام خمینی ،حکومت اسلامی ،صفحه 5.

 مرتضی رحیمی

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

. انتهای پیام /*