فرح  در کتاب خاطرات  خود مینویسد: محمد رضا به ایران و ایرانیان علاقه‌ای نداشت. من با دوست داشتن وطن مخالف هستم.( دختر یتیم از فرح پهلوی، جلد 2، ص 1036) البته عملکرد دودمان پهلوی محصول تفکر و سیاست غرب به ویژه انگلیس و بعدها آمریکا در رابطه با ایران بود. وقتی انگلیس، رضا خان بیسواد و بی ریشه را در ایران بقدرت رساند قصد تحقیر مردم ایران را داشت. توجه به دو رهنمود رضاخان به فرزندش محمد رضا به بسیاری از پرسشها پاسخ می‌دهد:

الف: مردم باید از تو بترسند نه اینکه دوستت داشته باشند!!

به یاد داشته باش که مردم چیزی نیستند!! تنها قدرتهای خارجی اهمیت دارند. من (رضاخان) را در زمانی که کسی من را نمی‌شناخت بر روی کار آوردند... مردم را همیشه  باید ترساند. باید آنها از تو بترسند نه اینکه دوستت داشته باشند. (از سید ضیا تا بختیار، مسعود بهنود، ص 616) راستی آیا آنهایی که رضاخان را با آن پیشینه زشت و آن خاستگاه خفت بار در ایران به روی کار آوردند و لقب «رضا شاه کبیر» به وی دادند آیا جز تحقیر مردم ایران هدف دیگری داشتند؟ در سایه تحقیر ملت هاست که می توان بر آنها سلطه یافت و به تاراج منابع عظیم آنها پرداخت و آنها را از هستی ساقط کرد. چیزی که هنوز هم در دستور کار آنهاست! یعنی هنوز هم استعمار گران از استراتژی قدیم خود پیروی می کنند و مردم دنیا را هیچ می خواهند و هیچ می دانند. بنابر این با مسلط کردن دیکتاتور های خون آشام بر ملت ها می توانند تا حد زیادی به اهداف شوم خود دست یابند.

  ب: تو باید بگیری نه اینکه بدهی !!

وقتی ولیعهد (محمدرضا) در بازدید از یک مدرسه، مبلغ پانصد تومان انعام بخشش کرده بود او را از این کار باز داشت. یعنی بذل مال چه معنی دارد؟ تو باید بگیری نه  اینکه بدهی (همان، ص 148)

محمد رضا علاوه بر توجه به نصایح رضاخان در تاراج ثروت های منقول و غیر منقول مردم، عملکرد رضاخان و وسوسه های مدام عوامل استکبار جهانی که بطور دائم در اطراف او پرسه می زدند و افکار استعمار گران را به وی دیکته می کردند به نابودی حرث و نسل مردم ایران پرداخت.

هنگامی که مردم روستاهای ایران برای حمل و نقل بیماران خود از تابوت استفاده می‌کردند یک هواپیمای بوئینگ 747 (500 نفره ) دربست، فاطمه پهلوی را از تهران به نیویورک می‌برد. (گاهنامه 50سال شاهنشاهی ایران، جلد3، ص 3094) سرانجام در همان هنگامی که معلم‌های روستاها برای پرکردن شکم محصلین، بچه‌ها را به خوردن علف (چرا ) می‌بردند ،( تاریخ بیست و پنج ساله ایران، ج2، ص 349)برای جشن تولد فرح، دربار از بهترین آشپزهای دنیا برای پخت غذا دعوت می کرد .( گفتگوی من با شاه، ج1، ص317) و گاه هواپیمایی را عازم رضائیه (ارومیه) می‌کردند تا از دریاچه‌اش چند گالن لجن بیاورد تا ملکه مادر «وان لجن» بگیرد.( همان، ص 449) همچنین گاه برای تهیه یک کرم ضدخارش به دستور شاه یک هواپیمای دربست به پاریس ارسال میشد تا کرم ضد خارش بیاورد.( پشت پرده تخت طاووس، ص 85) در حالی که در داروخانه‌های تهران کرم ضد خارش فرانسوی موجود بود. موضوع بعد که هر خواننده‌ای پس از ملاحظه ریخت و پاشهای دودمان پهلوی به ذهنش خطور می‌کند اینست که خاندان محمد رضا دشمنی عمیقی نسبت به ایران و مردم ایران داشتند. به قول فرح از اینکه در ایران متولد شده بودند شرمنده بودند و سلطنت بر مردم ایران افتخاری نداشت به همین دلیل ریخت و پاشهای دولت و دربار نوعی ابراز خصومت به مردم ایران بود.

این ها گوشه‌هایی از ماهیت دودمان پهلوی است. همین خاندان تا روز‌های آخر که مردم در خون و آتش و اشک و آه دست و پا میزدند مورد حمایت همه جانبه غرب استعمارگر بودند. بنا بر این مردم ایران حق دارند به گفته حضرت امام خمینی «هر چه فریاد دارند بر سر آمریکا بکشند».

منبع: محمدعلی بشارتی، 57 سال اسارت، مقدمه

منابع مرتبط:

57سال اسارت جلد های 10- 9 کتاب

 علما و رژیم شاه   کتاب

استراتژی امام در مبارزه با شاه  پایان نامه


. انتهای پیام /*