گرچه سالهاست که از فقدان اسوه خدمتگزاری، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی، وارسته مردی که صبورانه و بیریا در بحرانیترین مقاطع، گرهگشای مشکلات انقلاب بود می گذرد، اما خاطرهi فداکاری ها و نقش بی بدیل او در پیروزی انسانی ترین انقلاب های جهان و تحقق نظام جمهوری اسلامی هرگز از ذهن و دل یاران انقلاب و صفحه تاریخ محو نخواهد شد. امین مردم و امام نام کتابی است که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) در آستانه چهاردهمین سالگرد عروج حجت الاسلام سید احمد خمینی منتشر کرده و به بازخوانی صفات برجسته اخلاقی و ویژگی های شخصیتی ایشان پرداخته است. مطالب زیربرگرفته از این کتاب است:
خانم دکتر فاطمه طباطبایی، همسر حاج سیداحمد خمینی:
پیشنهاد بازگشت به ایران را احمد داد من بارها از امام شنیدم که فرمودند: احمد خیلی باهوش و هوشیار است. ضمناً می دیدم که گاهی حضرت امام با احمد مشورت می کردند. احمد هم نظری می داد که ممکن بود امام آن را نپذیرند. در این موقع، احمد حالت مرید و مرادی داشت و نظر امام را کاملاً می پذیرفت و مثل مریدی که اراده اش در اراده مرادش محو شده باشد، کاملاً مطیع نظر امام می شد و می گفت، امام بهتر از ما می فهمند و حتماً اشتباه از ماست. اما مسئله آمدن امام از پاریس به ایران به این شکل بود که یک روز احمد به حضور امام رسید و به ایشان گفت: عقیده من این است که شما به ایران بازگردید. امام پرسیدند چرا این عقیده را داری؟ احمد گفت: من احساس می کنم دیگر وجهی ندارد که ما در اینجا باشیم. الآن انقلاب به جایی رسیده است که نیاز دارد شما به عنوان یک رهبر به میان مردم بر گردید. اگر کشته هم بشویم، مردم راه خود را پیدا کرده اند و آن را ادامه خواهند داد. حضرت امام به تمام حرف های احمد گوش دادند و گفتند: شما بروید و با دوستانتان در این باره مشورت کنید. احمد رفت و با تمام دوستانی که در پاریس بودند مشورت کرد و فردای آن روز خدمت امام رسید و گفت: من با همه رفقا مشورت کردم، همه با رفتن شما به ایران مخالفند و دلایلی هم برای حرف های شان دارند، یعنی می گویند شرایط انقلاب طوری است که اگر شما به ایران باز گردید و کشته شوید، همه چیز از بین می رود. تنها کسی که با رفتن شما به ایران موافق است من و آقای موسوی خوئینی ها هستیم و عقیده داریم شرایط به گونه ای است که هر خطری پیش بیاید ما باید برویم. حضرت امام فکری کردند و گفتند: می رویم؛ بگوئید شرایط رفتن را فراهم کنند. وقتی این دستور امام پخش شد، همه مخالفت کردند. (ص49)
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی انصاری:
همراه مشی پدر اگر ما سه مقطع بزرگ برای انقلاب اسلامی در نظر بگیریم که یک مقطع قبل از پیروزی انقلاب، مقطع دوم بعد از پیروزی انقلاب تا ارتحال امام و مقطع سوم بعد از ارتحال امام تا ارتحال یادگار امام باشد؛ در این مقاطع، مهمترین و سرنوشت سازترین حوادث انقلاب اسلامی رقم خورده است. ما می بینیم خداوند، فرزند و یادگاری را به امام عنایت کرده که شایستگی همراهی با امام را همچون هارون در کنار موسی و همچون اسماعیل در کنار ابراهیم و همچون امیرالمؤمنین(ع) در کنار پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) به دست آورده است. نقش حاج سیداحمد آقا در طوفان های قبل از انقلاب، مخصوصاً بعد از شهادت مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی نقش برجسته و تعیین کننده ای بود. امام در نجف اشرف بود. باید ارتباط متقابل ایران با امام برقرار می شد. باید پیام های قاطع امام به مردم ابلاغ می شد. باید هواداران امام در ایران از یک مجرای مطمئن قابل اعتماد هدایت های واقعی را می گرفتند و گروه های منحرفی که در صدد قبضه کردن اهداف انقلاب بودند از صحنه خارج می شدند. مطمئناً هیچکس در آن شرایط انتظار آن را نداشت امام به تنهایی از عهده این کار برآید و امام بتواند بدون یک وزیر، بدون یک مشاور برجسته، بدون یک فرزند قابل اعتماد این حرکتها را با قاطعیت دنبال کند. نقش حاج احمد آقا مخصوصاً در این سال های اواخر پیروزی انقلاب این گونه بود. وقتی مردم می خواستند خط مشی سیاسی مبارزاتی خود، اصول واقعی فرمان امام و حکم قاطع امام را داشته باشند، مخصوصاً در شرایط جهاد و دفاع مقدس و لحظه لحظه انقلاب این شخصیت و انسان برجسته توانست این نیاز کافی و لازم را برطرف کند و امام با اعتماد به همین شخصیت و سایر کسانی که در دفتر ایشان حضور داشتند توانست انقلاب را به تنهایی، با غربت، در اوج محاصره دشمنان، در اوج تنگناها، با نبود هیچگونه امکانات تبلیغاتی و با نبود هیچ گونه امکانات سیاسی رهبری کند و این انقلاب از نجف به فرانسه کشیده شود. در آنجا به وسیله این شخصیت ها طوفان های براندازی و توطئه خنثی شد و امام در آنجا توانست زمینه ابلاغ پیام خویش را کسب کند. این مقطع نبض مقاطع دیگر انقلاب بود که باید نقش تعیین کننده یادگار امام را در این برهه از زمان از زبان کسانی که با ایشان در نجف بودند، از زبان کسانی که در قم با او ارتباط داشتند، از زبان کسانی که در سنگر مبارزه و خون بودند، بشنوید و این رسالت به عهده دوستان یادگار امام است. (ص64)
حضرت آیت الله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی:
احمد امانتدار خوبی بود هر کس که کم و بیش با انقلاب و روند انقلاب و با وضع بیت مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه آشنا باشد می داند که نقش حاج احمد آقا تعیین کننده بود. سؤالاتی ما از حضرت امام داشتیم و هر ساعت هم که نمی توانستیم جماران برویم، نهایتش روزی یک بار، دو روز یک بار یا سه روز یک بار با حضرت امام تماس می گرفتیم. مسائلی بود که ایشان باید جواب می دادند، و واسطه ما تنها احمد آقا بود. اگر خیلی مهم بود و به کس دیگری نمیتوانستیم بگوییم، به حاج احمد آقا می گفتیم. ایشان عین حرفها را به حضرت امام منتقل می کردند و نظر خودش را هم اگر می خواست بگوید قبلاً یا بعداً می گفت، دخالتی در آن سوال نمی کرد و جوابی که از حضرت امام می گرفت، حالا مطابق نظر ایشان باشد یا مخالف نظر ایشان باشد، عین نظر امام را به ما منتقل می کرد. الآن بعضی از نامه ها نزد من موجود است که مثلاً فلان موضوع ـ لزومی ندارد من اسمی ببرم در اینجا ـ در جلسه سه قوه مطرح شد و اکثریت یک حرفی گفتند، اقلیت یک حرفی گفتند حاج احمد آقا هم جزو اکثریت بود. بعد هم بنا شد ببرند خدمت حضرت امام نظر بدهند و امام فرمودند من نظر اقلیت را قبول دارم و ایشان با اینکه جزو اکثریت بودند آمدند و عین همان نظر حضرت امام را گفتند از این جور مثال ها زیاد دارم. (ص 77)
حجت الاسلام والمسلمین سیدسراج الدین موسوی:
تفکیک مسایل اخلاقی و سیاسی مسأله دیگر که برای ما اهمیت بسیار زیادی داشت و یکی از ویژگی های بارز حاج احمد آقا بود، تفکیک مسایل اخلاقی و مسایل سیاسی بود. ایشان قایل به این تفکیک بودند که متأسفانه خیلی ها این مسایل را جدی نمی گیرند و در سطح پایینی به آن نگاه می کنند. از نظر اسلام این مسایل، بسیار بااهمیت است. در دوران بیماری مرحوم مهندس بازرگان، حاج احمد آقا برای عیادت ایشان رفتند. همین طور بعد از درگذشت مرحوم بازرگان دوباره دیدم که حاج احمد آقا به منزل ایشان رفتند. حاج احمد آقا علیرغم اختلاف سلیقه ها و مواضع سیاسی، مسایل اخلاقی را با مسایل سیاسی مرتبط نمی کردند و این برای خود من خیلی مهم بود. مورد دیگر در جریان رحلت آیت الله صدر بود که من و حاج آقا برای شرکت در تشییع جنازه ایشان به مسجد امام رفتیم. دیدم که آقایی کنار حاج احمد آقا نشسته و حاج آقا با صمیمیت و گرمی بسیار زیادی با ایشان احوالپرسی و صحبت میکنند. ایشان یکی از علما بود که به لحاظ سیاسی شاید خیلی هم با فرزند امام قرابت فکری نداشت. اما حاج احمد آقا آن چنان گرم و صمیمی برخورد کردند که انگار هیچگونه اختلاف فکری در کار نیست. تواضع و به اصطلاح خاکی بودن حاج احمد آقا، در زندگی ایشان کاملاً بارز بود. در طول سال های ایام انقلاب، ما به نقاط مختلف کشور و به صورت ناشناس سر زدیم. از کپرنشین های سیستان و بلوچستان گرفته تا روستاهای جنوب و شرق کشور و تمام نقاط ایران، مورد بازدید ایشان قرار می گرفت. در این بازدیدها بدون اینکه مردم ایشان را بشناسند، با افراد مختلف به گفت وگو می نشست و درد دلهای آنها را گوش می داد. (ص95)
حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی:
عهد پایدار با پدر عهدی که حاج احمد آقا با پدر داشت یک عهد سرنوشت ساز بود، هم در جریان پیشبرد مبارزات حضرت امام و هم در ایفای نقش مبارزاتی سازنده خود ایشان. حاج احمد آقا عهد کرده بود که در خدمت امام، ذوب در امام و همیشه یار و یاور او باشد. یعنی از خودش هیچ چیزی به عنوان شخصیت مستقل و تصمیمگیر که جدای از آرمان ها، اندیشه ها و اراده حضرت امام باشد، بروز نداد. در هر تصمیم و هر اقدامی اگر متوجه می شد که با خط امام، راه امام و با اراده امام همخوانی ندارد، حتماً آن تصمیم را اتخاذ نمی کرد. تا آخرین ساعت عمر با برکت حضرت امام، ایشان در این عهد قویاً استوار بود و هیچ چیز را از خودش به عنوان یک هدف و یا خط و مشی یا ایدهای که جدای از افکار و اندیشه های پدر باشد، بروز نداد. سعی می کرد آن چه را که قدم برمیدارد و یا آنچه را که اظهار می کند و به طور کلی در هر زمینه ای طوری صحبت کند که با خط و آرمان و جهت گیری مبارزاتی پدر همخوان باشد. به شدت مدافع آرمان های پدر بود و اجازه نمی داد در کنار پدر دیگرانی که شایستگی نداشتند و ادعاهایی داشتند به نام پدر اظهاراتی داشته باشند. سد نیرومندی هم بود برای عدم نفوذ دیگران در جریانات فکری پدر و از طرف دیگر مدافع و حامی قوی در کنار پدر بود. (ص 107)
دکتر محسن رضایی:
احمد آقا ستون اجرایی کشور بود ایشان، برادری برای سپاه بودند و این معنی را، سپاه به خوبی درک می کرد و برادری ایشان کاملاً محسوس بود. خود احمد آقا بارها می گفت: پاسداران و سپاهیان، برادران من هستند. می توان گفت درک متقابلی بین ما و ایشان در مفهوم برادری واقعی وجود داشت و رحلت ایشان برای ما ـ همانگونه که مقام معظم رهبری در پیامشان فرمودند ـ مصیبت بزرگی بود که وارد شد و از خدای متعال می خواهیم امروز که ایشان در میان ما نیست بتوانیم ابعاد شخصیتی این فرزند برومند اسلام را به خوبی تشریح کنیم تا چهره ایشان را، به عنوان یکی از الگوها و یکی از اسوه های عینی و صادقی که در مسیر انقلاب بزرگ و شکوهمند ما، همانند چراغی برای این کشور می درخشید ترسیم کنیم. (ص135)
حجتالاسلام والمسلمین مجید انصاری:
بُعد ناشناخته شخصیت حاج احمد آقا نقش بسیار مؤثر و تعیین کننده حاج احمد آقا در کنار امام در جریان انقلاب اسلامی به مثابه حضور ماه در کنار خورشید است و حضور ایشان در کنار رهبر کبیر انقلاب هرگز از ارزش کار تعیین کننده ایشان نمی کاهد. اگر حاج احمد آقا به طور مستقیم در عرصه سیاسی حضور داشتند، حتماً تجلی برجسته تری داشتند. با توجه به تأثیرات وسیعی که حضور ایشان در کنار امام به عنوان یک مشاور امین و کمک کار در صحنه های مختلف انقلاب داشت و به خصوص بعد از پیروزی انقلاب و در مدیریت بحران در مسایلی مانند جریان شورش ها و تحرکات گروه ها در اوایل انقلاب، در دوران دفاع مقدس و همچنین ساماندهی جنگ توسط حضرت امام و سازماندهی و مدیریت کلی کشور بعد از پیروزی انقلاب، و کمک ایشان به حضرت امام در خصوص این مسایل، نقش های تعیین کننده ای است که مرحوم حاج احمد آقا داشته و کمتر به آن پرداخته شده است. ایشان به عنوان عضو ثابت جلسات مسؤولان عالی رتبه کشور در حل بحران های بزرگی که فرا روی کشور بود، حضور داشت. در موضوع بنی صدر و دعواهایی که بین بنی صدر و شهید رجایی و جریان خط امام و جریان لیبرالیسم رخ داده بود، نقش مرحوم حاج احمد آقا نقش فوق العاده تعیین کنندهای برای تبیین خط امام و عبور از این بحرانها بود. بنابراین می توان گفت مرحوم حاج احمد آقا هم عامل فکری و مشورتی تعیینکننده برای حضرت امام در تمام این مراحل بودند و هم نقش مجری دیدگاههای حضرت امام را داشتند که این نقش در سایه نقشه ای مقامات رسمی کشور و در سایه شخصیت عظیم حضرت امام کمتر به چشم آمده و البته این به روحیات خود ایشان بر می گردد که از عنوان و پست و مقام گریزان بودند و سعی می کردند کمتر مطرح باشند. در این زمینه اگر تحقیق و پژوهش شود، بیشتر می توان به عمق شخصیت ایشان پی برد. (ص166)

. انتهای پیام /*