امام خمینی نظام جمهورى اسلامى ایران در پرتو انقلاب اسلامى با رهبرى پیامبرگونه امام خمینى(س) موجب شد تا بسیارى از مفاهیم اصیل اسلامى احیاء و امت اسلام هویت اسلامى خود را باز یابد که این مى‏ تواند نقطه عطف یک تحول عظیم باشد. البته ازآنجا که جهانیان این نظام نوپا را در قالب یک دولت ملى نظاره مى‏کنند، یک بازسازى وفادارانه از ملت‏گرایى مورد تأیید حضرت امام ـ و در واقع اسلام ـ در این زمان نه تنها مفید و ضرورى است بلکه امرى فورى تلقى مى‏گردد.

عقاید اصولى امام خمینى (س) به عنوان بنیانگذار جمهورى اسلامى و دستاوردهاى ایشان بویژه در طول ده سال تجربه دولت سازى مى‏ تواند و باید بستر اصلى هر نوع معمارى نظرى از این دست واقع شود. خط ‏مشى امام از آغاز نهضت اسلامى مبتنى بر اندیشه وحدت اسلامى و نگرش امت‏ مدارانه به مسائل جهان اسلام بود و پیروزى انقلاب اسلامى در ایران نقطه عطف این آرمان توحیدى بشمار مى‏رود؛ چه امام این خط‏ مشى را با وحدت کلمه و ایجاد وحدت ملى در ملت ایران آغاز نمود تا مقدمه‏اى براى انقلاب وحدت‏بخش و خیزش سراسرى همه مسلمانان و مستضعفان جهان به منظور دفاع از منافع جهانى اسلام باشد. تأکید ایشان بر نفى سلطه مستکبرین جهانخوار بویژه «شیطان بزرگ امریکا» و «غده سرطانى اسرائیل» بر ممالک اسلامى در همین راستا است. حضرت امام(س) براى پیشبرد اهداف جهانى اسلام و تحقق امت واحد اسلامى هرگز پایبند به محدودیتهاى ملى نبود. از نظر ایشان ـ برخلاف نظر ملى‏ گرایان و شبه‏ روشنفکران مذهبى ـ گسترش نفوذ اسلام در کل جهان به عنوان یک راهبرد بزرگ در سیاست خارجى نظام محسوب مى‏گردد و به همین دلیل همواره مصالح اسلام و مسلمانان را در کنار مصالح و منافع ملى قرار داده و مسئوولیت در مقابل مسائل و مشکلات جهان اسلام را که به تصریح قرآن «امت واحده» هستند، یک اصل مسلّم اسلامى و انسانى تلقى کرده‏اند. امت اسلامى در اندیشه امام شامل همه مسلمانانى است که فراى مرزهاى جغرافیایى و اختلافات نژادى و زبانى و قومى قرار مى‏گیرند و فارغ از هر مذهب، پیرو دین اسلام هستند.

 طرح مفاهیمى همچون «امت اسلام»، «بسیج جهانى مستضعفین»، «ید واحده» و «اخوت» بین مسلمانان، احیاى فلسفه واقعى کنگره عظیم حج، اعلام روز جهانى قدس، واکنش سریع و صریح نسبت به «توطئه آیات شیطانى»، نامه تاریخى به گورباچف و در نهایت وصیتنانه سیاسى ـ الهى ایشان همه و همه حاکى از نگرش امت‏مدارانه به مسائل جهان اسلام است. این مهم جز با نگاه فراملى که مصالح امت را فراتر از مصالح ملى دانسته و در یک مرزبندى جدید، اسلام را در مقابل کفر و الحاد قرار داده باشد میّسرنیست، هر چند که این نگاه با جوهر کلاسیک ملى‏گرایى در تعارض است. نگرش امام به قومیت، ملیّت و اندیشه فراملى از ظرافت خاصى برخوردار است، ایشان تا هنگامى به قومیت، حبّ وطن و احساسات پاک ملى‏گرایانه ارج مى‏نهند که در قالب یک ایدئولوژى در مقابل اسلام قرار نگرفته باشد، در غیر این صورت با آن به شدت برخورد کرده و از خود موضع نشان مى‏دهند. بنابراین ایشان قومیت و ملیت راتنها در حدود اسلام و در سایه تعالیم آن مى‏پذیرند. امام با آگاهى از پیامدهاى سوء ملى‏گرایى ـ که بریده از باورهاى دینى بود ـ و با بهره‏مندى از ابزارها و امکانات موجود توانست با بیدارگریهاى خود، همه مسلمانان و مستضعفان جهان را حول محور اسلام بسیج کرده و گامى مؤثر در جهت آرمانهاى الهى خویش بردارند.

حضرت امام در پاسخ به این سوال که تحریکات مشکوک و حملات مستمرى وجود دارد که روابط بین عرب و عجم و ترک و کُرد و... را تیره گرداند. چه راه حلى براى خنثى کردن این توطئه پیشنهاد مى کنید و در این مورد چه نظر دارید؟ فرمودند:

«کسانى که اهل قلم و بیان هستند، باید این مسائل را براى مردم توضیح دهند و اسلام را به مردم معرفى کنند، و بگویند که اسلام براى ملیت خاصى نیست و ترک، فارس، عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ، قبیله و زبان در این نظام ارزش ندارد. قرآن کتاب همه است و این تبلیغات که این عرب است، آن ترک است و یا فارس یا کُرد، تبلیغاتى است که اجانب براى چپاول مخازنى که در این ممالک است رواج مى‏دهند که مسلمانان را از هم جدا کنند. مسلمین باید هوشیار باشند که تحت تأثیر این تبلیغات واقع نشوند». ما مسلمین باید با قدرتِ اسلامْ اسلام را پیش ببریم. باید با قواى کفر به قدرت اسلامى مبارزه کنیم و دست تبهکاران را از ممالک خودمان دور کنیم. اگر وحدت کلمۀ اسلامى بود و اگر دولتها و ملتهاى اسلام به هم پیوسته بودند، معنا نداشت که قریب یک میلیارد جمعیت مسلمین زیر دست قدرتها باشد. اگر این قدرت ـ قدرت بزرگ الهى ـ مُنْضَم بشود به قدرت ایمان و همه با هم برادرانه در راه اسلام قدم بردارند، هیچ قدرتى بر آنها غلبه نخواهد کرد.

صحیفه امام،ج5،ص185

. انتهای پیام /*