تلگرام اسداللّه  علم در پاسخ تلگرامهاى مراجع و مصاحبۀ مطبوعاتى او در 21/ آبان /1341 هر چند به نظر برخى از علما، نشانۀ عذرخواهى دولت به حساب مى آمد و آنها موضوع را پایان یافته تلقى کردند، اما به نظر امام قانع کننده نبود. بدین سبب امام در پاسخ سؤال بازرگانان و اصناف طى بیانیۀ مفصلى اعلام کردند، لایحه اى که به تصویب هیئت وزیران رسیده، با تلگراف خصوصى از رسمیت نمى افتد بلکه باید توسط رئیس دولت و به طور رسمى در جراید اعلام شود.

مردم قم هنگامى که از موضع امام آگاه شدند و دریافتند که ایشان، پایان ماجرا را منوط به اعلام لغو تصویبنامه در مطبوعات کشور مى دانند، بار دیگر به خروش آمدند. از سوى دیگر، تلگرامهاى امام خمینى و مراجع قم به شاه و علم ـ علیرغم سانسور شدید ـ در دهها هزار نسخه به چاپ رسید و در تمام استانها و شهرها و حتى روستاها منتشر شد. نسخه هایى از این تلگرامها به دست خبرنگاران خارجى رسید و آنها متن تلگرامها را به مراکز خبرگزاریهاى خود مخابره کردند.

امام خمینى(س) همچنین طى نامه و پیغام به همراه پیک هایى که به تهران و بعضى شهرستان ها روانه کردند، از عموم روحانیون و علما دعوت نمودند که تا خبر لغو تصویبنامه از طرف دولت، رسماً در جراید اعلام نشده است، به مبارزه ادامه دهند و غائله را پایان یافته نپندارند.

مردم کشور با سه مسئله روبرو بودند و پخش خبرهاى ضد و نقیض، آنها را در نوعى سردرگمى فرو برده بود:

ـ تلگرام اسداللّه  علم از لغو تصویب نامه حکایت داشت؛

ـ برخى از روحانیون این تلگرام را نشان پایان غائله مى پنداشتند و اعلامیه هایى نیز در این باره صادر نمودند؛

امام خمینى در جهت اعلام رسمى لغو تصویبنامه در جراید پافشارى مى کردند.

بدین جهت جمعیت انبوهى از تهران و برخى شهرستانها روز جمعه 9/آذر/ 1341 براى اطلاع از نظریات و مواضع علما، راهى قم شدند. ساعت 2 بعد از ظهر، صحن حیاط و اتاقهاى منزل امام پر از جمعیت شد و اجتماع کنندگان با فرستادن صلوات، نسبت به امام ابراز احساسات مى کردند. پس از چند دقیقه، امام خمینى(س) در مقابل انبوه جمعیت قرار گرفتند و طى سخنانى از پایدارى، وفادارى و ایثار عموم ملت اسلام قدردانى و سپاسگزارى کردند و ضمن ستایش از آنان در دفاع از مبانى اسلام و احکام قرآن کریم، نظرات خود را در مورد تلگرام دولت اعلام داشتند.

به دنبال اظهار نظر صریح امام، چندتن از بازاریهاى مسلمان نیز طى سخنانى مراتب پشتیبانى خود را از علماى اسلام و شخص امام خمینى (س) اعلام نمودند و به رژیم ایران هشدار دادند که: اگر به خواسته هاى علما گردن ننهند و نظرات آنان را مو به مو اجرا نکنند، ملت ایران بساط آنها را به آتش خواهد کشید و تفاله هایشان را از ایران بیرون خواهد ریخت و به امریکا خواهد فرستاد.

اوضاع تهران روز به روز آشفته تر و انتقاد عمومى از روش دولت بیشتر مى شد. مسجد ارک تهران از شب 23 جمادى الثانى (30 آبان) شاهد بیانات افشاگرانۀ آقاى فلسفى بود که شور و هیجان مردم را برمى انگیخت. این شور و هیجان زمانى به اوج خود رسید که در یکى از همین شبها، موضع امام اعلام شد که: اگر خبر لغو تصویبنامه از طرف دولت در جراید انعکاس نیابد، علماى اسلام... به مبارزه خود ادامه خواهند داد.

از سوى دیگر، سیل نامه و تلگرام از سراسر کشور خطاب به مراجع قم سرازیر شد و سخنرانان مذهبى نیز به افشاى توطئه هاى رژیم پرداختند. دولت که به طور جدى احساس خطر کرده بود ـ و از تصمیم علماى تهران و تجمع قریب الوقوع ـ 8 آذر ـ در مسجد سید عزیزاللّه  اطلاع یافته بود ـ تلگرامى مبنى بر غیر قابل اجرا بودن تصویبنامه، در ساعت یک ربع بعد از نیمه شب 8 / آذر/ 1341 برابر با اول ماه مبارک رجب توسط آقاى عماد تربتى از نخست وزیرى و خطاب به دو تن از روحانیون تهران، آیات عظام آقایان بهبهانى و خوانسارى مخابره شد و به دنبال آن، اعلامیه اى که به امضاى چهارتن از علماى تهران رسیده بود، صبح روز بعد به در و دیوار بازار چسبانده شد. در این اعلامیه، اجتماع روز پنجشنبه اول ماه رجب که قرار بود با شرکت علما و مردم تهران در مسجد سید عزیزاللّه  تشکیل شود، «بى مورد» اعلام شده بود.

جمعیت صبح روز 8 /آذر/ 1341 به سوى مسجد سید عزیزاللّه  به حرکت درآمد. مأموران انتظامى که در محل حضوراشتند، مردم را متوجه اعلامیۀ علماى تهران مى کردند و از آنها مى خواستند که متفرق شوند. مردم با شک و تردید به قضیه مى نگریستند؛ بدین سبب طولى نکشید که مسجد پر از جمعیت شد. در این هنگام آقاى فلسفى به درخواست یکى از مقامات عالى رتبۀ رژیم به مسجد آمد و ضمن تشکر از حضور مردم در صحنه و مقاومت و پایدارى و حمایت آنان از مراجع، خبر تشکیل هیئت دولت و لغو تصویبنامه را به اطلاع رسانید.

این خبر به قم رسید؛ اسداللّه  علم نیز روز شنبه 10/آذر/ 1341 در یک مصاحبۀ مطبوعاتى، لغو تصویبنامه را رسماً اعلام داشت و روزنامه ها نیز در تیتر اول خود نوشتند: «در هیأت دولت تصویب شد که تصویبنامۀ مورخه 14/7/ 41 قابل اجرا نخواهد بود». و بدین ترتیب این غائله پایان یافت.

امام خمینى(س) با صدور اعلامیه اى خطاب به مردم، ضمن ارجگذارى به پایدارى و از خود گذشتگى و وفادارى آنها نسبت به اسلام و روحانیت، از عموم طبقات دعوت کردند که صفوف خود را فشرده تر ساخته، آماده و هوشیار باشند تا هر وقت دست خیانت بارى به سوى اسلام و مصالح کشور دراز شود قطع نمایند و بدینوسیله بار دیگر به ملت اسلام هشدار دادند که موضوع اختلاف با دولت، تنها «تصویبنامه» نبوده که با لغو آن، خاطرها آسوده شود بلکه این رشته سر دراز دارد و در حقیقت دور جدید مبارزات ملت ایران به رهبرى روحانیت نه تنها پایان نیافته، بلکه آغاز گردیده است.

فرازى از بیانات شماره 3

[بسم اللّه  الرحمن الرحیم ]

هر چند مضمون تلگرافى که براى علماى قم فرستاده، قانع کننده مى باشد، ولى تا در جراید رسمى کشور لغو تصویبنامه به طور صریح اعلام نگردد، ما نمى توانیم به این تلگراف ترتیب اثر دهیم؛ و هیأت حاکمه بداند که اگر خبر لغو تصویبنامه را در جراید اعلام نکند، ما این تلگراف را کَاَنْ لَمْ یَکُنْ فرض کرده به مبارزه ادامه خواهیم داد. (صحیفه امام؛ ج 1، ص 102)

هشدارهاى کوبندۀ امام خمینى(س) و سخنرانى تند ایشان ـ حتى پس از  مخابرۀ تلگرام اسداللّه  علم و مصاحبۀ مطبوعاتى او ـ شاه و دولت را به عقب نشینى واداشت و موجب اعلام خبر لغو تصویبنامۀ انجمنهاى ایالتى و ولایتى گردید. با انتشار اینخبر، ظاهراً غائله پایان یافته تلقى شد و رژیم توانست فرصت پیش آمده براى آگاه کردن توده ها را از دست روحانیت و به ویژه شخص امام بگیرد. امام خمینى(س) که از همان ابتداى مبارزه با تصویبنامه، دریافته بودند که رژیم در برابر خواست  علما و مردم ناگزیر به عقب نشینى خواهد شد و انگیزه اى که جهت ادامۀ مبارزه با رژیم به وجود آمده از دست خواهد رفت، به خاطر تداوم مبارزه، در نشستى با علما پیشنهاد برکنارى علم از مقام نخست وزیرى را به جرم اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم ارائه کردند؛ در عین حال، از آنان خواستند تا محور مبارزه را تعطیلى غیر قانونى مجلسین سنا و شوراى ملى قرار دهند. متأسفانه این پیشنهاد مورد قبول کسانى که در آن روزها با ایشان همگام بودند قرار نگرفت و حضرت امام با صدور اعلامیۀ 4 / رجب / 1382 برابر با 11/ آذر /1341 از ایثار و فداکارى مردم قدردانى کردند.

روز دوشنبه  12/ آذر/1341، امام خمینى(س) پس از چهل روز مبارزه با رژیم شاه، مجدداً تدریس خود را آغاز کردند. در مجلس درس ایشان، گروهى از علما و فضلا و محصلان علوم دینى و جمعى از مردم قم حضور داشتند. امام در این مجلس، سخنان افشاگرانه اى ایراد داشته و نکات مهمى را مطرح کردند. ایشان با اشاره به علل همکارى حضرت على (ع) با خلفا و سپس مبارزۀ او با خلافت معاویه، تأکید نمودند: «... ائمه معصومین قیام کردند ولو با عدۀ کم، تا کشته شدند و اقامۀ فرائض نمودند؛ و هر کدام مى دیدند قیام صلاح نیست، در خانه مى نشستند و ترویج [دین] مى کردند...» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 114)

امام در این سخنرانى به دو واقعۀ مهم، لغو امتیاز تنباکو با فتواى میرزاى شیرازى و مبارزۀ مردم عراق به رهبرى آیت اللّه  میرزا محمد تقى شیرازى (میرزاى دوم) اشاره کردند و ادامۀ سخن را به موضوع مجلسى که در اعتراض به تصویبنامۀ هیئت دولت در مسجد سید عزیزاللّه  تهران برپا شده بود، کشاندند، و فرمودند:

«... اگر خداى نکرده جسارتى به علماى تهران شده بود، من یک تصمیم خطرناکى گرفته بودم؛ اما دولت، بعد از نیمه شب متوجه شد نمى شود با قواى مردم مقاومت کرد؛ در همان نیمه شب، از علماى بزرگ تهران کاغذ گرفت که این غائله خاموش شود.» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 115)

دولت علم در پاسخ اعتراض روحانیون و امام خمینی(س) به شرکت زنان در انتخابات انجمنهاى ایالتى و ولایتى، مدعى شده بود که انجام چنین کارى بى سابقه نیست و در انجمنهاى شهر نیز شرکت زنان به تصویب رسیده است. امام خمینى(س) با اینکه قبلاً در مقابل سؤال بازرگانان و اصناف قم به این موضوع پاسخ داده بودند، بار دیگر به مسأله برخورد شدیدترى کرده فرمودند: «... قیاس انجمنهاى ایالتى و ولایتى هم به قانون شهرداریها که «مشابه است» مشابه نیست و قیاس باطل است، در آنجا و اینجا به نص قانون، مرد و مُسْلم بودن قید شده و گذشته است...». (صحیفه امام؛ ج 1، ص 115ـ116)

امام در سخنان خود، رژیم شاه و دولت علم را به نقض قانون اساسى ـ که در آن روزها مورد استناد رژیم بود ـ متهم کرده و توجه همگان را به اصل دوم متمم قانون اساسى جلب نمودند که بر اساس آن، هیچ یک از مصوبات مجلس که به تأیید پنج تن از علما و مجتهدین جامع الشرایط نرسیده باشد، وجهۀ قانونى ندارد. در عین حال امام بر جامعیت قانون اسلام تأکید کردند. ایشان همچنین به ضرورت حضور مردم در صحنه هاى مبارزه، اهمیت نقش روحانیت، واقعۀ 17 دى و کشف حجاب، فاجعۀ مسجد گوهرشاد و تبلیغات سوء جراید علیه روحانیت و مسائل فرهنگى و بهداشتى کشور اشاره کرده فرمودند:

«ترقى مملکت به دانشگاه است که آن را به این صورت در آورده اید. صد سال است به یک معنى دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتیْن سلطان را مى خواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج را باید خارجیها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارج یها بیایند بکشند! اینها را التزامات بین المللى اقتضا مى کند؟!» (صحیفه امام؛ ج 1، ص 117)

رژیم شاه روحانیت را به واپسگرایى متهم مى کرد و مدعى بود که علما و روحانیون با پیشرفت کشور مخالفند. امام خمینى(س) در سخنرانى خود به این اتهامات شدیداً پاسخ دادند. سخنان امام در 12/ آذر/1341 داراى ابعاد گوناگونى بود. تا آن زمان، کمتر کسى جرأت مقابله با طرح هایى را داشت که به ویژه شخص شاه بر اجراى آن تأکید مى کرد؛ براى نخستین بار، امام خمینى(س) با سخنان کوبندۀ خود و اعلامیه ها و تلگرافهاى افشاگرانه اش، این عادت دیرینه را درهم شکستند. در ضمن پس از آن که دولت علم در مقابل اعتراضات روحانیون ناگزیر به عقب نشینى شد و تصویبنامه را لغو کرد، بسیارى از کسانى که در آن ایام ادعاى همگامى با امام را داشتند یا سکوت اختیار کردند و یا با مخابرۀ تلگرامهاى تشکرآمیز به شاه، کوشیدند به نحوى از شاه و دولت علم، استمالت جویند؛ اما امام خمینى(س) با این سخنرانى، موضع انعطاف ناپذیر و قهرآمیز خود را در برابر رژیم به خوبى نشان دادند. از سوى دیگر، مردم نیز آگاهى یافتند که یک مرجع روحانى علاوه بر نوشتن رساله و هدایت اخلاقى مردم، رسالت رهبرى جامعه براى قیام و مبارزه با حکومتهاى جور را نیز دارد. مردم دریافتند که اسلام از سیاست جدا نیست و اسلام بى سیاست، اصولاً اسلام نیست.

از تأثیرات دیگر سخنان و اعلامیه هاى امام خمینى(س)، ایجاد نوعى همبستگى و اتحاد بین روحانیونى بود که معمولاً در امور مختلف به تنهایى تصمیم مى گرفتند. این امر بعدها، در ماجراى مبارزه با «انقلاب سفید شاه»، تحققى عینى یافت.

آرى، پس از همین اعلام مواضع و سخنرانیها بود که ملت ایران چهرۀ واقعى امام خمینى(س) را شناختند و با شیوه هاى مخصوص ایشان در مبارزه آشنا شدند. همین شناخت موجب شد تا مردم مسلمان ایران در هر مقطعى به نداى امام، حتى در سالهایى که دور از وطن به سر مى بردند، پاسخ گویند و سرانجام پایه هاى نهضتى را بنا نهند که پیروزى انقلاب در 22/ بهمن/ 1357 ثمرۀ آن بود.

منبع: کوثر، ج1، ص 12-19

اسناد مرتبط:

تلگراف امام به محمدرضا پهلوى دربارۀ انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى

تلگراف امام به اسداللّه‏ عَلَم دربارۀ انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى

تلگراف امام به اسداللّه‏ عَلَم درباره تصویب لایحۀ انجمن‏هاى ایالتى

پیام امام به ملت ایران درباره لغو لایحۀ انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى توسط ‏دولت

. انتهای پیام /*