یحیی فوزی: شورای انقلاب زمانی کار خود را آغاز کرد که کشور در شرایط بحرانی به سر می‏ برد. اعتصابات ادامه داشت، نظم و امنیت قانونی وجود  داشت، رفع مشکلات روزمره مردم همچون سوخت بشدت مطرح بود و چشم انداز آینده در هاله‏ ای از ابهام قرار داشت. بنابراین شورا در چند سطح کار خود را آغاز کرد از یکسو تلاش نمود تا با ایجاد کمیته‏ هایی به رفع برخی مشکلات همچون مشکل سوخت و گمرکات بپردازد و از سوی دیگر، نظارت و هدایت بر اعتصابات و تظاهرات را پیگیری می‏ کرد و در یک سطح کلان‏تر و نیز ضمن انجام هماهنگی های لازم بین رهبری انقلاب و نیروهای مختلف در داخل کشور، بر تحقق اجرای رهنمودهای ایشان تلاش می‏ نمود.

اما یکی از اقدامات مهم این شورا در این مقطع تماسهایی بود که با برخی مسئولین رژیم و برخی مقامات امریکایی و مذاکره به منظور کاهش هزینه‏ های مبارزۀ انقلابی و انتقال مسالمت ‏آمیز قدرت انجام می‏گرفت. تاکتیک رهبران انقلاب اسلامی با این هدف اتخاذ گردید که تصویری انسان مدار، معقول و نیرومند از جنبش گستردۀ انقلابی ترسیم کنند و در عین حال قدرت مجازات جنایتکاران را نیز برای خود محفوظ بدارند. در سطح عمومی تاکتیک نیروهای انقلابی، بسیج گستردۀ مردم و فلج کردن اساس حکومت با راه ‏اندازی اعتصابات پی‏ درپی و رویارویی های خشن خیابانی بود. رهبران انقلابیون در کنار درگیرشدن در مبارزه یک جنگ تمام عیار و همه جانبه با حکومت، یکسری اقدامات را نیز جهت کم کردن هزینۀ مبارزه انجام دادند. به همین منظور شورای انقلاب مأموریت یافت که با بعضی از رجال وابسته به رژیم و مقامات امریکایی گفتگوهایی صورت دهد که عمدۀ این گفتگوها از جانب جناح غیرروحانی شورا همانند بازرگان و یزدی صورت گرفت. بنابراین اولین اقدام شورای انقلاب تماس و مذاکره با مقامات دولتی و نظامی، دیدارهای دیپلماتیک و تلاش برای وادار کردن بختیار به استعفا و هماهنگ ساختن عملیات برای پیشبرد روند انقلاب بود.

پس از ورود امام به کشور، شرایط مبهمی وجود داشت که از جمله امکان دخالت نظامیان در صورت پافشاری امام بر مواضع خود و به رسمیت شناختن بختیار بود. اعضای شورای انقلاب با تماسهایی که با مهره‏ های کلیدی رژیم داشتند و مذاکرات طولانی با آنان از طریق واسطه‏ ها به دفع الوقت و ایجاد زمان مناسب برای انتقال حکومت و تحکیم پایه‏ های انقلاب می‏ پرداختند. آنان برای هر یک از مسئولان کلیدی رژیم واسطۀ مناسبی پیدا کرده بودند.

هاشمی در تحلیل شرایط آن روزها می‏نویسد:

سیاست کلی این بود که عوامل رژیم را به هر ترتیب با مذاکره سرگرم کنیم و تا آنجا که ممکن است، نگذاریم کار به خشونت بکشد تا مردم آماده‏ تر بشوند، روحیۀ مردم تقویت بشود. موضوع مذاکره هم وادار کردن بختیار به استعفا بود. این مقطع تاریخ آشفته‏تر و شلوغتر از آن است که همه جزئیات آن را الان به یاد بیاوریم. سرانجام گفتگوها به بن بست رسید و روشن شد که نه بختیار آمادگی برای استعفای دارد، و نه امام به کمتر از تشکیل حکومت اسلامی رضایت می‏دهند.[1]

در 3 بهمن 1357 بازرگان طی تماس تلفنی با پاریس گزارش تماسهای شورای انقلاب با بختیار را به اطلاع امام رساند که در آن به درخواست های بختیار اشاره شده بود. به گفتۀ بازرگان، بختیار بر سه محور زیر تأکید دارد:

1ـ آیت‏ اللّه‏ خمینی حداقل دو ماه سفرش را به تهران به تأخیر اندازد.

2ـ چند پست خالی وزارتخانه‏ ها را در اختیار شورای انقلاب می‏ گذارد.

3ـ نظارت نسبی شورای انقلاب را بر دولت خود می‏ پذیرد.[2]

در مقابل شورای انقلاب نیز یکسری پیشنهادات را در جواب خواسته نخست‏ وزیر پهلوی مطرح کرد که فرمول پیشنهادی این شورا به شرح زیر بود.

1ـ دولت بختیار بگوید من در اختیار شما هستم.

2ـ دولت بختیار استعفانامۀ کتبی تقدیم کند و امام خمینی این استعفا را بپذیرند و مجدداً او را مأمور تشکیل کابینه نمایند.[3]

دکتر ابراهیم یزدی از زبان امام نقل کرده ‏اند که ایشان بعداز کسب اطلاع از شروط شورای انقلاب فرمودند تنها شرط سوم آن هم استعفای فوری نخست‏ وزیری قابل بحث است.[4] بختیار که همه چیز را از دست رفته می‏ دید و به دنبال روزنه ‏ای برای برقراری  ارتباط با امام بود، آمادگی خود را برای عزیمت به پاریس و ملاقات با امام اعلام کرد. اما در آخرین ساعات شب امام فرمودند آمدن بختیار منوط به استعفای قبلی ایشان است: من گفتم که اگر دولت بیاید اینجا یعنی رئیس دولت بیاید ـ به قول خودشان‏ بیاید اینجا، تا استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نکند با من ملاقات نمی‏ تواند بکند. این هم که من می‏ گویم استعفا، نه اینکه این معنای واقعی استعفا دارد؛ این نیست. این نخست‏ وزیر نیست نه اینکه نخست‏ وزیر است و استعفا کند؛ لکن برای حفظ ظاهریکه حالا کلمه استعفا را ما هم ذکر می‏ کنیم و الا استعفا یعنی چه! تو نخست‏ وزیر اصلاً نیستی.[5]

اما یکباره همه‏ چیز تحت شعاع حادثۀ دیگری قرار گرفت. در 6 بهمن بختیار دستور کشتار مردمی را صادر کرد و بعد از این اقدام، از جانب امام، وی دیگر یک جانی و آدمکش تلقی گردید و اعلام کردند حتی اگر استعفا هم بدهد او را نخواهم پذیرفت. فرماندهان نظامی ارتش از جمله ارتشبد قره‏باغی (رئیس ستاد ارتش) تأکید داشتند که [امام ]خمینی باید دولت قانونی ایران را به رسمیت بشناسد تا راه ورود او به کشور فراهم شود اما امام بدون کوچکترین نرمشی، رژیم سلطنتی که دولت بختیار را نیز شامل می‏ شد، مورد حمله قرار می‏ داد و اندک تسامحی در گفتارش مشاهده نشد.[6] همچنین از مهمترین این ملاقاتها دیدار بازرگان با سولیوان، سفیر امریکا، در تهران بود و از آن جهت که امریکاییان از حفظ رژیم پهلوی ناامید شده بودند و دل به چهره ‏های میانه ‏رو انقلاب بسته بودند، این دیدار حائز اهمیت بود. سولیوان و استمپل رئیس بخش سیاسی سفارت امریکا در تهران نیز در خاطرات خود به این ملاقاتها اشاره داشته ‏اند.[7]

مهمترین اقدام شورای انقلاب در شرایط دشوار آن مقطع، نفوذ در ارتش و تسلط بر آن بود زیرا برای کاهش هزینۀ انقلاب و پیشبرد مناسب امور لازم بود ارتش حداقل در‏مقابل انقلابیون قرار نگیرد و همچنین ارتش و دیگر نیروهای نظامی و انتظامی طی چند ماه مبارزۀ پراکنده با مردم و زد و خوردهای بعضاً خونین در خیابانها خسته شده بودند. کادر عالی‏ رتبه ارتش که وابستگی مستقیم به شاه داشت مشروعیت خود را در میان این نیروها از دست داده بود. فرار روزافزون سربازان از سربازخانه‏ ها نوید بحرانی عظیم در ارتش را داد سرانجام فرار 26 دی ماه 1357 شاه از کشور که بدون تشریفات معمول صورت گرفت، ضربۀ نهایی را بر پیکر نظامیان وارد کرد. ژنرال هایزر در مورد ملاقات برخی از اعضای شورای انقلاب با ژنرال مقدم (فرماندۀ نیروی...) در 3 بهمن 1357 که نشان از برنامۀ انسجام یافته انقلابیون را دارد، چنین گفته است:

در جبهۀ [امام] خمینی کارهای دقیق و حساب شده‏ ای صورت می‏ گرفت که من پیوسته تعجب می‏ کردم که این برنامه‏ ریزیها را چگونه انجام می ‏دهند و هنوز علاقمندم پاسخ این سؤال را پیدا کنم. باز هم از مقدم در مورد تماسهایش با رهبران مخالفین سؤال کردم حالا به این امر علاقۀ بیشتری داشتم زیرا یکی از راههایی که می‏ شد از طریق آن مانع بازگشت [امام ]خمینی شد، این بود که از همین کانالها به او اطلاع داده شود که امکان کشته شدن او وجود دارد. مقدم گفت که بحثها ادامه دارد و اگر چه آنها در سطح بالایی نیستند اما افراد مهمی هستند... .[8]

همچنین در 6 بهمن 1357 در مذاکراتی که بین ارتشبد قره‏باغی و سپهبد ناصر مقدم با بازرگان و یداللّه‏ سحابی نمایندگان شورای انقلاب صورت گرفت طرفین بر سر ورود امام به کشور به توافق رسیدند.[9] در هر صورت امام در 12 بهمن 1357 پس از 14 سال و چند ماه تبعید به کشور بازگشت و از ارتش خواست تا به ملت بپیوندد و دست از حمایت دولت غاصب بختیار بردارد. 

بنابراین اقدامات گسترده‏ ای از جانب جناح میانه ‏روی شورای انقلاب که شامل بازرگان، دکتر سحابی، عباس امیرانتظام و احمد صدر حاج سیدجوادی می‏ شد برای ارتباط با دولت بختیار و فرماندهان ارتش صورت گرفت. این اقدامات تا آنجا که تاریخ گواهی می‏ دهد روحانیون عالی رتبۀ شورای انقلاب مستقیماً درگیر آن نبودند اما این به معنای عدم مقبولیت این مذاکرات از جانب آنان نیز نبود بلکه این بستر انقلاب بود که چنین اقداماتی را الزامی ساخته بود. شهید بهشتی که از اعضای عالی رتبه شورای انقلاب بود در 29 بهمن 1358 به چگونگی ملاقات بعضی از اعضای شورا با یک سری از چهره‏های سرشناس رژیم پهلوی اشاره کرده‏ اند و آن را اقدامی مثبت در جهت تثبیت و تحکیم انقلاب به شمار آورده است.

... من دوستانی را که با مأموریت از طرف شورای انقلاب با هایزر و هر فرد خارجی دیگر ملاقات کرده باشند آنها را محکوم نمی‏ دانم. برای اینکه این طبیعی است که در ادارۀ یک انقلاب و ادارۀ یک جامعه ما باید با نمایندگان دشمن هم صحبت کنیم مهم این نیست که کی با کی صحبت کند مهم این است که چگونه صحبت می‏ کنند و از چه موضعی صحبت می‏ کند. من مکرر گفته‏ ام که آنچه مهم است این نیست که افراد با نمایندگان خارجی صحبت می‏ کنند یا نه این مسأله اصلاً نباید به عنوان یک مسأله ناپسند و نامطلوب مطرح شود تا روی آن شایعه به وجود بیاید...(منبع: تحولات سیاسی اجتماعی، ج1، صص161-165) .[10]

 


[1] . رضوی، مسعود؛ هاشمی و انقلاب؛ ص 150. [2] . یزدی، ابراهیم؛ آخرین تلاشها در آخرین روزها؛ ص 139. [3] . همان جا. [4] . همان؛ ص 162. [5] . صحیفۀ امام، ج 5، ص 549. [6] . یزدی، ابراهیم؛ آخرین تلاشها در آخرین روزها. [7]. H.Solivan, William; Mission to Iran, W.W Norton and Company New York, 1981, p.236; Stcmpcl, John D.; Insid the Iranian Revolution, 1981. [8] . هایزر، رابرت؛ مأموریت در تهران؛ ص 192. [9] . نجاتی، غلامرضا؛ خاطرات بازرگان؛ ص 299. [10] . «آیا با هایزر ملاقات کرده ‏اید»، اطلاعات هفتگی؛ تیر 1360، ص 14 – 17.

. انتهای پیام /*