پس از کشتار 15 خرداد موج دستگیریها و تبعیدها در سراسر کشور آغاز شد. یاران امام یکی پس از دیگری روانه زندان و تبعیدگاه شدند. نهضت به ظاهر سرکوب و کنترل شده بود. حضرت امام در بازداشتگاه با اعلام صریح اینکه هیئت حاکمه و دستگاه قضائی شاهنشاهی را صالح نمیدانند، از پاسخگوئی به بازجوئیهای مکرر امتناع ورزیدند.
فشار افکار عمومی و اعتراضات علما و مردم از مناطق مختلف داخل و خارج کشور سرانجام رژیم را وادار نمود تا امام را پس از حبس و حصر در فروردین 1343 آزاد و به قم منتقل نماید.
روز شنبه 15 فروردین ماه 1343 وزیر کشور و سرهنگ مولوى به حضور امام رسیدند و اعلام داشتند که شما آزادید و مىتوانید به قم تشریففرما شوید. امام پاسخ داد که: «اگر بناست شماها به کارهاى سابق ادامه دهید و با مردم رفتار سابق را داشته باشید، بودن من در اینجا اصلح است مولوى جواب داد که به درجهام قسم که دیگر این حرفها نیست!». آنگاه که آمادگى امام را براى حرکت به قم به دست آوردند به منظور جلوگیرى از ازدحام و شور مردم، اظهار داشتند: این وظیفۀ ماست که براى حفظ و حراست شما از هرگونه پیشامد غیرمنتظرهاى، ترتیب حرکت شما به قم را بدهیم و شما را به سلامت به منزل برسانیم!!
از آنجا که مىخواستند امام را به اصطلاح به سلامت به منزل برسانند و از هرگونه پیشامد غیرمنتظرهاى دور نگهدارند، ساعت حرکت ایشان را شب قرار دادند تا در وقت خلوت به قم برسند!
آزادى امام و بازگشت به قم
عقربۀ ساعت، تقریباً ده شب یکشنبه 16 فروردین ماه 43 را اعلام مىکرد که ماشین شورلت سیاهرنگى که بهوسیلۀ چند ماشین دیگر اسکورت مىشد، سرکوچۀ امام مقابل بیمارستان فاطمیه توقف کرد و امام از آن پیاده شد. همراهان او که عبارت بودند از سرهنگ مولوى و چند تن از مقامات نظامى و امنیتى پس از پیاده کردن امام بسرعت از آنجا دور شدند تا خودشان از هرگونه پیشامد غیرمنتظرهاى دور بمانند! چند تن از دانشآموزان و محصلین که در حاشیۀ خیابان مشغول حاضر کردن دروس خود بودند و متوجه پیاده شدن امام از ماشین شدند، بىاختیار فریادى از عمق قلب کشیدند و به سوى او شتافتند. برخى از عابران که امام خمینى را در ماشین دیده بودند نیز، شتابان خود را به او رسانیدند. در آن ساعت شب با آنکه کوچهها و خیابانها تقریباً خلوت بود، هنوز امام چند گامى به طرف منزل برنداشته بود، که دهها نفر در اطراف او گرد آمدند. شعارِ «براى سلامتى حضرت آیتاللّه العظمى خمینى صلوات بلند ختم کنید» در فضاى آرام کوچه طنین افکند و سکوت شب را در هم شکست. با طنینافکن شدن شعار صلوات، مردم یکباره از خانهها بیرون ریختند. شور و هیجانى که از مرد و زن، خرد و کلان در آن دقایق تاریخ به وقوع پیوست، قابل توصیف نیست. آنگاه که امام به درب منزل خویش رسید، صدها نفر در اطراف او گرد آمده بودند و هیجانزده شعار مىدادند.
هنوز بیش از دقایقى از ورود امام به قم نگذشته بود که خبر آن همانند بمب در شهر صدا کرد و شهر را بلرزانید. دیرى نپایید که سیل جمعیت پیاده، پابرهنه، سواره، با چرخ، موتور و تاکسى و سوارى به سوى خانۀ امام سرازیر شد. شهر یکپارچه در شور و شوق و هیجان فرو رفت. هیاهو، جار و جنجال، سر و صدا و شعارهاى پىدرپى گوش فلک را کر کرد و گرد و خاک و غبارى که از حرکت و دویدن مردم برخاسته بود، فضا را فراگرفت. مردم مىخندیدند، مىگریستند، پا بر زمین مىکوبیدند، شعار مىدادند و همدیگر را در آغوش کشیده، تبریک و تهنیت مىگفتند. شهر مذهبى قم چنین شور و شوق و خروشى را کمتر به خود دیده بود.
دیرى نپایید که خانه و کوچه امام از جمعیت آکنده شد و براى تازهواردین دیگر جایى و راهى نبود. علماى قم همان شب خود را به منزل امام رسانیدند و با او ملاقات کردند. اساتید، فضلا و پاسداران و رهروان راه خمینى بسیارىشان بىعمامه و عبا و خیلىها پابرهنه، در آن هواى اوایل بهار که تقریباً سرد است، در کوچه و حیاط منزل امام بهتزده به هر سو در حرکت بودند. زنگ تلفن منزل براى لحظهاى قطع نمىشد و مردم از نقاط دوردست شهر که خبر آزادى امام را براى صدمین بار مىشنیدند، روى ناباورى از طریق تلفن پرسش مىکردند.
امام تا نیمه شب در بیرونى منزل، میان تودههاى مردم که در آنجا اجتماع کرده بودند به سر برد و به احساسات آنان پاسخ داد و آنگاه براى استراحت به اندرون رفت. به محض حرکت امام از جاى خود، یکباره مردم به کف زدن پرداختند، کف ممتدى که تا داخل شدن او به اندرون ادامه داشت و صداى آن تا دوردستها به گوش مىرسید.
فرداى آن روز خبر آزادى امام در مرکز و بسیارى از شهرستانها انتشار یافت، چه کسى باور مىکرد؟ مردمى که از مدتها پیش بارها خبر آزادى امام را شنیده بودند و بعد دریافته بودند که دروغى بیش نبوده است، این بار به این زودىها باور نمىکردند و بدون کوچکترین تردیدى مىگفتند دروغ است و مىگذشتند. مأموران ساواک که تا دیروز دهها بار خبر آزادى امام را به دروغ شایع کرده بودند، این بار مىکوشیدند که خبر آزادى او منعکس نشود و تا آنجا که مىتوانستند، آن را تکذیب مىکردند. و اگر این دسیسهها و تاکتیکهاى اهریمنانه به کار گرفته نمىشد، بىتردید با خبر آزادى امام، ایرانزمین همانند گهواره به حرکت در مىآمد و توفانى به پا مىخاست.
با این وجود، در همان روز اول آزادى امام، گروه زیادى از مرکز و بعضى از شهرستانهاى نزدیک که به صحت خبر آزادى او پى برده بودند، به سوى قم شتافتند و در همان روزهاى اول ازدحامى در قم به وجود آمد که نمونۀ آن را تنها در ایام محرم و روز عاشورا در این شهر مىتوان دید. سرهنگ مولوى شمار مردمى را که در ساعت 7 صبح روز یکشنبه 16/1/42 در منزل امام اجتماع کرده بودند «حدود چهار هزار نفر» تخمین زده است. محصلین و طلاب حوزه قم از صبح روز مزبور، بالاى در مدارس علوم اسلامى را چراغانى و آذینبندى کردند و با عکسهاى امام زینت بخشیدند. بسیارى از مغازهداران و کسبۀ قم در نخستین روز ورود امام به چراغانى دست زدند و شیرینى پخش
جشنهای گستردهای که در شهر قم برگزار شد نشانگر عزم طلاب و مردم در ادامه حمایتهای آنان از امام بود. رژیم شاه تصور میکرد با کشتار بیرحمانۀ 15 خرداد و دستگیری عناصر مؤثر نهضت، امام خمینی را ادامۀ قیام منصرف گردیده و سکوت خواهد کرد. اما حضرت امام به محض آزادی از زندان، به مناسبت صدور حکم محکومیت آیةالله طالقانی و مهندس بازرگان، اطلاعیهای صادر و در آن نسبت به اعمال خلاف شرع هیئت حاکمه و خطر شناسائی اسرائیل و سلطه آن بر شئونات کشور هشدار داد و در دو سخنرانی عزم خود را بر ادامه نهضت اعلام داشته خمینی را اگر دار بزنید تفاهم نخواهد کرد» ، «اشتباه کنید. اگر خمینی هم با شما سازش کند ملت اسلام با شما سازش نمیکند. اشتباه نکنید. ما در همان سنگری که بودیم، هستیم. با تمام تصویبنامههای مخالف اسلام که گذشته است مخالفیم. با تمام زورگوییها مخالفیم».کردند.
منبع: نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، دفتر اول، ص 830-833 و کوثر، جلد اوّل، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی(س)، ص 29 و 30
.
انتهای پیام /*