بیست و یکم بهمن: ساعت دو بعدازظهر روز بیست و یکم بهمن ماه سال 1357 بود. روزى پر شور و پرحادثه در دل سیاه ظلم شاهنشاهى، اطلاعیه شمارۀ چهار فرماندارى نظامى تهران از رادیو پخش شد: «امروز عبور و مرور از ساعت چهار و سى دقیقه بعدازظهر ممنوع مى‏باشد».

مردم با شنیدن خبر به هم نگاه مى کردند و در واقع نمى‏دانستند چه باید بکنند. احتمال بروز خطرى بزرگ در پیش بود. همچنین بعد از پخش این خبر، شور و غوغایى در میان ساکنان مدرسه رفاه افتاد. نگرانى و اضطراب بر چهره‏ها سایه انداخته بود، همۀ‏‏چشمها به اتاق امام دوخته شده بود. امام در اتاق کوچکى به فکر فرورفته بودند و‏‏دلشان در آن حال، پر از امید و آرامش بود. ناگهان امام از جاى خود برخاستند و در حالى‏‏که زیرلب دعایى زمزمه مى‏کردند، وضو گرفتند. با فروتنى خاصى دو رکعت نماز خواندند. ایشان مى‏دانستند در لحظه‏هاى حساس، تصمیم‏گیرى، جز به یارى خداى توانا ممکن نیست. بعد از نماز و نیایش، با دلى مطمئن، ورق کاغذ و قلمى برداشتند و نوشتند:‏‏بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم، ملت شجاع ایران! اهالى محترم تهران! اعلامیه امروز حکومت نظامى، خدعه و خلاف شرع است. مردم به هیچ وجه به آن اعتنا نکنند.  هراسى به دل راه ندهید که به خواست خداوند تعالى حق، پیروز است.

مردم که منتظر شنیدن دستور کوبنده‏اى از طرف امامشان بودند، به کوچه و خیابانها ریختند و حکومت نظامى بى‏اثر شد. جوانان با آتش زدن لاستیکهاى کهنه راهها را بستند. کوچک و بزرگ شعار مى‏دادند و تهران از صداى دلنشین تکبیر پوشیده شده بود؛ اللّه‏اکبر... اللّه‏اکبر... اللّه‏اکبر... .

بزودى کلانتریها تصرف شد و مردم مسلح شدند. پادگانها و ساختمان صدا و سیما و سایر مراکز مهم در اختیار مردم انقلابى قرار گرفت. اعضاى اصلى حکومت شاه دستگیر شدند و در نهایت در بیست و دوم بهمن 1357 خورشید پیروزى ملت، شب ظلم و ستم ایران را پایان بخشید.[1]

جشن پیروزى

مردم، پیروزى انقلاب را جشن گرفتند وهمه در شادى و سرور بودند. ملت مسلمان با اتکال به خداوند و با رهبرى امام خمینى، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى را‏‏سرنگون کرد و ثمرۀ سالها مبارزه و جهاد و شکنجه و زندان به بارنشست و حکومت‏‏اسلامى براى اولین بار پس از پیامبر اکرم (ص) و حضرت على (ع) در ایران برپا‏‏شد.

شور و حال عجیبى در مردم بود. مردم مرتب در مدرسۀ علوى به دیدار امام مى‏رفتند ادارات، کارخانه‏ها و مغازه‏ها، که با اعتصاب مردم در ماههاى آخر انقلاب تعطیل شده بود، به فرمان امام باز شد و مردم سرکارهاى خود رفتند. [1] مجله رشد نوجوان؛ مهر 78، ص 43.

منبع: ماه تابان،  تدوین: حسن کشوردوست، موسسه چاپ و نشر عروج، ص 128 و 129

 

. انتهای پیام /*