آیت الله واعظ زاده خراسانی از دوران تدریس حضرت امام خاطرات جالبی دارد که به انتخاب چند خاطره از نظر می گذرد: سابقۀآشنایى من با حضرت امام، به بعد از سالهاى 1321 برمى گردد. من در مدرسۀ سلیمان خان مشهد طلبه بودم. حضرت امام غالباً تابستانها به مشهد مشرف مى شدند و یکى دو نفر از طلبه هاى بزرگتر مدرسۀ ما با ایشان رفیق بودند و به این مناسبت براى امام مجلس دید و بازدید تشکیل مى دادند. مدرسه، مَدرس کوچکى داشت و عده اى از علما که ایشان را مى شناختند، به ملاقاتشان مى آمدند. من در سال 1328 براى تحصیل به قم رفتم. در درس فقه و اصول آیت اللّه  بروجردى و درس فقه مرحوم آیت اللّه  حجت شرکت کردم. مدتى که گذشت، اطلاع پیدا کردم حضرت امام جلسۀ درسى دارند. درس خارج اصول حضرت امام خمینى به درخواست آقاى مطهرى و آقاى منتظرى تأسیس شده بود. موضوع آن درس، ادلۀ عقلیۀ جلد دوم «کفایة الاصول» بود. من از آیت اللّه  مطهرى پرسیدم، این درس خصوصى است یا کسان دیگر هم مى توانند در آن شرکت کنند؟ گفت: «نه، خصوصى نیست». درس تا مبحث استصحاب رسیده بود که من در آن شرکت کردم و در حدود دو سال دیگر ادامه داشت تا به پایان رسید. در این درس که اولین دورۀ اصول خارج حضرت امام بود، به جز آقایان مطهرى و منتظرى، در حدود ده تن دیگر از فضلا از جمله آقاى حاج شیخ ابراهیم امینى و آقاى حاج شیخ جواد خندق آبادى شرکت مى کردند.[1]

کسب نیرو

چیزهایى از درس اخلاق امام شنیدم و در درسشان شرکت کردم. ایشان این درس اخلاق را براى عده اى خاص از طلبه ها و عده اى از خواص و بازاریان تهران مى فرمودند. درس، چنان ما را سرمست مى کرد و چنان به ما نیرو مى داد که تا هفتۀ بعد، آن نیرو در ما بود.[2]

خضوع علمى خاص علماى ربانى

حضرت امام با همۀ شاگردانشان دسته جمعى در مدرسۀ فیضیه یا مسجد عشقعلى در درس اصول استاد بزرگ حوزه و مرجع عالى قدر، آیت اللّه  بروجردى حاضر مى شدند. تا آنجا که من به یاد دارم، تا آخرین روزهاى حیات مرحوم بروجردى، حضرت امام در آن درس شرکت مى فرمودند، در حالى که خود، حوزۀ درس فقه و اصول چهارصد ـ پانصد نفرى را اداره مى کردند و بطور حتم، درس امام در آن هنگام، پررونق ترین درس حوزه شمرده مى شد و با استعدادترین طلبه هاى جوان و روشنفکر را به خود جلب کرده بود. این همان تواضع و خضوع علمى است که خاص فقها و علماى ربانى است.[3]

درس آموزنده، روشنگر و مجتهدپرور

در این درس[4]، مطالب و آراى استادان اصول مانند شیخ انصارى، آخوند خراسانى، آقاضیاءالدین عراقى و میرزاى نائینى را مورد نقض و ابرام قرار مى دادند و از همه بیشتر با مبانى اصول میرزاى نائینى که در آن هنگام رواج بیشترى در حوزه هاى علمیه داشت، برخورد مى کردند. مقدمات بسیارى را مرحوم نائینى براى اثبات نظریات خود در مباحث مهم، چیده است که مورد نقد امام قرار مى گرفت و آنها را به یک نوع خطابۀ بدون دلیل تشبیه مى کردند. گاهى آراى اختصاصى استاد خود، مرحوم آیت اللّه  حائرى را بیان و آن را انتخاب مى کردند و به دفاع از آن مى پرداختند. به هر حال درسى بسیار آموزنده و روشنگر و مجتهدپرور بود و قریحۀ استنباط را توأم با واقع نگرى و استقلال فکرى، بدون تقلید و دنباله روى بزرگان صاحب نام و آوازه، در طلبه ها شکوفا مى ساخت. من آن درسها را مى نوشتم و هنوز هم آن نوشته ها را دارم.[5]

بیان بسیار روشن، گیرا و بدون ابهام

درس اصول حضرت امام بسیار عمیق و پرمطلب و در عین حال روشن و قابل فهم و دلنشین بود و مجموع این امتیازات، خاص درسهاى امام بود. بیانش بسیار روشن و گیرا و بدون پیچیدگى و ابهام، توأم با استقامت رأى و واقع بینى و حقیقت نگرى و بدون استفاده از اصطلاحات پیچیدۀ علمى ـ که برخى آن را نشانۀ فضل مى دانند ـ و با قدرت تفکر، که نتیجۀ دریایى از معلومات فلسفى و فقهى و اصولى و رسیدن به عمق عرفان و بینش و آداب و سنن اسلامى بود. من در درسهاى دیگر (از جمله درس مرحوم آیت اللّه  داماد) هم شرکت کردم، ولى توجهم را جلب نکردند و درس امام را انتخاب کردم.[6]

500 طلبۀ با استعداد در درس اصول

دورۀ سوم درس اصول امام، عصرها در مسجد سلماسى تشکیل مى شد. تا هنگامى که من در قم بودم (سال 39) این درس بیش از پانصد طلبۀ بااستعداد و خوش فکر را که بسیارى از آنان، تحصیلات دبیرستانى و شاید دانشگاهى هم داشتند، گردآورده بود. درس فقه امام هم چنین بود. عصر که درس تمام مى شد، از مسجد سلماسى تا صحن مطهر، خط طلبه ها متصل بود و معلوم بود که درس امام تمام شده است. این دروس، با آن خصوصیات بى نظیر بود و به طور حتم همین درسها افکار علمى و اصلاحى امام را به شیفتگان دانش، و عاشقان اسلام راستین و انقلابى انتقال مى داد.[7]

شما تانک ها را مى شمردى؟

یک روز در اثناى درس، تعدادى تانک از جلوى در مسجد در خیابان ارم عبور کرد. امام همینطور که درس مى فرمودند، گاهى هم نگاه به صف تانکها مى انداختند. من در کنار امام نشسته بودم و با دقت تانکها را نگاه مى کردم و مى شمردم. ناگاه امام فرمودند: «امروز خبرى است»؟ من خامى به خرج دادم و گفتم: «پانزده عدد تانک رد شد». فرمودند: «شما تانکها را مى شمردى یا به درس گوش مى دادى»؟![8]

تقاضاى اعمال نظم و ترتیب در حوزه ها

امام وعده اى از طلبه هاى جوان تأکید داشتند که مدرسۀ فیضیه[حوزه علمیه] باید نظم و ترتیبى پیدا کند و عده اى را از طرف آیت اللّه  بروجردى تعیین کنند که حوزه طبق نظر آنها اداره شود و دیگر خود ایشان مستقیماً دخالت نکنند. آن عده همه اصلاح طلب بودند و مى خواستند حوزه نظمى پیدا کند و ضمناً اهداف اصلاحى هم داشتند. آیت اللّه  بروجردى اول موافقت کرد و نوشته اى هم داد. بعد پشیمان شد و نوشته را پس گرفت.[9]

منبع: سلسلۀ موى دوست ، «خاطرات دوران تدریس امام خمینى(س)»، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، صص 248-251

پیوست ها: [1] انتشارات انقلاب اسلامى؛ یادنامۀ استاد شهید مطهرى؛ ج 1، ص 329. [2] پابه ‏پاى آفتاب؛ ج 4، ص 302. [3] همان؛ ص 303. [4] بنا به گفته خودشان درس خارج اصول. [5] انتشارات انقلاب اسلامى؛ یادنامۀ استاد شهید مطهرى؛ ج 1، ص 330. [6] همان؛ ص 230. [7] همان؛ ص331. [8] همان؛ ص 330. [9] پابه ‏پاى آفتاب؛ ج 4، ص 305.

. انتهای پیام /*