پرتال امام خمینی(س)-دکتر فاطمه طباطبایی:...خیلى دوست داشتم بدانم چه گفت که مردم همه از صمیم دل خندیدند. واضح بود که صحبت ایشان جنبه تمسخر و حتى مزاح نداشت. او با زبان محلى یکى از نقاط دور افتاده آفریقا صحبت مىکرد که بعد از مدتها صرف وقت به آنجا رسیده بودیم و گرچه متوجه نمىشدم اما صداقت، احترام و صمیمیت از کلام ایشان قابل استنباط بود و البته اگر امکان داشت که صحبت او را به آرامى و کلام، کلام به شنیدن نشست، شاید کلماتى همچون «پسندیده» و «خمینى» را مىتوانستى از آن میان برگزینى که آن هم در رشته کلمات مسلسل وار وى غیرممکن بود، اما مترجم کار را راحت کرد و زمانى که پرسید متوجه صحبت ایشان شدید؟ چون پاسخ منفى مرا شنیدند و اشتیاقم را بر آگاهى از متن صحبت وى آگاه شد چنین ادامه داد او مىگوید بگذارید من خودم رامعرفى کنم من آقاى پسندیده اینجا هستم و بر این ادعاى شیرین او این مردم مى خندند و استدلال وى هم این است که برادر من حاکم این ده است و من که برادر بزرگ او هستم 7 سال از وى بزرگتر مىباشم درست مثل امام خمینى(س) که حاکم ایران است و برادر بزرگش آیت اللّه پسندیده.
او این مطلب را بسیار جدى مى گفت و ظاهراً برایش خیلى مهم بود و آن را یک امتیاز و برترى براى خود مى دانست ولى مهمتر از آن، این دقت و توجه ریز آنها به زندگى امام عجیب و جالب بود. منطقه دور افتاده اى که اگر بخواهى با هواپیما هم به آنجا مسافرت کنى بیشتر از چندین ساعت زمان مىبرد و ما چند تا پرواز عوض کردیم و سپس ساعتها با ماشین راه پیمودیم تا به آنجا رسیدیم اگر در کنار این بعد مسافت نبود امکانات تبلیغى را قرار دهیم اهمیت مسأله دوچندان مىشود. اصلاً براى من یک مسأله بود که چطورى اسم امام به گوش اینها خورده است و این اطلاعات را از کجا به دست آورده اند؟ اما عشق و علاقه آنها به حضرت امام (س) وصف ناشدنى است همین که به صحبت شروع مى کردى همه اش مىگفتند از امام بگو. اشتیاق شنیدن از امام در وجود آنها موج مىزد. این انتشار محبت و محبوبیت امام (س) در بین آنها قطعاً راز و رمزى دارد و شناخت آن از لطف فراوانى برخوردار خواهد بود.
این عشق و علاقه به حضرت امام که نمونه اى از آن ذکر شد در اقشار و گروهاى مردم عزیز ایران هم به فراوانى دیده مىشود و آثار و برکات متعددى بر آن مترتب است که در صحنه هاى مختلف انقلاب جلوه هاى گوناگون آنرا شاهد بوده ایم. زمانى که در بهمن ماه 1341 شاه به قصد مردم فریبى و کسب مجبوبیت تصمیم به مسافرت به قم مى گیرد و با دستور حضرت امام اقشار مختلف مردم از جمله بازاریان و دیگران در خانه مىمانند و کسى به استقبال نمى آید و پس از آن در 15 خرداد 1342 و تا برسیم به انقلاب شکوهمند اسلامى و وقایع و اتفاقات سالهاى 56 و بویژه 1357، 12 بهمن و سپس 22 بهمن و پس از آن در جبهه هاى مختلف و بویژه در 8 سال دفاع مقدس و... همه آثار و برکات این عشق و محبت الهى است که جلوه گرى مىکند. راز این عشق و محبت را در چه چیزى باید جستجو کرد؟ و عامل این محبوبیت چیست؟
بارها اتفاق افتاد که با رزمنده اى یا رزمندگانى برخورد داشتیم و زمانى که ما را مى شناختند اول سفارش آنها درباره امام بود که به ایشان سلام برسانید و بگویید صحنه هاى تلویزیون جزیى از برنامه روزانه ما را که تفنگ بر دوش گرفتن است نشان مى دهد ما در جبهه ها براى خودمان تفریحات، شوخى، خنده یا بازى فوتبال و... داریم و اینطور نیست که همه اش توى سنگرها در ناراحتى و رنج باشیم. بنابر این شما براى ما ناراحت نباشید دقت در این مسأله و اینکه جوان رزمنده اى که به طور طبیعى باید از زحمت و تلاش خود براى فرمانده اش صحبت کند و اگر به بزرگنمایى آن نپردازد، لااقل فقط زحمات خود را بازگو کند اما او از فکر امام غافل نیست و از ته دل کوچکترین ناراحتى را براى او نمى پسندد. این مسأله که گویاى «دوست داشتنى» غیر معمول است و به طور طبیعى این سؤال را به دنبال دارد که راز این محبوبیت امام در چیست؟[1]منبع: کتاب سر دلبری- اصغر میرشکاری- ص۱۰۲
[1] برگرفته از خاطرات خانم دکتر طباطبایى ـ آرشیو گروه تاریخ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى(س).
.
انتهای پیام /*