روز 31 شهریور 1359 هجری شمسی صدای نفرت انگیز جنایتی هولناک آرامش نسبی جهان را بر هم ریخت. غرّش هزاران عرّادۀ توپ و تانک و هواپیما و خودروهای نظامی دشمن در تجاوزی آشکار و در طول صدها کیلومتر مرز مشترک ایران و عراق فصلی دیگر در تاریخ  جنایت قدرتهای بزرگ علیه ملتهای مظلوم گشود. ملت ایران از دید سیاست حاکم بر جهان آنروز گناهی بس بزرگ مرتکب شده بود که تنبیهی بزرگتر می‌طلبید. مردم ایران با کدام مجوّز از یکی از دو قدرت مسلّط و حاکم بر جهان و یا سازمانهای بین‌المللی تحت نفوذ آنان بخود اجازه داده است که انقلاب کند و رژیمی وابسته به یکی از این دو قدرت را از ریشه برکند و ادعای استقلال سر دهد! بعد از جنگ دوم جهانی، چندین دهه است که هیچ جنبشی و تغییری در رژیمهای سیاسی جهان اتفاق نمی‌افتد مگر آنکه وابسته و پیوسته به یکی از دو بلوک شرق یا غرب باشد. اگر انقلاب اسلامی که نه تنها از استقلال ایران سخن می‌گوید بلکه دیگر ملل مظلوم عالم را نیز به همین راه فرا می‌خواند به منصّه ظهور و پیروزی برسد – که رسیده است – و اگر موفق شود خارج از مرزبندیهای سیاسیِ حاکم بر جهان، رژیم وابسته را در ایران سرنگون و رژیم سیاسی دلخواه خویش را برپا دارد – که چنین شده است – و اگر دو ابرقدرت موفق نشوند انقلاب و نظام مستقل برآمده از آن را سرنگون سازند – که به فضل الهی نتوانستند – این به معنای آغاز فروپاشی نظام سیاسی بین‌المللی و آغاز دگرگونی در جغرافیای سیاسی جهان به نفع ملتهای دربند است. و این یعنی آغاز لرزه‌ای در ارکان نظام و آرامش دلخواه کاخ سفید و کرملین برای آمریکا و شوروی و اقمار وابسته بدانها و برای صاحبان زرّادخانه‌های اتمی و پیشرفته‌ترین سلاحها در سازمانهای نظامی ناتو و  ورشو و برای قدرتمندترین قطب های اقتصادی و سیاسی جهان قابل حمل و پذیرفتنی نبود که پیرمردی بی‌سلاح در گوشه‌ای از جهان با تکیه بر دین و آئین و فرهنگی که هیچ ربطی به ایدئولوژی در قطب سرمایه‌داری و کمونیسمِ حاکم بر دنیا ندارد، فریاد استقلال و اسلامخواهی سر دهد و قیام کند، و اصحاب و پیروانش مرحله به مرحله با دست خالی سنگرها را فتح کنند و گروههای وابسته به قدرتهای جهانی را در داخل کشورشان پشت سر گذاشته و منزوی کنند و در مسیر انقلابشان تا حد برچیدن تمامی ارکان و تشکیلات نظام کاملاً وابستۀ شاه پیش روند و در عصر اتم، عصری که تمام رژیمهای سیاسی را پول و سرمایه و فرهنگ ماده‌پرستی تشکیل می‌دهد نظامی منبعث از دین و متکی بر ارزشهایی که آشکارا در تضاد با فرهنگ حاکم بر جهان است برپا دارند. اینها زمینه‌های تحمیل طولانی‌ترین جنگ تاریخ معاصر بر ملت ایران بود.

جنگ، جنگ عقیدتی بود؛ سخن از تصمیم بر زوال و بقای انقلاب، حیات و ممات نظام اسلامی، پیروزی و شکست قدرتهای مسلط بر جهان، امید و ناامیدی استقلال‌طلبان و مستضعفین بود. دستها که بالا می‌رفت نشانه پایان کار انقلاب رهاییبخش اسلام و پذیرش سلطۀ نفرت‌انگیز و توافق شدۀ دو قطب حاکم بر جهان بود. و صد البته در چنین شرایطی، در قاموس فرهنگ دینمداریِ چون خمینی عزیز و پیروان مؤمنش واژۀ تسلیم جایگاهی ندارد.

بدین‌سان دوباره و پس از قرنها مهجوریت، آیات شورانگیز جهاد از مأذنه مساجد بگوش رسید، مسجدها مرکز تجهیز سپاه اسلام شد، بسیج مستضعفین به عنوان پایگاه ارتش بیست میلیونی شکل گرفت. سپاه محمد(ص) تشکیل شد، عطر شهادت‌طلبی در فضا پیچید، میلیونها مجاهد رزمنده از دورترین نقاط ایران و حتی کانونهای اسلامخواهی در جهان گرفته تا مرکز حکومت اسلامی زیر پرچم جهاد مقدسی که فرماندهی کل قوا حضرت روح‌الله افراشته بود گرد آمدند و دفاع طولانی مدت و هشت ساله خویش را آغاز کردند. هشت سال نبردی خونین و نابرابر. در آنسو ابزار و ادوات نظامی و حمایت اقتصادی و سیاسی جهانی موج می‌زد و اینسو صدای پای میلیونها رزمنده‌ای شنیده می‌شد که لبیک یا خمینی می‌گفتند.

افتخارات دوران دفاع مقدس مدیون فداکاری کم‌نظیر ملت ایران و خون دهها هزار شهید و ایثار مثال زدنی دلاوران این مرز و بوم و لیاقت فرماندهان سپاه اسلام و کاردانی مسئولین نظام و مدیران ارشد دولت کریمه اسلام در آن عصر، و بیش از همه مرهون فرماندهی و هدایت مردی الهی بود که پیامش بسیج بیست میلیونی می‌آفرید و روح امید و ظفر در جبهه‌ها می‌دمید، و تدبیرش کلید حل بن‌بستهای نظامی و سیاسی، و حضور نورانیش مایۀ صبر و بردباری ملت ایران در تحمل مشکلات و کمبودها، و کلامش عطرآگین ایمان و معنویت در جامعه، و فریادش سبب از هم گسیختگی سپاه دشمن و انزوای ستون پنجم، و یادش و آرزوی دیدارش قوت قلب رزمندگان و بسیجیان در صحنه‌های نبرد بود. و در تمام دوران دفاع مقدس و در تمام صحنه‌های هدایت آن، و هر جا که خمینی بود در کنار او چهرۀ مصمّم و خستگی‌ناپذیرِ مشاورِ کاردان و امینش «احمد» نیز حضور داشت.

کسب اطلاعات دقیق روزمره از آخرین وضعیت نیروهای خودی و قوای دشمن در جبهه‌ها، گردآوری آخرین اطلاعات از شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و موضعگیری افراد و گروهها در قبال مسائل جنگ، و تنظیم و جمعبندی آخرین اطلاعات از مواضع سیاسی و نظامی دولتها و مجامع بین‌المللی در رابطه با رخدادهای جبهه و مواضع رادیوها و دیگر رسانه‌های بیگانه و رساندن به موقع این اطلاعات به فرماندهی کل قوا مسئولیتی بود که مرحوم حاج احمد آقا با مدیریت عالی خود و با مطمئن‌ترین روشها و استفاده از افراد کاردان و امین در دفتر حضرت امام آن را به بهترین وجه ایفاء می‌نمود و علاوه بر آن، ابلاغ امانتدارانه و سریع پیامهای سرّی و علنی امام در رابطه با امور نظامی، و ارتباط مستمر با شورای عالی دفاع و فرماندهان نظامی و شرکت در جلسات شورا و ارائه رأی و نظر مشورتی خویش به حضرت امام و شورا، و برنامه‌ریزی ملاقاتِ رزمندگان ارتشی و سپاهی و بسیجی با فرمانده کل قوا از دیگر مسئولیتهایی بود که وی در 8 سال دفاع مقدس در کنار مشغلۀ روزمره و بسیار مهم و مؤثری که در دفتر حضرت امام و در خدمت ایشان داشت بخوبی از عهدۀ آن برآمده است. وقتیکه حضرت امام پیامی در رابطه با جبهه‌ها می‌داد و یا نظری ابراز می‌نمود وی نخستین کسی بود که با شور و احساس مسئولیت با تمام وجود تلاش می‌کرد تا پیام و نظر امام به درستی و مو به مو اجرا شود و بدین ترتیب است که نام احمد خمینی در کنار دیگر سرداران دفاع مقدس در خدمت حضرت روح‌الله ثبت است و تاریخ از نقش و سهم مؤثر او در این رابطه همواره به بزرگی یاد خواهد کرد.

چنانکه گفتیم نقش فرزند امام در رابطه با مسائل کلی کشور در دوران دفاع مقدس محدود به کسب اطلاع و انتقال آنها به امام و ابلاغ پیامهای امام  نبود بلکه او به لحاظ فراست و تجربه و تیزهوشی که داشت به عنوان مشاور فرمانده کل قوا و مسئولین بلندپایۀ نظام در جلسات تصمیم‌گیریهای مهم آن دورانِ پرمخاطره حضور داشت. حضرت آیةالله خامنه‌ای، رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی که خود از طلایه داران عصر دفاع مقدس می‌باشد می‌فرمایند:

 «ایشان واقعاً در کنار امام یک عنصر لازم و بی‌بدیل بود. هیچ کسِ دیگری در کنار امام نمی‌توانست این نقش را ایفا کند ... برای رسیدن اخبار به امام کسی لازم بود که به امام نزدیک باشد و چنین شخصی فقط حاج احمد آقا بود. ایشان هم در انتقال خبرها به امام و هم در انتقال نظرات به بیرون ... نظرات امام را خوب منعکس می‌کردند و هم در مشورت دادن به امام نقش داشتند. حاج احمدآقا در موارد متعددی به امام مشورت می‌داد. امام کسی نبود که تحت تأثیر عواطف قرار بگیرد یا ارتباط پدر و فرزندی تأثیر ناروایی در امام داشته باشد. امام از مشورت حاج احمد آقا استفاده بهینه می‌کرد یعنی اینطور نبود که هر چه حاج احمد آقا می‌گفت امام بپذیرد... حاج احمد آقا در موارد متعددی نظرات پخته خوبی را به امام منعکس کرده بود و گاهی هم مطالبی می‌گفت که امام قبول نمی‌کرد... نباید تصور شود که ایشان چیزی را به امام تلقین می‌کرد. امام تلقین‌پذیر نبود ولی نظرات روشن و قوی‌ای را در موارد متعددی به امام منتقل می‌کردند و امام هم از آن استفاده می‌کردند. ایشان در چند جلسه شرکت می‌کرد یکی شورای مصلحت... دیگری شورای عالی دفاع که گاهی شرکت می‌کردند و یکی هم جلسه رؤسای سه قوه بود که ایشان بطور مرتب و به عنوان عضو شرکت می‌کرد... در آن جلسات حاج احمد آقا به عنوان یک عنصر خوش‌فکر و باهوش و با تجربه، انصافاً خیلی بدرد ما می‌خورد. در مسائل مختلف و بخصوص در مسائل جهانی ذهنش باز بود و نظر او یک نظر خوب و پخته‌ای در بین نظرها بود»[1]

 


[1] . گنجینۀ دل، مصاحبه با حضرت آیةالله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی.

. انتهای پیام /*