پرتال امام خمینی(س): شهید علی صیاد شیرازی در خاطره ای جالب از امام راحل نقل می کند:داشتیم آماده می شدیم برای عملیات رمضان از تهران اطلاع دادند که با فرمانده سپاه بیایم تهران که جلسه فوری است. جلسه شورای عالی دفاع در خصوص حمله اسرائیل به لبنان بود. طوری جلسه پیگیری شد که حدود پنج ساعت در محل جلسه باقی ماندیم تا اطلاع داده شد هواپیما آماده است و سریع بروید به طرف سوریه و مساله را از نزدیک بررسی کنید و زمینه تقویت نیروهای حزب الله را از جانب ارتش و سپاه فراهم کنید. هواپیما آمد. حرکت کردیم از طرف آقای حافظ اسد به استقبال ما آمدند ما در آنجا گفتیم ما می خواهیم برای تقویت حزب الله و نیروهای مبارز لبنان نیرو بیاوریم تا کمک کنند و این توطئه را بشکنند آنها با تعجب گفتند: شما الان در جنگ هستید چگونه می شود به اینجا بیاید؟ گفتیم: شما در اینجا به ما پادگان بدهید ما می خواهیم نیرو بیاوریم . سرانجام یک گردان از لشکر 27  محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم و یک گردان از لشکر 58 ذوالفقار به سمت سوریه حرکت کردند.پس از بازگشت رفتیم خدمت حضرت امام تا گزارش بدهیم که درآنجا چه کرده ایم و باید چه بکنیم. حضرت امام گزارش  را گوش دادند و بعد یک باره فرمودند: این نیروهائی که بردید آنجا اگر خون از دماغشان بیاید من مسئولیتش را قبول نمی کنم بگویید سریع برگردند.

 من تا آن روز دستوری به این قاطعیت و صریح از امام نشنیده بودم که فرمانده کل قوا به ما دستور مستقیم بدهند. لذا به سرعت بیرون رفتیم و نیروها برگرداندیم و بعدها متوجه شدیم که چه توطئه عظیمی بوده است

منبع:ناگفته های جنگ ،خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی تدوین احمد دهقان  دفتر ادبیات و هنر مقاومت خاطرات 316الی 317

. انتهای پیام /*