آیت الله سید محمدباقر صدر از علمای مجاهد و برجسته شیعه در قرن چهاردهم هجری که در 25 ذی القعده 1353 ه‍. ق در کاظمین به دنیا آمد، از نبوغ بالایی برخوردار بود و مشهور است که قبل از بلوغ به سن اجتهاد رسید و در 15 سالگی صاحب فتوا شد. وی با درک اقتضائات زمان، اندیشه بارور اسلام را با زبان روز در کتاب های ارزشمند و راهگشای خود طرح نمود و در کنار فعالیت های علمی خود، تشکیلاتی اسلامی ـ مبارزاتی را در عراق جهت مبارزه با حزب بعث پایه گذاری کرد و با پشتیبانی از نهضت امام خمینی (س) موضع ظلم ستیزی و حق طلبی خود را بیش از پیش مشخص نمود. این عالم بزرگوار سرانجام به همراه خواهر فاضله اش بنت الهدی که خود معلم اخلاق بود، در روز 19 فروردین 1359 پس از سه روز تحمل شکنجه های وحشیانه در زندان رژیم بعثی عراق به شهادت رسید. حضرت امام خمینی (س) در روز دوم اردیبهشت به همین مناسبت پیامی صادر کردند: (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی؛ ص 45)

 بسم الله الرحمن الرحیم‏

إنا لله و إنا إلیه راجعون‏

با کمال تأسف حسب گزارش جناب آقای وزیر خارجه که از منابع متعدده و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منابع دیگر به دست آمد. مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او - که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود - به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده ‏اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده ‏اند؛ و جنایت و ستمکاری نیز ارثی است که امثال این جنایتکاران تاریخ از اسلاف ستم پیشه خود می ‏برند. شهادت این بزرگواران که عمری را به مجاهدت در راه اهداف اسلام گذرانده ‏اند به دست اشخاص جنایتکاری که عمری به خونخواری و ستم‏ پیشگی گذرانده ‏اند عجیب نیست؛ عجب آن است که مجاهدان راه حق در بستر بمیرند و ستمگران جنایت پیشه، دست خبیث خود را به خون آنان آغشته نکنند. عجب نیست که مرحوم صدر و همشیره مظلومه ‏اش به شهادت نایل شدند؛ عجب آن است که ملت های اسلامی و خصوصاً ملت شریف عراق و عشایر دجله و فرات و جوانان غیور دانشگاه ها و سایر جوانان عزیز عراق از کنار این مصایب بزرگ که به اسلام و اهل بیت رسول الله- صلی الله علیه و آله - وارد می ‏شود بی‏ تفاوت بگذرند و به حزب‏ ملعون بعث فرصت دهند که مفاخر آنان را یکی پس از دیگری مظلومانه شهید کنند. و عجبتر آنکه ارتش عراق و سایر قوای انتظامی آلت دست این جنایتکاران واقع شوند و در هَدم اسلام و قرآن کریم به آنان کمک کنند.

من از رده بالای قوای انتظامی عراق مأیوس هستم؛ لکن از افسران و درجه داران و سربازان مأیوس نیستم و از آنان چشم داشت آن دارم که یا دلاورانه قیام کنند و اساس ستمکاری را برچینند همان سان که در ایران واقع شد؛ و یا از پادگانها و سربازخانه ‏ها فرار کنند و ننگ ستمکاری حزب بعث را تحمل نکنند. من از کارگران و کارمندان دولت غاصب بعث مأیوس نیستم؛ و امیدوارم که با ملت عراق دست به دست هم دهند و این لکه ننگ را از کشور عراق بزدایند. من امیدوارم که خداوند متعال بساط ستمگری این جنایتکاران را درهم پیچد.

این جانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد، که از مفاخر حوزه ‏های علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام می‏ کنم، و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام می ‏نمایم، و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ و عظمت اسلام و مسلمین می ‏باشم. و السلام علی عباد الله الصالحین.

دوم اردیبهشت 59

روح الله الموسوی الخمینی‏

(صحیفه امام، ج‏ 12، ص 253 - 254) 

 

. انتهای پیام /*