پرتال امام خمینی(س): مرحوم حجت الاسلام احمد خمینی در روز نهم اردیبهشت 1361 در گفتگویی تفصیلی با روزنامه اطلاعات به تبیین مسائل جنگ، آینده عراق، خبرگان، روحانیت و انتصاب بنى صدر به فرماندهى کل قوا پرداختند. در میانه این گفتگوی طولانی خبرنگار از ایشان خواست تا از امام بگویند. پرسش خبرنگار و پاسخ مرحوم سیداحمد خمینی را در ادامه می خوانید:

 سؤالات زیادى هنوز هست که عرض خواهیم کرد. از جمله سوالاتى درباره گذشته ها، نکات مبهم تاریخ، ماجراهاى بنى صدر، برخوردهاى پیامبرانه امام با او و به طور کلى جبهه متحد ضد انقلاب و امثال آن و آنگاه مهمترین و ارزنده ترین بخش صحبت ما یعنى بیان آنچه از حالات امام و عرفان و اخلاق این الگوى بزرگ و اسوه حسنه از نزدیک دیده اید و براى نسل ما نیاز به آن و شناخت آن بسى بیشتر و ضروریتر از شناخت ابعاد دیگر رهبر انقلاب است.البته واضح است که امام خود به خاطر آنکه پیامبر اکرم(ص) را اسوه خویش قرار داده اند بدین مقام رسیده اند. گرچه این سؤال مى تواند حسن ختام تلقى شود اما دریغمان مى آید و جفاست و حرمت شکنى، که یک ساعت روى مسأله ضد انقلاب معطل شویم و بعد به این سؤال برسیم. از طرف دیگر اشتیاق ما به بحث در این مورد ما را به طرح هرچه سریعتر آن مى خواند. پس ما گوشیم و چشم، و شما از امام بگویید.

از امام گفتن، آن هم به وسیله کسى که قدرت ترسیم آنچه را مى بیند ندارد مشکل است. امام، امام است، گاهى مى خواهم قاطعیت ایشان را به عنوان بارزترین صفتشان بیان کنم به یاد زهد و تقوایشان مى افتم، هنوز در این مسیر هستم که شجاعتشان  چنان تحت تأثیرم قرار مى دهد که معتقد مى شوم بر تمامى اوصاف او مقدم است، ولى راستش را بخواهید هرگز نمى توانم آنچه از او مى فهمم بیان کنم. صداقت او از مسائلى است که به خدا قسم نه به خاطر اینکه پدرم است بلکه از باب اینکه مرادم است مى گویم، صداقتش داستانى است، اگر نویسنده اى توانا بود و آنچه را که من مى دانستم مى دانست، بهترین مطالب را به جامعه عرضه مى کرد.

امام پیش ما و سایر افراد خانواده اش همان گونه است که نزد مردم است، هیچ فرقى نمى کند، البته از باب اینکه امام توى خانه شوخى مى کنند و سر به سر بچه ها مى گذارندبا بیرون فرق دارند، ولى مقصودم این نیست. امام به همان صفایى که در بین ماست نزد  سایرین هم ظاهر مى شوند.

شب ساعت یازده و نیم الى دوازده مى خوابند و یک ساعت و نیم قبل از طلوع فجر یعنى اذان صبح از خواب بیدار مى شوند. ساعت کوچکى دارند که با زنگ آن از خواب بیدار مى شوند. تا اذان صبح و نماز صبح داستانى است دیدنى، نه گفتنى. گریه مى کنند، با خدا عشق مى کنند، راز و نیاز مى کنند. مادرم مى گویند از 28 سالگى نماز شب امام ترک نشده است. یعنى از ابتداى ازدواجشان. هم حجره ایهاى امام، امام را از اول طلبگى اینگونه تعریف کنند. از همان اول شدیداً از دروغ و غیبت پرهیز داشته اند. از همان اول در مجلس غیبت نمى نشستند و یا حرف را قطع مى کردند. خوب است به حرف من بسنده نکنید. از خصوصیات امام ما نباید بگوییم، بروید خصوصیات جوانى امام را از هم حجره ایها و همدرسیهایشان بپرسید که خوشبختانه زیاد هم هستند. به صورت خبرنگار هم نروید. امام، امام است. ابعاد اخلاقى و عرفانى امام تحت الشعاع مسائل مبارزاتى امام واقع شده است و الاّ مراتب مبارزاتى امام به مراتب کمتر از حالتهاى عرفانى ایشان است.

شاید هیچ کس و مى توانم به یقین بگویم که هیچ کس عرفان عملى را جز امام نمى داند. تکرار مى کنم به من بسنده نکنید. هیچ کس به پاى امام در فلسفه اسلامى نمى رسد. از فلاسفه موجود بپرسید. چرا نمى روید از فلاسفه موجود سؤال کنید که امام در فلسفه به چه مراتبى رسیده اند. بعضى از بزرگان گفته اند که بعضى از علوم اسلامى با امام تمام مى شود. در عرفان عملى مثل امام نداریم و یا اگر هم باشد بسیار بسیار کم است. امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدرى مطالعه مى کنند که چشمشان خسته مى شود. یادم است در ایام تعطیلى که تابستانها به یکى از شهرها و یا تهران مى آمدیم به قدرى کتابهاى متنوع مطالعه کردند که صداى کسانى که براى ایشان کتاب تهیه مى کردند  در مى آمد. اکثر داستانهاى بزرگ مثل بینوایان[1] را مطالعه کرده اند.

اکثر نوشته هاى نویسندگان بزرگ جهان را خوانده اند چه در زمینه اجتماعى و چه سیاسى؛ پر مطالعه ترین روحانى بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کرده اند و تاریخ مشروطه را خوب مى دانند.

هم اکنون تمام گزارشها را مطالعه مى کنند و آن روزها که روزنامه ها میدان درگیرى افکار مختلف بود همه را به دقت مطالعه مى کردند. کانالهاى ارتباطى امام برخلاف آنچه مطرح کردند و با نقشه هم مطرح کردند یک نفر و یا یک گروه نبود و نمى باشد. گزارشهاى ژاندارمرى، شهربانى، ستاد ارتش، اطلاعات نخست وزیرى و سپاه و آنچه را که دفتر امام خلاصه مى کنند؛ مطالعه مى کنند، مى بینید که بسیار فهرست وار مى گویم و رد مى شوم. افراد مختلفى که با امام ملاقات مى کردند و مى کنند مسائل را براى امام مى گفتند. خودسازى امام که خود داستانى مستقل است. همه چیز را از خدا و در خدا مى دانند. بارها به من گفته اند که کارهاى عادى ات را هم قصد قربت کرده تا پاداشى داشته باشى. و اما خواب، سه ساعت شب و بعد از نماز صبح هم یکى ـ دو ساعت، بعد از ظهرها هم یک ساعت، اگر زیاد شود. از عبادت نگویید که عابدترین فردى است که دیده ام. صحبت هایشان فعلاً اکثراً در مسائل روز است، ولى وقتى پیش بچه ها و اهل و عیال مى روند سعى مى کنند مانند آنها باشند. سعى مى کنند آرام باشند  و سعى مى کنند با تمامى افراد به صورتى احترام آمیز برخورد کنند. امام به مادرم شدیداً احترام مى گذارند و تا یاد دارم صبر مى کنند ایشان  بیایند و بعد ناهار یا شام میل کنند. حالت احساسى امام را باید از دوستان قدیمشان سؤال کرد. امام شاعرند و شعر هم خوب مى گویند. حالت احساسى امام در موقع شنیدن خبر شهادت دوستانشان دیدنى است، با اینکه چون کوه صبورند و صبر مى کنند ولى سراپا عاطفه اند.

مثلاً وقتى مرحوم شهید بهشتى[2] شهید شدند، ما جرأت نمى کردیم به ایشان بگوییم. یکى از کارهاى من در طول این سه سال بعد از انقلاب رساندن خبر شهادت دوستانشان است که باید به ایشان بدهم. سعى مى کنم از مجروح شدن شروع کنم ولى این اواخر دیگر فرصت نمى دهند و تا مى گویم مثلاً آقاى مدنى و یا دستغیب مورد سوء قصد واقع شدند مى گفتند شهید شدند؟ سکوت من همه چیز را روشن مى کرد. امام از شهادت مرحوم رجایى و بهشتى شدیداً متأثر شدند. از صمیم قلب مى گفتند که بهشتى مظلوم زیست و مظلوم مرد. خواهش مى کنم درباره امام هرچه بیشتر با دوستان قدیمشان که با ایشان معاشرت نزدیک داشته اند صحبت کنید. ابعاد و زوایاى روحى معظم له را مى توان از لابه لاى حرفهاى آنها بیرون کشید.

من به عنوان پسر امام جرأت گفتن خصوصیات ایشان را ندارم، چون ایشان مى گویند شما بیخود از من تعریف مى کنید. امیدوارم همین مقدار بسیار ناچیز، ایشان را نرنجاند.

[1] کتاب بینوایان، نوشتۀ ویکتور هوگو، نویسندۀ فرانسوى.

[2] آیت ‏اللّه‏ دکتر بهشتى و دهها تن از شخصیت هاى مذهبى ـ سیاسى کشور در حادثه انفجار ساختمان حزب جمهورى اسلامى به شهادت رسیدند.

 منبع: مجموعه آثار یادگار امام، ج1، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، صص 90-93

. انتهای پیام /*