1. رهبری دل­ها

رهبران الهی پیش از فتح شهرها و کشورها، دل ها را تسخیر می کنند و پرچم حکومت  خویش را در سرزمین عشق و محبت به اهتزاز درمی آورند و امام خمینی نیز چنین بود؛  او از نخستین روزهایی که به طور خودجوش، پرچم هدایت و رهبری امت را به دوش  گرفت و قدم در میدان مبارزه با طاغوت نهاد، محبوب دل ها شد و هرچه در این راه  جلوتر می رفت راه نفوذ در دل ها را بیش تر می پیمود و حتی به شکل معجزه ­آسایی در  دوران تبعید و سال های زندان، رهبری مردم را به دست داشت و با پیام او، میلیون ها  مرد و زن به خیابان ها می ریختند و تظاهرات می کردند. او به راستی رهبر دل های مردم بود.[1]

2. عشق به مردم

بعد دیگر مردم­داری امام خمینی را عشق به مردم تشکیل می داد، او با تمام وجود  امت را دوست می داشت و خود را وقف آنان کرد و هرچه در توان داشت در راستای  مصالح ملی به کار گرفت. او خود را وامدار مردم می دانست، آنان را ولی نعمت خویش  می دانست و خود را خدمتگزار معرفی می کرد. حجت الاسلام والمسلمین انصاری،  عشق و علاقة امام به مردم را چنین ترسیم می کند:

علاقة امام به مردم یک علاقة عادی نیست؛ یک عشق است. واقعاً امام برای مردم  می سوزد و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان خود آرزوی سعادت می کند.  امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های فقر و محرومیت نشان داده می شود، گریه  کرده­ اند. هنگام اقامت در قم، روزها متجاوز از شش ساعت با مردم ملاقات داشتند اما  ابداً ابراز خستگی نمی کردند و در ملاقات با مسئولان سفارش می کردند که شما باید  خدمتگزار مردم باشید و به اعضای دفتر اخطار می کردند که مبادا با مردم بدرفتاری  شود.[2]

قلب مهربان امام چنان برای مردم می تپید که کم ترین رنج آنان را تحمل نمی کرد و  هیچ­گاه اجازه نمی دادند که مردم به خاطر ایشان به زحمت بیفتند؛ گرچه در حد کنار  زدن مردم از جلوی راه باشد. یکی از یاران امام در این باره نقل می کند:

وقتی در نجف اشرف به حرم می رفتیم، امام اجازه نمی دادند حتی یک نفر را کنار  بزنیم و افرادی که با آقا بودند جرأت چنین کاری را نداشتند، یادم می آید که یک شب  عید، حرم خیلی شلوغ بود، من برای این که به طرف امام هجوم نشود، دستم را جلو  بردم تا شخصی را کنار بزنم، ولی امام پیش­دستی کردند و دست مرا عقب کشیدند.  همچنین اگر به کسی اشاره می کردیم که جایش را به آقا بدهد، آقا ناراحت می شدند.[3]

3. همدردی با مردم

حضرت علی(ع) در زمینه های همدردی رهبران دینی با اقشار جامعه می فرمایند:

«إنَّ اللهَ تَعالی فَرَضَ عَلی أئمةِ العدل أن یُقَدِّروا أنفُسَهم بِضَعفَة النّاس کَیلا یَتَبَیَّغَ  بالفَقیر فَقره»؛[4] خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده است که [زندگی] خویش  را با ناتوانان جامعه برابر نهند تا تهیدستی به مستمند فشار نیاورد.

امام این سخن حکیمانه را نصب العین زندگی خود کرده و همواره هم سطح مردم  زندگی می کرد و مسکن، خوراک، پوشاک و هزینة زندگی شخصی او همیشه در حد  زندگی متوسط جامعه بود، او هیچ گاه اسیر زرق و برق دنیا و تجمل پرستی نشد. همین  ساده زیستی او تسکین دل محرومان بود و آنان وقتی می دیدند که حسینیه ای که محل  اقامت رهبر است، حتی سفیدکاری هم نشده و از ریخت ­و پاش هایی که در خیلی از  منازل انجام می گیرد، خبری نیست، زندگی برایشان قابل تحمل می شود و درد محرومیت  را فراموش می کردند. با این حال آن پیشوای فرزانه تا آن جا که از دستش برمی­ آمد، به  درد محرومان می رسید و تکیه کلام او با مسئولان اجرایی کشور، رسیدگی به حال آنان  بود و خود نیز، هیچ­­گاه در به روی مردم نبست و هیچ کس را ناامید نگرداند.

یکی از همراهان امام در نجف اشرف می گوید:

چون مرتب به نجف خبر می آوردند که مردم ایران در زندان تحت شکنجه اند،  امام حاضر نبودند حتی در روز یک ساعت به کوفه بروند و از هوای خنک و  مطبوع آن جا استفاده کنند و در همان هوای گرم نجف در خانه ای که حتی  وسایل معمولی خنک کننده نبود، تابستان را می گذراندند.[5]

نمونة دیگری از همدردی امام با مردم، خاطره ای است که حجت­ الاسلام  والمسلمین سید محمد باقر حجتی نقل می کند و می فرماید:

یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست­بوسی  امام تشرف حاصل کنم، آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانة  خود، روی یک صندلی کهنه نشسته بودند و سرمای آزاردهندة جماران دست  و صورت ایشان را تقریباً از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را  جویا شدم که چرا وسیلة گرم­ کننده ای... نزد ایشان گذاشته نمی شود؟ پاسخ  شنیدم که امام می خواهند با مردم همدرد باشند.[6]

همدردی امام فقط منحصر به شکل ظاهری زندگی و سرما و گرما نبود، ایشان در  تمام امور زندگی همدردی خود را اعلام می کردند. حتی در تهیه اجناس مورد نیاز  زندگی مانند بقیه از کوپن استفاده می کردند و حتی زمانی که کوپن پودر رخت­شویی  اعلام نشده بود، لباس های ایشان نشسته ماند.[7] در تهیه مواد خوراکی هم هر آنچه سر  سفرة مردم یافت می شد، سر سفرة ایشان موجود بود نه بیش تر؛ به عنوان مثال: خدمتکار  امام (سید مرتضی) نقل می کند که روزی مثل همیشه برای تهیة نان به نانوایی می رود و  نانوا وقتی متوجه می شود او نان را برای امام می خواهد، نان را با خشخاش می پزد،  زمانی که نان را نزد امام می برند، ایشان می فرمایند: نانوا برای همة مردم این جوری نان  می پزد؟ وقتی گفتم: خیر، سفارشی است. فرمودند: برگردانید؛ مثل مردم و از همان  نان هایی که به همه می دهند بخرید.[8]

برای همین است که در ابتدای بحث ذکر کردیم که مدیریت و رهبری کردن مردم و  مردمی بودن یک رهبر، فقط و فقط به واسطة تسلط بر هوای نفس و حب دنیا تحقق  می یابد و بس. اگر به خاطر مردم بر هوای نفس غالب گشتند و برای رسیدن به منافع و   مطامع شخصی، از مردم پل عبور نساختند، رهبری شایسته اند و می توانند دم از  دموکراسی بزنند و امام این گونه بود.

4. حمایت از محرومان

محرومان و مستضعفان در جوامع گوناگون، کم تر مورد توجه حکومت ها قرار می گیرند  و غالباً قدرت های سیاسی با حربة زر و زور و تزویر، آنان را در اختیار مطامع خود در  می آورند. چه بسیار حرکت هایی که با نام محرومان و فداکاری آنان پایه ­ریزی و به  پیروزی رسید اما پس از اندک زمانی، قدرت طلبان بر اریکة قدرت تکیه زدند و از  محرومان فاصله گرفتند.[9]

اما تنها حرکتی که در جهت حمایت از حقوق محرومان و مستضعفان در طول  تاریخ شکل گرفت، نهضت انبیا و پیامبران الهی و پیروان آنان بوده است. در قرآن،  خداوند، پیامبر(ص) را به همنشینی و حمایت از محرومان فرامی خواند:

وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِىِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلا تَعْدُ  عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَاةِ الدّنْیَا؛[10] همیشه خویش را با کمال شکیبایی به  محبت با آنان که صبح و شام خدا را می خوانند و رضای او را می طلبند وادار  کن و یک لحظه از آن فقیران چشم مپوش که به زینت های دنیا مایل شوی... .

در حکومت حضرت علی(ع) هم، حمایت از محرومان در رأس برنامه های  حکومتی ایشان بود. از سیرة پیامبران و رهبران الهی، این­گونه مستفاد می شود که  بی توجهی به قشر محروم جامعه و احساس وظیفه و مسئولیت نکردن از فرهنگ اسلام  به دور است.

امام خمینی(س) که خود تبلور اسلام راستین بود، در طول حیات پر برکتش شیفتة  خدمت به محرومان بود و پیروزی انقلاب را وامدار آنان می دانست. ایشان توجه به  محرومان را از وظایف مهم انقلاب و مسئولین می دانست و تأکید می کرد که  قانونگذاران باید در وضع و اجرای احکام، حقوق محرومان را دقیقاً مد نظر داشته  باشند.[11]

5. خدمت به محرومین

روح حاکم بر فرهنگ اسلام، عدالت و برادری و خدمت به همنوعان خویش است.  دفاع از محرومان و مستضعفان و تلاش برای باز پس گیری حقوق آنان از استثمارگران،  از اصول مسلم اسلام و وظیفة همگانی است. امام عزیز! خدمت به محرومان جامعه را  برترین عبادت می شمرد و می فرمود: «... گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به  محرومین وجود داشته باشد.»[12] از دیدگاه امام، پایه های اصلی اسلام بر ارزش های  فرهنگی و معنوی بنا شده است و این ارزش ها در شوره ­زار رفاه ­طلبی و سرمایه­ داری پژمرده است. تنها در دل های پاک و بی آلایش مستضعفان است که ارزش ها بارور  می شوند. و می فرمود: «خون سلحشوران کوخ­ نشین، کاخ های ستم را در هم کوبید».[13]

6. اطمینان و اعتماد به مردم

امام خمینی(س) بر اساس باوری که داشت، همواره به شخصیت مردم حرمت  می نهاد و آنان را به عنوان عناصر و ارکان اصلی انقلاب و نظام به حساب می آورد. امام  در پرتو توکل به خدا و ایمان به هدف، اعتماد کامل به ملت خویش نیز داشت. همواره  در گفته ها و نوشته­ هایش روی کمک و حضور مردم در صحنه های انقلاب تکیه  می کرد... امام، بیش از دیگران، مردم را شناخته بود. همین اطمینان به مردم، اکسیر  گرانمایه ای بود که جان­مایة حرکت را تشکیل می داد. تنها کسی که توانست روحیة یأس و ناامیدی مردم را تبدیل به روحیة اعتماد سازد، امام بود.[14]

خلاصه این که حکومت های غیراسلامی، طبق روش های مادی و دنیامدارانه سعی  می کنند از هر ابزاری برای جلب توجه مردم بهره ببرند. بدون این که در حقیقت، مردم  را به حساب آورند؛ اما روش حکومت حق و عدل، مهربانی و مهرورزی عاطفی و معنوی با مردم، توجه به نیازهای آنان، رفع مشکلات آنان و تلاش برای خدمت به خلق  خداست.

زمامدار اسلامی باید قلباً به مردم لطف و محبت داشته باشد. در حد امکان از خطاها  و اشتباهات ایشان درگذرد. از مردم عیب جویی نکند و به آنان حسن ظن داشته باشد.  احتیاجات مردم را در اسرع وقت برآورده سازد. خود را از مردم دور نگه ندارد و به مردم، به دلیل تلاش­هایش، منت نگذارد. و در تصمیمات خود، منافع اکثریت و تودة  مردم را بر اقلیت زیاده ­طلب، ترجیح دهد.[15] و اگر به فرمودة حضرت علی(ع) «اَلتَودد  نصف العقل»؛[16] مهرورزی با مردم نیمی از خرد است، پس برای حاکمان، این اصل قطعاً نقش و اهمیت مضاعفی دارد.

منبع: رفتارشناسی امام خمینی، گردآوری و تنظیم: مرضیه مظهری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص 155-161

پیوست ها:

[1]. ر.ک: حدیث پایداری، ص 201 ـ 202. [2]ر.ک: سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام، ج2، ص72 ـ 73. [3]ر.ک: همان، ج4، ص131 ـ 132. [4]نهج البلاغه، خطبه 209، ص 242. [5]ر.ک: سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج1، ص 11 ـ 12. [6]مهر و قهر، ص 108؛ برداشت‌هایی از سیرة امام خمینی، ج1، ص130 ـ 131. [7]ر.ک: مهر و قهر، ص 109. [8]ر.ک: همان، ص 109 ـ 110.[9]ر.ک: حدیث پایداری، ص 206. [10]کهف (18): 28. [11]ر.ک: حدیث پایداری، ص 207. [12]مجلة حوزه، مقالة: «امام؛ تجسم ارزش­ها»، عبدالرضا ایزدپناه، ش 49، فروردین و اردیبهشت 1371، ص 148. [13]مجلة پاسدار اسلام، ش 102. [14]حدیث پایداری، ص 209 ـ 210. [15]اقتباس از فرمان امام علی به مالک اشتر، برگرفته از کتاب دانشنامه امام علیB، علی­ اکبر رشاد، ج 6، ص 36 ـ 37. [16]نهج البلاغه، حکمت 142، ص 386.

. انتهای پیام /*