پرتال امام خمینی(س):
بعد از تشخیص بیماری، حضرت امام در ساعت ۱۰:۳۰ شب اول خرداد برای آماده شدن جهت جراحی در بیمارستان شماره ۲ بقیةالله بستری شدند. در شب قبل از عمل یکی دو واحد خون تزریق شد، زیرا نسبت به میزان معمول کمخونی داشتند. نحوة خداحافظی حضرت امام با خانواده و نیز حاج سید احمدآقا در موقع آمدن به بیمارستان بسیار عاطفی و معنیدار بود. نماز شب مخصوص حضرت امام که از تلویزیون هم قسمتهایی از آن پخش شد، ترک نشد. نماز صبح روز بعد را هم به طور معمول ادا کردند و برای جراحی آماده شدند. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی، ص ۷۲)
آنچه می خوانید بخش هایی از خاطرات حشمت الله رنجبر یکی از اعضای تیم پزشکی حضرت امام(س) از روز بستری شدن ایشان است:
امروز صبح، روز اول خرداد ۱۳۶۸ طبق برنامه، امام آماده برای رفتنبه بیمارستان هستند. قبل از هر چیز به حضور همسرشان می رسند و ضمن خداحافظی، از ایشان حلالیت می طلبند و از اینکه وجود ایشان در طول سالهای تبعید و مبارزه، مشکلاتی را برای خانم ایجاد کرده است، عذرخواهی می کنند. پسرشان احمد را می بوسند و از وی و بقیه اهالی خانواده بخصوص دخترانشان خداحافظی می کنند؛ و اکنون عصا به دست و قدم زنان با همان روحیۀ عالی و صفای باطنی با همراهان وارد بیمارستان می شوند و در اتاق بستری می گردند. کار نمونه برداری از معده و آندوسکوپی شروع می شود. لوله ای که از طریق دهان و مری باید وارد معده شود، یک شیء زمخت و غیرقابل تحمل است و همه نگران آنند که کار به خوبی انجام نشود؛ زیرا علاوه بر اینکه یک کار آزار دهنده برای بیمار به حساب می آید، فشار و مشقت آن می تواند برای قلب امام هم مضر و خطرناک باشد. توان و طاقت بیمار در تحمل این کار لازمۀ موفقیت کار است. این کار به سادگی و بدون اینکه امام واکنشی نشان بدهند، انجام می پذیرد. به خاطر پایین بودن گلبولهای خون به ایشان یک واحد خون وصل می شود. امام در هر موردی با پزشکان همکاری دارند و تسلیم محض آنان هستند و در تمام این مدت، امام کارها و عبادتهای خود را سروقت انجام می دهند. حتی شنیدن اخبار رادیوهای بیگانه را نیز فراموش نمی کنند. سرساعت به اخبار گوش می دهند و به خاطر این مورد از پسرشان میخ واهند که رادیوی مخصوص ایشان را بیاورد.
حاج احمد در کنار پرستاران که در اتاق و پشت دستگاه قرار دارند، می نشیند و به مزاح می گوید: آقا در این وضعیت هم از شنیدن اخبار رادیوی بیگانه صرفنظر نمی کنند! اگر هر کدام از ما به اندازه ایشان کار و تلاش می کردیم، دنیا گلستان می شد. (گوهری در دست های لرزان، ص ۴۷ و ۴۸)
.
انتهای پیام /*