هفته نامه حریم امام، وابسته به آستان امام خمینی(س)، با آیت الله احمد محسنی گرگانی رئیس دیوان عالی کشور  گفتگویی انجام داده است. وی در این گفتگو به توصیف شخصیت امام خمینی(س)، توصیه به صدا و سیما در پررنگ مطرح کردن وصیت نامه حضرت امام، توجه بیشتر قضات و مسئولین به وصایای امام و بیان خاطراتی شیرین پرداخته است.

شما از شاگردان حضرت امام بوده اید. چه خاطراتی از آن روزها دارید؟

 من در اولین دوره درس خارج اصول حضرت امام در مسجد محمدیه، که فعلا جزء شبستان و حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) شده، حاضر شدم و از ایشان استفاده کردم. مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند برومند امام هم در جلسه تدریس امام شرکت می کرد. یک روز حاج آقا مصطفی اشکالی کرد. امام پاسخ داد. فرزند امام دوباره همان اشکال را تکرار کرد و با جواب امام قانع نشد. امام دوباره جواب داد. بار سوم اصرار کرد. امام فرمود: «مصطفی با این حرف ها که می زنی به تو می خندند.» حاج آقا مصطفی فورا گفت: «بخندند. به پسر آقا می خندند.» طلبه ها همه خندیدند.

آموزنده ترین رفتاری که از امام  مشاهده کردید چه بود؟

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای غضنفری خوانساری در مسجد جامع بازار خمین اقامه جماعت می کرد. به مناسبتی که حوزه تعطیل بود از بنده دعوت کرد ده شب بعد از نماز مغرب و عشاء در آن مسجد منبر بروم. آن زمان مرحوم آیت الله پسندیده، برادر امام، ساکن خمین بود و هر شب در سخنرانی شرکت می کرد. آن جا با ایشان آشنا شدم. بعضی شب ها امام جماعت و مرا به منزلش دعوت می کرد. روزی که می خواستم از خمین به قم بیایم یک خانم از خانواده های مستمند آمد پیش من و اظهار کرد: «شما که می روی قم سلام مرا به حاج آقا روح الله برسان و بگو کمک ماهیانه شما تاخیر افتاده.» من پرسیدم: «چه ماهیانه ای؟» گفت: «حاج آقا هر ماه برای مستمندان و خانواده های بی سرپرست و یتیم دار شهریه می فرستد.» پس از بازگشت به قم در جلسه تدریس امام در همان مسجد محمدیه شرکت کردم. پس از پایان درس امام پیاده از مسجد به طرف منزلشان در خیابان ارم حرکت کردند. بنده با چند نفر از آقایان طلبه هم پشت سر ایشان حرکت کردیم. همین که چند قدم پشت سر امام رفتیم، ایشان احساس کرد به دنبالشان هستیم. برگشت ایستاد و رو به ما چند نفر فرمود: «آقایان چه کار دارید؟» آقایان هر یک سوال خود را بیان کردند. من هم سلام اخویشان و پیغام آن خانم مستمند را به ایشان عرض کردم. فرمودند: «به زودی مقرری آن ها را حواله می کنم که بپردازند.» نکته اخلاقی که بنده از امام بزرگوار مشاهده کردم آموزنده بود. ما هنوز چند قدم از مسجد بیرون نیامده بودیم که امام حاضر نشد چند نفر روحانی پشت سر ایشان با هیئت خاصی ادامه مسیر بدهند. همچنین پس از این که به ما پاسخ دادند فرمودند: «آقایان بفرمایید!» و به تنهایی مسیر را تا رسیدن به منزل ادامه دادند.

با شناختی که از حضرت امام خمینی دارید ایشان را چگونه توصیف می کنید!

هر کس با حضرت امام روح  الله خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) آشنایی پیدا می کرد ایشان را عالمی زاهد، ناصح و خیرخواه، احیاگر، معلم فقه اسلام و نابغه سیاسی اجتماعی و اخلاقی معاصر و آینده اسلام می شناخت و باور می کرد که ایشان به حق احیاءکننده اندیشه اسلام است. دعای معروف و معتبر امام زمان (روحی لتراب مقدمه الفداه) که می فرماید: «و تفضل علی علمائنا بالزهد و النصیحه» درباره مرحوم امام بزرگوار مصداق بارز و یقینی داشت. حضرت امام با امکاناتی که از زخارف و زینت دنیا برایش آماده شده بود می توانست در دوره زمامداری سرمایه کلانی برای خود فراهم سازد. اما اصلا توجهی به آن نشان نداد و خود را شیفته مشتهیات نفسانی دنیا نکرد و مجذوب زرق و برق دنیا ننمود. همانطور که رسم و رویه علما ربانی و مراجع عالیقدر شیعه است عمل کرد. بزرگان و اندیشمندان و تارکین دنیا فرموده اند سه چیز در عنصر زهد باید باشد تا شخص به زیور زهد آراسته شود؛ ترک الزینه، ترک الهوی و ترک الدنیا. نگاه امام به متاع زودگذر دنیا و زینت بی ارزش آن، همان نگاه قرآن بود که می فرماید: «و ما اوتیتم من شیء متاع الحیاة الدنیا و زینتها / آنچه را از کالای اندک دنیا به دست می آورید متاع ناچیز و زینت ناپایدار زندگی دنیاست.» ترک زینت و زیور دنیا و ترک هوای نفس و دوری از سرمایه های مادی دنیا در زهد امام جمع آمده بود. می بینیم زندگی امام قبل از زمان رهبری و در زمان رهبری ایشان علی السویه بوده و هیچ تغییری از نظر تشریفات نکرد بلکه در زمان رهبری در معیشت بیشتر احتیاط می کرد.

بعد از ارتحال ملکوتی اش مال و ثروتی از خود بجای نگذاشت اما آنچه را بهتر و مفیدتر و پایدارتر می دانست این نکته قرآنی بود که «و ما عند الله خیر و ابقی». امام با نگاه عالمانه و عارفانه خود تمام نعمت ها و مقام های دنیا را با آفت ها و عوارض ناگوار و مشکلات گوناگون مشاهده می کرد. اگر مشکلات نهضت و قیام انقلابی مردم علیه حکومت طاغوت را با تبعیدش به ترکیه و زندانی و شهادت برادران دینی تحمل کرد، همه برای خدای تبارک و تعالی بود تا یک ملت و یک کشور را از چنگال طاغوت و استکبار جهانی و اجانب نجات دهد نه برای رسیدن به مقام و ریاست و سلطنت همان گونه که رسم کودتاگران در جهان است. همه این ها برای نجات یک ملت مظلوم و نجات کشور ایران اسلامی از چنگال طاغوت و استکبار جهانی و کوتاه کردن دست اجانب و استعمارگران بود.

به هر حال همه ما و ملت ایران مخصوصاً روحانیون، که بیشتر محضر مبارک امام را درک کردند، می دانند که امام عالم وارسته و خودساخته ای بود. یعنی خودش را برای اسلام ساخته بود. یک ذره هوای نفس در وجود ایشان پیدا نمی شد. اقدامات، سخنان، حرف ها و فعالیت های ایشان همه در راستای دستورات الهی و قرآنی بود. بیشتر تکیه کلام سخن امام اسلام و مستضعفین و بیچارگان بود. ایشان زمان طاغوت را دیده بود و می دید چه ظلم ها و ستم هایی می شود و چقدر مردم را اذیت می کنند. همه ستم ها و ظلم هایی که اتفاق می افتاد را امام می دانست. لذا وظیفه شرعی خود دانست که قیام کند. قیام امام برای اسلام، احیاء تفکر قرآنی و اسلامی و حمایت از مظلومین بود. چون امام با قصد قربت و اخلاص تمام این اقدام را کرد توانست موفقیتی پیدا کند. مردم هم امام را باور کرده بودند.  می دانستند برای آینده و برای این که جایگاهی در میان مردم پیدا کند کاری نمی کند. امام جایگاه خودش را نزد پروردگار عالم پیدا کرده بود و برای خدا قیام کرد. خدا هم کمکش کرد. همان طور که قرآن وعده داده است: «ان تنصرواالله ینصرکم / اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را کمک می کند.» این فضیلت و شأن و مقام و جایگاهی برای امام است.

دیدگاه حضرت امام در باره اتحاد روحانیت چه بود؟

اگر اطلاع پیدا می کردند در قم یا شهرستان ها بین روحانیون اختلافی پیش آمده برای رفع اختلاف اقدام می کردند. زیرا فراگیرشدن اختلاف بین روحانیون و بین مردم را زیانبخش می دانستند و معتقد بودند به امنیت و آرامش جامعه لطمه می زند.

آن زمان در شهرستان تربت حیدریه، از شهرستان های خراسان، بین روحانیت اختلاف نسبتا بدی اتفاق افتاده بود که به نماز جمعه آن شهر سرایت کرده بود. امام (قدس الله نفسه الزکیه) به وسیله یکی از اعضاء دفترشان خواست که برای مدتی امام جمعه آن شهرستان شوم و اتحاد را برقرار کنم. پس از منصوب شدن به امامت جمعه به آیت الله رسولی محلاتی، که مسئولیت امور ائمه جمعه را به عهده داشت، عرض کردم: «چون مسئله اختلاف در پیش است شما هم تشریف بیاورید که به اتفاق برویم.» ایشان از آمدن ابا داشت. گفتم: «استخاره می کنیم اگر خوب آمد شما هم حاضر شوید که به اتفاق برویم و اگر بد آمد نیایید.» ایشان قبول کرد و گفت: «خودت با قرآن استخاره کن.» بند قبول کردم. پس از استخاره این آیه آمد: «اذهبا الی فرعون انه طغی». واژه «اذهبا» خطاب به حضرت موسی و هارون است که دونفره برای ترویج آیین توحید بروید. با آمدن این آیه به اتفاق آیت الله محلاتی رفتیم و بحمدالله اختلاف برطرف شد. من مدتی به اقامه نماز جمعه در آن شهر پرداختم و روحانیت با دوستی و محبت و اتحاد کنار هم قرار گرفتند و نظر امام عملی شد.

وصیت نامه سیاسی الهی امام توصیه و چراغ راهی است که امام برای ما روشن کرده است. راه انتقال درست این وصیتنامه دراذهان ودل های نسل های آینده چیست؟

صداوسیما باید وصیتنامه سیاسی- الهی امام را بیشتر و پررنگ تر مطرح کند. بالاخره مردم حافظه شان یاری نمی کند. مخصوصاً جوان هایی که در زمان امام نبودند، یادشان نیست یا نفهمیدند یا نخواندند. این وصیتنامه را باید تکثیر کنند تا استفاده از آن به عنوان یک فرهنگ عمومی در ایران در بیاید. یعنی در دسترس جوان ها باشد. صداوسیما و سازمان تبلیغات باید این را به مناسبت هایی مطرح کند. همین «حریم امام» باید مطالب مهم این وصیتنامه را تیتر کند. خلاصه باید فرهنگ استفاده از وصیت نامه  امام را در کشور فراگیر کنند. مخصوصاً در دانشگاه ها، دبیرستان ها. آموزش و پرورش وظیفه دارد این وصیت را به نسل جوان بیشتر منتقل کند.

امام در بخشی از این وصیتنامه به محوریت اتحاد در جامعه اسلامی می پردازند. این منویات را چطور می توانیم پیاده کنیم؟

مردم در باطنشان به اسلام اعتقاد دارند. مردم به قرآن و اهل بیت عقیده دارند. وصیت امام هم در همان راستاست. یعنی با عقاید مردم پیوند دارد. منتها مطرح کردن و منتشرکردنش وظیفه ما فرهنگی هاست. آموزش و پرورش و سازمان تبلیغات باید این کار را انجام دهد. باید راجع به انتشار وصیت امام دستورات از بالا داده شود. وقتی وصیت امام فراگیر و خوانده شد و معلوم شد با اعتقادات مردم هماهنگ و بلکه عین اعتقادات مردم است، عملی می شود.

قیام مردم هنوز به جای خودش پابرجاست. برای این که این چندساله هدف اصلی دشمن ما این بود که در ایران یک سوریه دوم درست کند، مردم را به جان هم بیندازد، ضدانقلاب درست کند و تروریسم را در ایران تقویت کند. ولی نتوانست. به خاطر همین اعتقاد مردم به ولایت فقیه. دستورات امام هنوز در دل های مردم محکم است.  لذا دشمن تا حالا نتوانسته در ایران نفوذ کند.

تا الان چقدر در عمل به دستورات و منویات امام و پایبندی به وصیتنامه ایشان موفق بوده ایم؟

نمی توانم درصدش را بیان کنم اما می توانم بگویم آدم کم وبیش از گوشه و کنار یک مقدار تبلیغات اختلاف انگیز می شنود. این ها با نظام ما هماهنگ نیستند. البته شاید تعمدی هم ندارند و می گویند اعتقادشان این است. بله، در اعتقادشان آزادند. اما ما باید این اعتقادات راسخ امام و پیروان مکتب امام را تقویت کنیم. الان کشور ما روی همین پایه دارد می چرخد. الحمدلله از این جهت خیلی امیدوار هستیم. منتها تبلیغ ما یک مقدار کم است و کاستی دارد. ما مایه و سرمایه داریم، سخنان امام و وصیتنامه ایشان را داریم منتها ممکن است گاهی نسیاً منسیا بشود. این وصیتنامه در جراید و روزنامه های ما باید به صورت یک فرهنگ فراگیر عمومی در بیاید.

در زمینه عمل و تبعیت از وصیتنامه حضرت امام و الگوگرفتن از آن چه توصیه ای به عزیزان زیرمجموعه خودتان در دستگاه قضایی دارید؟

سه ماده اول فرمان هشت ماده ای مرحوم امام (رضوان الله تعالی علیه) توصیه به دستگاه قضاست. ایشان در همان فرمان به مسئولین آن زمان دستور می دهند که قوانین اسلامی را تدوین و تصویب کنید که اگر مردم اختلافاتی پیدا می کنند سرگردان نباشند. دستگاه قضایی را آماده کنید برای رسیدگی به ظلم ها، ستم ها، مظلومین و آن ها که احیاناً حقشان ضایع شده. امام نسبت به دستگاه قضایی اهتمام ویژه ای داشتند. سه ماده اول این فرمان تأکید روی مسئله قضای اسلامی است. شاید مردم خبر ندارند چه احکامی اجرا می شود و چه پرونده هایی مختومه می شود و حقوق مردم احقاق می شود. البته ممکن است در گوشه و کنار کسی که به ناحق تقاضایی دارد، این جا و آن جا بگوید حقش ضایع شده. در حالی که اصلاً حق اسلامی و شرعی ندارد. دستگاه قضایی بر اساس احقاق حق قیام می کند. امام در یکی از سخنرانی هایشان می فرمودند: «از دو نفر که می آیند پیش قاضی یک نفر ناراضی بر می گردد.» حالا اگر پنج میلیون متقاضی به دیوان عالی کشور یا دستگاه قضایی بیاید بعد از مختومه شدن پرونده ها، دو میلیون و پانصدهزار نفر ناراضی بر می گردند. مگر آن هایی که انصاف دارند و واقعاً اهل دین و اسلام هستند. آن ها می گویند بله، ما واقعاً حق نداشتیم و نمی خواهیم. ما روز قیامت و شب اول قبر داریم. بیخود نمی خواهیم به زور مال مردم را بگیریم. خیال می کردیم حقی داریم. اما دستگاه قضایی برای ما ثابت کرد که حق نداریم. اما ناراضی های این طوری در جامعه پیدا می شود. یعنی حق ندارد ولی می گوید من حق داشتم و دستگاه قضایی حق من را پامال کرد. خیلی از این افراد را می بینیم یا می شنویم یا نامه شان به دستمان می رسد.

فرمان هشت ماده ای واقعاً در آن زمان یک منشور حیاتی برای قوه قضائیه و آرامش کشور بود. در آن زمان این فرمان چه تأثیری داشت و اجرایش در این شرایط چه ضرورتی دارد؟

قضات عادل و عالم ما بحمدلله به همان سفارش های امام توجه دارند. امام در ذیل آن فرمان می گویند وقتی قاضی در منصب قضاء قرار می گیرد به طرفین دعوا به صورت مساوی نگاه کند. طوری خودش را نشان ندهد که تمایلش به یک طرف بیشتر و به طرف دیگر کمتر است. همین جا دستور امام این است که قاضی باید به عدالت و اعتدال و روش اسلامی عمل کند تا خدای نکرده مسئله ای پیش نیاید و بگویند او از آن اصحاب دعوا طرفداری کرد و ما مظلوم واقع شدیم. این دستور امام الان هم خیلی در میان قضات ما بازگو می شود و به آن توجه دارند. منتها مسئله قضاوت همیشه یک طرف مثبت دارد و یک طرف منفی.

زمان رسول گرامی اسلام دو نفر خدمت ایشان آمدند. حضرت قضاوت کردند. حق را به یک طرف دادند و به دیگری گفتند تو در این جا حق نداری. آن زمان با توجه به این که پیغمبر خدا جز وحی و منطق حق حرف دیگری نداشتند، مع ذلک آن که محکوم شده بود گفت: «شما از او طرفداری کردید». چنین حرفی به پیغمبر زد که یک آیه در همین این رابطه نازل شد. می خواهم بگویم مردم بدانند که دستگاه قضایی دارد به حق قضاوت می کند. منتها گاهی بعضی ها اشتباه می کنند و ناراضی بر می گردند. این دلیل نمی شود که دستگاه قضایی به حقوق و اموال و حتی ناموس مردم اشراف ندارد. اگر این احکام صادر نشود می بینید چه مسئله ای پیش می آید و مردم چقدر دچار مخمصه و دغدغه می شوند.

در مدتی که شاگرد امام بودید بارزترین ویژگی ایشان را چه چیزی یافتید؟

 امام قبل از آن که امام شوند و به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مشهور شوند به طوری مهذب و خودساخته بودند که عدالت از سرتاپایشان مشهود بود. گاهی که برای روضه به منزل ایشان می رفتم، می دیدم چطور مراعات واردین به منزل و اشخاص را می کند. چه آن هایی که با ایشان سابقه داشتند چه آن هایی که سابقه نداشتند. امام انسان وارسته ای بود که واقعاً انسان از فرمایشات و سخنان و افعال و کارهای ایشان لذت می برد. لذا اگر امام را اعدل علما بگویم، مبالغه نکردم. واقعاً از نظر عدالت جرثومه اخلاق و عدل بود.

من خودم دیدم ایشان وقتی می خواست وضو بگیرد شیر را باز می کرد و وقتی می خواست صورتش را بشورد شیر را می بست که آب زیادی نرود و اسراف نشود. شستن صورت که تمام می شد دوباره شیر را باز می کردند. هنگام شستن دست راست دوباره شیر را می بستند. مردم عزیز ما بدانند امام در مصرف آب چه اندازه رعایت می کرد. اگر همه مردم ما این فرهنگ امام را در نظر بگیرند بسیار در مصرف آب صرفه جویی ­می شود. بعضی ها واقعاً در مصرف غذا، آب و بعضی مسائل دیگر بی مبالاتی و اسراف می کنند.

در همین زمینه روایتی از امام صادق (علیه الصلوه و السلام) داریم؛ کسی نصف یا یک ثلث آب داخل لیوان را روی زمین ریخت و دوباره خواست آن را از آب پر کند. امام صادق وقتی این منظره را دید گفت: «تو در مصرف آب اسراف کردی.» گفت: «نه آقا اسراف نکردم.» گفت: «نصف لیوان آب را بیخود روی زمین ریختی.» امام شاگرد امام صادق و این طور تربیت شده بود. اگر همه به این اعتقاد پیدا کنند بسیار تأثیرگذار است. نباید نعمت خدا را ضایع کنیم. حالا چه غذا باشد چه آب چه لباس و هرچه در امور زندگی و اداره کشور است. اگر مسئولین ما و همه از بالا تا پایین این فرهنگ را داشته باشیم بسیار می توانیم به اقتصاد کشور کمک کنیم. این اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری مطرح کرد اشاره به همین موضوعات است که باید نسبت به اقتصادمان، از تولید تا مصرف، رعایت و دقت کنیم.

پس از معصومین بزرگان زیادی در طول تاریخ داشته ایم که هر کدام نقشی را ایفا کردند و رفتند؛ وجه امتیاز امام نسبت به ایشان چیست که سرآمد همه شده؟

همه علما و مراجع بزرگ ما حامی و مروج اسلام بودند و پیشبرد اهداف قرآن را جزء سرلوحه کارهایشان می دانند. منتها بعضی ها از نظر عملیاتی شدن می گویند: شاید این کاری که ما می خواهیم بکنیم عملی نشود. مثلاً می دانند باید جلوی بدحجابی یا حاکم ظالم را باید بگیرند. همه عقیده دارند. منتها یکی می گوید: «اگر اقدام کنم نتیجه نمی گیرم» و یکی می گوید: «اگر اقدام کنم نتیجه می گیرم و باید اقدام کنم» و نهایتاً نتیجه می گیرد. امام در میان علما این تفکر را داشت که می گفت نباید در مقابل ظلم، اجحاف، بی بندوباری، بدحجابی و حکومت ظالم بنشینیم تماشا کنیم، باید به میدان برویم. ایشان خودش را مثل شاگرد امام حسین (علیه السلام) می دانست. چطور امام حسین در مقابل سلطان ظالم، یزید، قیام کرد. امام تفکرش این بود و  می گفت به نتیجه هم می رسیم. نتیجه هم گرفت. ایشان قیام کرد و قیامش هم جواب داد. به هر حال فرقی بین علما نیست. در کبرای کلی همه متحد هستند و تفکر اسلامی دارند. منتها یکی می گوید: وظیفه خودم نمی دانم. می دانم این امر به معروف من هدر می رود و اثر نمی کند. یکی هم می گوید که اثر می بیند. او وظیفه اش این است که اقدام نکند ولی این وظیفه دارد که اقدام کند.

تکلیف ما نسبت به حضرت امام چیست؟

همه ما باید قدر خدمات و زحمات امام را بدانیم و فشارهایی که به ایشان آوردند و اذیت هایی که نسبت به ایشان کردند یادمان نرود. الان هرچه داریم از برکت امام است. یعنی پایه گذار و بنیانگذار این حکومت و این اقتداری که الان ایران دارد امام است. مقام معظم رهبری هم همان راه را دارد ادامه می دهد. ما مردم هم باید دنباله رو رهبری باشیم تا اتحادمان حفظ شود. دشمن هم در مقام آن است که اتحاد ما از بین برود.  می خواهند فشردگی و اخلاص و حرکت مردم ایران در راه پیشبرد انقلاب در سال های اول را کمرنگ کنند یا به کلی از بین ببرند. باید بیدار و هشیار باشیم و بدانیم دشمن در مقام از بین بردن و اختلاف انگیزی و آتش افروزی در میان مسلمان های کل دنیا مخصوصاً ایران است.

شما مروج افکار امام و انقلاب و نظام هستید. ما مردم و روحانیون نباید قدر امام و خدماتش را فراموش کنیم. حالا که به نتیجه رسیدیم و حکومت اسلامی تشکیل دادیم این حکومت را بیشتر و پررنگ تر ترویج کنیم. باید به شکل عملیاتی این انقلاب و نظام را در میان مردم شایع و دایر و رایج کنیم.

منبع: حریم امام 119

. انتهای پیام /*