آنچه در ادامه می خوانید بخش هایی از کتاب «ماه تابان» تدوین حسن کشور دوست است. نویسنده در این کتاب به مرور اجمالی زندگی حضرت امام(س) با ذکر خاطراتی پرداخته است که گوشه ای از آن در ذیل آورده شده است:

امام و عروس و دامادها

امام على رغم مسئولیت سنگین تشکیل حکومت اسلامى و هدایت مردم و جامعه، هیچ گاه از جامعۀ کوچک خانواده و اعضاى آن غافل نبودند، تشکیل خانواده براى فرزندان خود، هدایت و راهنمایى آنان، تأمین نیازهاى مادى و معنوى آنان به عنوان یک وظیفه پدرى، در کنار سایر وظایف و فعالیتهاى ایشان قرار داشت. ایشان نه تنها به فرزندان بلکه به نوه هاى خود نیز توجه داشتند و به بازى با آنها مى پرداختند و در مواقع ضرورى آنها را نصیحت و راهنمایى مى کردند و وظایف دینى و شرعى مورد نیازشان را به آنها تذکر مى دادند و در عین حال، با آنها بسیار دوست و نسبت به آنها مهربان بودند.

 ملاک امام براى انتخاب عروس و داماد

امام در انتخاب همسر، چه براى دخترانشان و چه براى پسرانشان، روى خانواده هاشان خیلى تکیه داشتند و مى گفتند: خانواده باید هم مسلک باشند، سنخیت داشته باشند، و مؤمن و متعهد باشند.

ملاک خاص امام در انتخاب فرد، تقوا بود، چون تقوا را بسیار کارساز مى دانستند. تقوا و ایمان در امور دنیوى نیز راهگشاست. فرد مسلمان متقى، به کسى ظلم نمى کند، از جمله به همسرش. مؤمن متقى، حق کسى را ضایع نمى کند و بر این اساس حقوق همسرش را نیز رعایت خواهد کرد. امام همیشه مى گفتند: کسى که کارهایش چهارچوب و ضابطه دارد، کار بیهوده نمى کند و در نتیجه، به زن و بچه اش ظلم نمى کند.

ملاک دیگر ایشان راجع به کفو بودن افراد بود. امام بعد از آنکه خانواده را مى پسندیدند، خود پسر را ملاک مى گرفتند و با او صحبت مى کردند تا ببینند کفو دخترشان است یا نه. آیا مى توانند با هم با تفاهم زندگى کنند یا نه. ایشان مسائل مادى را ملاک خوشبختى و بدبختى نمى دانستند و اعتقادى به آن نداشتند و همان قدر که مرد مى توانست زندگى اش را اداره کند، کافى بود.

امام در انتخاب همسر براى دخترانشان موضوع را با آنها در میان مى گذاشتند و نقاط ضعف و امتیازات پسر را بیان مى کردند و نظر خود را مى گفتند؛ ولى در نهایت تصمیم گیرى را به عهدۀ دختر واگذار مى کردند. در مورد یکى از دخترانشان پس از بررسى، وضو گرفتند سر سجاده نشستند و دو رکعت نماز خواندند و بعد از خدا طلب خیر کردند.[1]

مهریه و جهیزیه

به مهریه توجه خاصى داشتند و اعتقادشان بر این بود که دختر باید حتماً مهریه داشته باشد. اگر کسى براى عقد نزد ایشان مى آمد و مهریه را مثلاً یک جلد کلام اللّه  مجید ذکر مى کرد، قبول نمى کردند و مى گفتند: چیزى را به عنوان مهریه تعیین کنند. در مورد تعیین  میزان مهریه نیز به عرف توجه مى کردند، چون این مسأله عرفى است و به خانواده ها مربوط مى شود. عقیدۀ امام این بود که باید به حد دختر، خانواده اش و ملاکى
که آنها در نظر دارند، توجه کرد. مهریۀ هر یک از عروسهایشان یک دانگ خانه بود، چون  نظرشان این بود که دختر باید مسکن داشته باشد تا بتواند از آینده خود مطمئن  باشد.

امام به دخترانشان جهیزیه مى دادند؛ ولى جهیزیه به اندازۀ رفع حاجت و خیلى معمولى، جهیزیه اى که در زمان ما به آن رفع حاجت مى گویند، یعنى یک فرش معمولى و دو دست رختخواب و مختصرى وسایل دیگر.

مراسم عقد و عروسى

در مورد مراسم ازدواج فرزندانشان، هم عقد مى گرفتند هم عروسى. البته خیلى مختصر و معمولى. نسبت به نوه هایشان چون بعد از انقلاب بود، خیلى ساده برگزار مى کردند، بخصوص در ازدواج یکى از نوه هاشان چون در زمان جنگ بود، شدیداً از تشریفات نهى کردند و گفتند : موقع جشن گرفتن و مهمانى دادن نیست.[2]

امام در هنگام خواندن عقد براى زوجین مى فرمودند: توکل بر خدا داشته باشید.
وقتى انسان به خدا توکل کند، همه چیزش بر مبناى خدا استوار خواهد شد؛ و همچنین مى فرمودند: در زندگى گذشت داشته باشید و اگر هیچ کس از موضع خود عدول نکند، همیشه اختلاف باقى خواهد ماند؛ ولى اگر یکى کوتاه بیاید، دیگرى اصلاح خواهد شد؛ و همچنین در ابتداى عقد نصیحت مى کردند که: سعى کنید با هم رفیق باشید؛ اگر مرد هستى و در بیرون از خانه هزاران مسأله دارى، وقتى به خانه مى آیى، ناراحتی هایت را پشت در بگذار و سعى کن با لطف و مهربانى داخل شوى.

از طرف دیگر به زن هم توصیه مى کردند: تو هم ممکن است در خانه خیلى کار کرده و خسته باشى؛ ولى نباید خستگى خود را به شوهرت منتقل کنى، به استقبال برو و زندگى گرمى براى خودتان درست کنید.[3]

رفت و آمد با عروس و دامادها

رابطه امام با داماد و عروسهایشان خیلى محترمانه و هم خیلى دوستانه بود. منتها چون  داماد به همۀ اهل منزل محرم نیستند، همچنین دخترها و نوه هاى امام آنجا خیلى آزاد رفت وآمد مى کردند و ایشان هم در مسأله محرم و نامحرم سختگیر بودند، بنابراین  مردهاى نامحرم مى بایست کمتر رفت وآمد کنند؛ پس همیشه با دامادها فاصله اى بود.[4]

جایگاه تربیت فرزندان

امام وظیفه اصلى مادران را تربیت فرزندان مى دانستند و معتقد بودند زحماتى که مادر در تربیت فرزند متحمل مى شود، ارزش زیادى دارد. بنابراین، در پاسخ به یکى از نوه هایشان که از شیطنت بچۀ خود حسین گله مى کرد گفتند: من حاضرم ثوابى را که تو از تحمل شیطنت حسین مى برى، با ثواب تمام عبادات خودم عوض کنم.[5]

ایشان زن را در تحکیم خانواده خیلى مؤثر مى دانستند، حتى بر این اعتقاد بودند که زن مى تواند مرد را هم اصلاح کند. ایشان بر این عقیده بودند که تربیت کردن فرزندان از مرد بر نمى آید و فقط زن مى تواند بدرستى از عهدۀ انجام دادن آن برآید. عاطفه در زن قویتر است و قوام و دوام خانواده نیز بر اساس محبت و عاطفه است.[6] 

منبع: ماه تابان، تدوین حسن کشور دوست، ص 135-138



[1] پابه پاى آفتاب؛ ج 1، ص 104، 168، 169.

[2] همان؛ ص 105، 169.

[3] همان؛ ص 173.

[4] همان؛ ص 106.

[5] پیام زن؛ ویژه‏نامه یکصدمین...؛ ص 389.

[6] پا به پاى آفتاب؛ ج 1، ص 172. 

. انتهای پیام /*