اولین حکومت نظامی در دوران انقلاب اسلامی، در شهر اصفهان شکل گرفت. مقررات حکومت نظامی پیرو نشست شورای تأمینی استان اصفهان در روز 20 مرداد 1357 مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان به اجرا درآمد و اولین اعلامیه‌های حکومت نظامی توسط سرلشکر رضاناجی فرماندارنظامی اصفهان و حومه به اجرا گذارده شد. این حکومت نظامی به دنبال تظاهرات و اعتراضات وسیع مردمی در 20 مرداد در اصفهان‌ و در 21 مرداد در شهرهای نجف‌آباد، همایونشهر و شهرضا، صورت گرفت.  

همزمان با این اتفاقات در شیراز نیز با نزدیک شدن به آغاز برگزاری جشنی سالانه موسوم به جشن هنر شیراز، تظاهرات و اعتراضات مردمی شکل گرفت. جشن هنر شیراز، مراسمی بود که رژیم پهلوی در 10 سال پایانی عمر سیاسی خود در شهر شیراز برگزار کرد. هدف از برگزاری این جشن استحاله فرهنگی اسلامی مردم و بازکردن راه نفوذ فرهنگ غرب به داخل کشور بود.

در پی بالا گرفتن این اعتراضات و برخورد وحشیانه رژیم با مردم، امام خمینی(س) در تاریخ 22 /5 /1357 مطابق با 8 رمضان 1398 در پیامی که از نجف صادر کردند، کشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز را محکوم کردند. متن این پیام را در ادامه می خوانید:

 بسم اللَّه الرحمن الرحیم

گزارشات رسیده از ایران مبنى بر قتل عامهاى مکرر در شهرهاى مذهبى اصفهان و شیراز و ... نمونه دیگرى است از جنایات بى حد شاه. گفته مى شود شاه در یکى از مصاحباتش- که از نشر آن جلوگیرى شده- گفته است: «در صورتى که من رفتنى باشم ایران را با خاک یکسان مى سازم و مى روم». جنایات اخیر نشان داده است که او مشغول پیاده کردن نقشه خویش است. مردم مسلمان ایران تمام بدبختی هاى خود و کشور خود را از شاه مى دانند و دست از مقاومت نخواهند کشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادى خود را به دست بیاورند. ملت باید بداند که آزادیخواهان جهان به آسانى به آزادى دست نیافته اند. پیغمبر بزرگ اسلام- صلى اللَّه علیه و آله- با آن زحمات و رنجهاى طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمکاران تا آخر عمر دست نکشید. امیر المؤمنین عمر خود را در پیکار با ستمکاران که خود را مسلمان معرفى مى کردند به سر برد. دفاع از حق و اسلام، از بزرگترین عبادات است. بگذار عبادتگاههاى ما را در این شهر مبارک به خون بکشند و ببندند، که مسلمین با عبادت بزرگتر، ماه شریف را مى گذرانند.

به دنبال گزارشات رسیده، بیانیه علماى اعلام شیراز- دامت برکاتهم- عدد کشتگان را به دهها و مجروحین را به صدها نفر اعلام مى دارد. مأمورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بى دفاع پرداخته و مسجد را به آتش کشیده اند؛ همچنان کشتار بى رحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افترا موجب تأثر و تأسف بسیار است. اکنون اهالى اصفهان به اسم حکومت نظامى بدون مجوز قانونى در زیر چکمه خونخواران شاه از اجتماعات دینى ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادى اعطایى برخوردارند!

ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند که جنایات و قتل عامهایى که شاه بر آنان تحمیل مى کند حاصلى جز بدنامى و ننگ براى آنان ندارد. افسران ارتش و شهربانى و ژاندارمرى ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچ گونه اختیار، به برادرکشى توسط یک عده مأمور ناآگاه ادامه مى دهند؟ آخر براى حفظ چه کسى؟ شخصى که به اسلام و ناموس و آزادى شما ضربات پیاپى وارد مى کند؟ شخصى که شما را در جهان از بى حیثیت ترین مأمورانى که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتى دست مى زنند، معرفى کرده است؟ آیا هر روز کشتار و ضرب و جرح، آن هم به دست شما و یا کسانى که شما هیچ گونه حق اعتراضى به آنان نداشته باشید، با انسانیت سازگار است؟

شما به عذر مأموریت، برادران دینى خود را به گلوله مى بندید که مسئولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است، باید به حکم خداوند از فرمان ستمگران که شما را به قتل و ظلم امر مى کنند سرپیچى کنید، و با کشتن برادران خود، جهنم دنیا و آخرت را براى خود نخرید و ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید، اینان مادران خود شما هستند. آیا فکر کرده اید که با گلوله خود حد اقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بى حد قرار مى دهید؟ اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالى زده اید هر چه زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشکر حق قرار دهید؛ مطمئن باشید که پیروزى دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود. شما اى صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران! دیْن خود را به اسلام و مسلمین ادا نمایید و بیش از این تن به ذلت ندهید.

باید تمام جناحهاى اسلامى از علماى اعلام و خطباى محترم و طلاب و دانشجویان و جوانان، فرزندان عزیزم و بازرگانان محترم و کارگران و دهقانان شریف و بیدار و تمام جبهه ها و احزاب سیاسى، یکدل و یک جهت در آگاهى درجه داران ارتش و ژاندارمرى و شهربانى کوشش کنند، و براى سرنگونى این جانىِ بالذات آنان را به تشریک مساعى دعوت نمایند، و ملت را از شرّ این ستمگر نجات دهند؛ و مجال ندهند بیش از این زن و مرد، بزرگ و کوچک، پیر و جوان و کودک ما را به خاک و خون بکشد و اسلام را فداى شهوات خود کند. من، در این آخر عمر، متواضعانه دست خود را به طرف تمام گروهها که براى برپایى اسلام و احکام آن، که تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادى ایران از استعمار نو و کهنه است، کوشش و فداکارى مى کنند دراز مى کنم و از همه استمداد مى نمایم. این شخص با کمال جدیت به محو آثار اسلام کمر بسته است، و با حیله و دروغ مى خواهد خود را طرفدار اسلام و ملت معرفى کند. اکنون که ملت شجاع ایران- ایّدهم اللَّه تعالى- بر حیله هاى او واقف شده و آگاهانه بپاخاسته است، باید طبقات دانشمند از نویسندگان و گویندگان در هر لباس و شغلى که هستند دست در دست یکدیگر گذاشته و با قلم و بیان، جنایات بیشمار دستگاه را براى ملت بیدار ایران روشن تر کنند. باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده کرده و شعار ضد شاهى را که شعار اسلام است زنده نگه دارند.

باید دانشمندان و دانشجویان متعهد و مسئول خارج کشور، جنایات این عنصر خطرناک را هر چه بیشتر در خارج و داخل نوشته منتشر کنند، و شخصیتهاى آزاده جهانى را در سراسر دنیا از ظلم و ستمى که به مردم ایران وارد مى شود آگاه کنند، و آنان را در کمک به ملت دلیر براى نجات ایران از چنگال استعمار و استثمار جهانى بسیج نمایند.

باید جمیع طبقات از اختلافات جزئى دست کشیده و براى نجات خویش بپاخیزند و با هر وسیله ممکن در دفع این مفسد فى الارض اقدام کنند. امروز سکوت در مقابل این ستمگر و بى تفاوتى در برابر این جنایات، بر خلاف مصالح عالیه اسلام و مخالف سیره انبیاى عظام و ائمه اطهار- علیهم السلام- است. امروز هر مطلبى که موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلى است شیطانى و با نقشه شیاطین طرح مى شود.

این جانب به اسلام و اولیاى اسلام- علیهم السلام- و به عموم مسلمین، بخصوص مؤمنین شیراز و اصفهان- ایّدهم اللَّه تعالى- و به بازماندگان عزیزان اسلام و جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت مى دهم و خود را در غم آنان شریک مى دانم. امید است که شهرستانهاى دیگر ایران با اهالى محترم این دو شهرستان بزرگ همدردى نموده و خود را در مصایب بزرگ آنان شریک بدانند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

8 شهر رمضان 98- روح اللَّه الموسوی الخمینى

 (صحیفه امام، ج 3، ص: 441-443)

. انتهای پیام /*