محمد مهدی ابراهیمی عراقی در ۱۳۰۹ هجری شمسی در یکی از محلات جنوب تهران دیده به جهان گشود. عراقی در سن ۱۶ سالگی به واسطه شرکت در مجالس و هیات‌های مختلف مذهبی با فداییان اسلام آشنا شد و ارتباطش با شهید نواب صفوی آغاز شد. وی به سرعت توانست به شورای مرکزی فداییان اسلام راه یابد و در جریان ماموریت‌های فداییان در مقاطعی چون رای‌گیری دوره شانزدهم مجلس شورای ملی، ترور هژیر، برنامه ترور شاه در تشییع جنازه رضاخان و ترور رزم‌آرا مشارکت داشته باشد.

  در جریان بازداشت نواب صفوی در سال ۱۳۳۰ مهدی عراقی به همراه ۵۲ نفر دیگر معترضانه وارد زندان قصر شدند و در محوطه آن متحصن شدند. آنان پس از تسخیر بند، حفاظت از زندانیان را به عهده گرفتند و اعلام داشتند تا تعیین تکلیف در زندان خواهند ماند. بعد از مدتی رژیم با همکاری اعضای حزب توده که در داخل زندان بودند موفق به یورش به داخل زندان شد و پس از مضروب کردن افراد، آنان را با دستبند و پابند دستگیر کرد. در این مرحله مهدی عراقی نیز گرفتار شد و تا ۲۵ تیر ۱۳۳۱ به مدت ۶ ماه در زندان باقی ماند.

 مهدی عراقی در سال ۱۳۳۵ ازدواج کرد. امیر، محمود و حسام سه فرزند عراقی، حاصل این ازدواج هستند. پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در ۱۳۴۰، عراقی مجذوب شخصیت امام خمینی شد. او در پی سخنان امام مبنی بر لزوم اتحاد میان گروه‌های مبارز مسلمان و با هدف ایجاد وحدت در صف گروه‌های مبارز توانست چند گروه اسلامی را متشکل ساخته، زمینه شکل‌گیری مجموعه‌ای به نام «جمعیت مؤتلفه اسلامی» را فراهم آورد.

 در حادثه حمله به فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ ساواک برنامه داشت تا به بیت امام حمله کند اما مهدی عراقی همراه با تعدادی از مبارزین که از این نقشه اطلاع یافته بودند، با برعهده گرفتن حراست از بیت امام، به تقسیم‌بندی افراد و ایجاد پست‌های مراقبتی در طول مسیر و خانه‌های اطراف پرداختند و خود عراقی نیز به همراه یکی از دوستان به زیرزمین رفت و منتظر آمدن مهاجمان شد.

 مهدی عراقی در تظاهرات اولین سالگرد قیام ۱۵ خرداد در تهران همراه با ده‌ها نفر دیگر دستگیر شد و ۲ ماه در زندان بود. او پس از تبعید امام به ترکیه، برای پیگیری مبارزه علیه رژیم شاه شاخه نظامی جمعیت مؤتلفه را سازمان تازه‌ای بخشید. اولین دستاورد این اقدام، ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت در بهمن‌‌ همان سال به فاصله کمتر از ۳ ماه پس از تبعید امام بود.

 در پی ترور حسنعلی منصور بسیاری از اعضای جمعیت مؤتلفه بازداشت شدند و از جمله عراقی در ۱۹ بهمن دستگیر شد و به مدت ۱۳ سال در زندان ماند. او در زندان شکنجه و محکوم به اعدام شد. در اعتراض به صدور حکم اعدام عراقی و دیگر همرزمش وزه علمیه قم تعطیل شد و طلاب در منزل مراجع تحصن کردند. اینچنین بود که احکام اعدام عراقی و امانی پس از اعلام یک درجه تخفیف به حبس ابد تغییر کرد و آنان به زندان قصر منتقل شدند. عراقی اما در ۱۳۴۸ به همراه گروهی از زندانیان سیاسی دیگر، مدتی به زندان برازجان منتقل شد اما در بهمن ۱۳۵۴ از زندان آزاد گردید.

 عراقی با اوج گرفتن جریان انقلاب به توصیه آیت‌الله بهشتی برای سر و سامان دادن به وضع محل اسکان امام خمینی رهسپار نوفل‌لوشاتو در پاریس شد. او مدیریت داخلی بیت امام را بر عهده گرفت و سپس به توصیه مشارالیه برای سازماندهی تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ به تهران بازگشت. او پس از انجام موفقیت‌آمیز این تظاهرات مجدداً رهسپار فرانسه شد و سپس همراه امام به تهران بازگشت.

 پس از پیروزی انقلاب، عراقی ابتدا به حکم امام خمینی به ریاست زندان قصر منصوب شد. سپس به ریاست شورای مرکزی بنیاد مستضعفان درآمد و در همین سمت بود که مدتی سرپرستی امور مالی روزنامه کیهان را بر عهده گرفت.

 او در صبح روز چهارم شهریور ۱۳۵۸ هنگامی که به اتفاق فرزند خود حسام عازم محل کار خود بود، توسط سه موتورسوار که عضو گروه فرقان بودند همراه با فرزندش ترور شد و به شهادت رسید. وی در قم در جوار حرم حضرت معصومه دفن شد. (تاریخ ایرانی)

 امام خمینی همان روز در دیدار با خانواده شهید عراقى در قم به تجلیل از شخصیت شهید عراقى مهدی عراقی پرداختند. متن گفتگوی حضرت امام با خانواده شهید عراقی را در ادامه می خوانید:

امام خمینی: من ایشان را حدود بیست سال است که مى‏ شناسم. مهدى عراقى یک نفر نبود، او به تنهایى بیست نفر بود. حاج مهدى عراقى براى من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان براى من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان مى‏ کند آن است که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او مى‏ بایست شهید مى‏ شد؛ براى او مردن در رختخواب کوچک بود.

برادر شهید : ما خوشبختیم که هدیه ‏اى به پیشگاه حضرت ولىّ عصر و نایب آن حضرت، امام خمینى، تقدیم داشتیم.

امام خمینی: این هدیه ‏اى است براى خدا.

فرزند کوچک شهید عراقى: پدر من در مقابل دو شخصیت سر تعظیم فرود آورد: اول مرحوم نوّاب صفوى و دوم امام خمینى. و من خوشحالم که اگر دو نفر را از دست دادیم، قلب میلیونها انسان را متوجه به خود دیده و دل آنان را در دست داریم.

امام خمینی: شما خدا را دارید که فوق هر نیرویى است.

(صحیفه امام، ج‏9، ص: 350)

. انتهای پیام /*