بررسی آثار قلمی و بیانی به جا مانده از حضرت امام خمینی(س) گویای اعتقاد ویژه و منحصر به خود ایشان نسبت به مقامات معنوی حضرات ائمه معصومین _ علیهم السلام _ و اثبات ولایت کلیه الهیه برای آن بزرگواران است. اما درعین حال از حالات خاص آن بزرگواران در طریق بندگی هم نکات بسیار درس آموز و ارزشمندی به چشم می‌خورد و در کنار این از شئون اجتماعی  و سیاسی آنها هم غفلت نشده است. نکته پند آموزی که رخ می نماید این است که در نظر داشتن هرکدام از این شئون از مرتبت و مقام شئون دیگر چیزی فرو نکاسته و همگی در اعلاترین وضع به باور رسیده و مورد اثبات قرار گرفته است. امام خمینی که کتاب «مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة» را در 28 سالگی به رشته تحریر درمی آورند و در باب ولایت کبرای ائمه به ویژه ولایت علوی با قوی ترین منطق و افاضات عرفانی نقل مطلب می کنند و در کتاب «کشف اسرار» با مشرب کلامی و استدلال بسیار قوی به اثبات حقانیت امامت و ولایت می‌پردازند، در انبوهی از آثار قلمی و بیانی خود شأن و مأموریت سیاسی و حکومتی حضرات را هم اثبات می‌کنند و با تمسک به  همین امر، خود به تشکیل نظام اسلامی اقدام می ورزند و در این حکومت شیوه حکومت داری حضرت علی بن ابیطالب (علیهما السلام) در جمیع ابعاد به ویژه در وجوه ظلم ستیزی و عدالت محوری به معنای واقعی آن را الگو خود قرار می‌دهند و همواره حکومت مداران را به آن سفارش می کنند. از منظر امام خمینی، وجود مقدس حضرت علی چون اخلاص در بندگی دارد و وجودش در وجود مبارک رسول الله فانی شده است، از چنان جامعیتی برخودار می‌شود که به درد اسلام  می‌خورد و در حکومت او است که سعادت انسانها تمام و کامل تأمین می‌شود و در این صورت است که:

«خداى تبارک و تعالى که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللَّه کسى نیست که بتواند عدالت را به آن طورى که باید انجام بدهد، آن طورى که دلخواه است انجام بدهد مأمور مى کند رسول اللَّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهى داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوى حضرت باشد؛ مقامات معنوى حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود. و اینکه در روایات ما و از آن زمان تا حالا این غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده‌‏اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ‏اى است، حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس مى‏ گوید که «به قدر این کفش بى ‏قیمت هم پیش من نیست» آنکه هست اقامه عدل است. آن چیزى که حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- و اولاد او مى‌‏توانستند در صورتى که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طورى که خداى تبارک و تعالى رضا دارد انجام بدهند، اینها هستند، لکن فرصت نیافتند. زنده نگه داشتن این عید نه براى این است که چراغانى بشود و قصیده‏ خوانى بشود و مداحى بشود، اینها خوب است، اما مسأله این نیست. مسأله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم، به ما یاد بدهند که غدیر منحصر به آن زمان نیست، غدیر در همه اعصار باید باشد و روشى که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است باید روش ملتها و دست‏ اندرکاران باشد.» (صحیفه امام، ج‏20، ص: 113)

منبع: جماران

. انتهای پیام /*