در فرهنگ پربار تشیع در کنار دستمایه های متعدد ارزنده ای که در صورت استفاده درست می تواند بهترین بستر تأمین سعادت انسانها و سلامت جوامع را رقم بزند، موقعیت های چندی هم تعبیه شده است که مناسب ترین شرایط برای پرداختن به این دستمایه ها را در دسترس قرار می دهد. اعیاد، ایام و مناسبتهای ولادتها و شهادتها که فقط منحصر به جامعه شیعه می باشد، از جمله این موقعیت های بی نظیر است و ماه های محرم و صفر اوج آن است، فرصت بی نظیری را فراهم می سازد تا به سیره بزرگان دین و دستورات و راه و روش زندگی و سلوک معنوی آنان پرداخته شود. سیره و روشی که از منبع وحی گرفته شده و همه زوایای زندگی را در بر می گیرد. یکی از این دستمایه های ناب، سیره عملی و نظری حضرت امام علی بن موسی الرضا(ع) امام هشتم است که به مناسبت اخرین روز ماه صفر و سالروز شهادت آن بزرگوار به شمه ای از آن اشارتی دارد.
حضرت رضا علیه السلام درباره صفات مؤمن چنین فرموده اند: «مؤمن مؤمن نیست مگر اینکه در او سه خصلت باشد. روشى از پروردگارش و روشى از پیغمبرش و روشى از امامش. روش پروردگارش راز پوشى و روش پیغمبرش مدارا با مردم و روش امامش شکیبائى در هنگامه سختى ها و گرفتاری ها است.» (بحارالأنوار، 75 / 334)
آیا به واقع هرکدام از صفات و رفتارهای «راز داری و سرپوشی»، «مدارای با مردم» و «صبر و تحمل در برابر نا ملایمات» گم شده ما و جامعه ما نمی باشد؟
و یا در باره ویژگیهای «عقل» مواردی ارزنده مطرح می کنند و در آخر: 10ـ «سپس فرمود: دهمی چیست و چیست دهمی؟ پرسیده شد: چیست؟ فرمود: احدی را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.»
راستی آیا این اکسیر ناب و این گوهر بی مانند در میان ما از چه موقعیتی برخودار است؟
این بزرگواران نه تنها در اخلاقیات و معارف که در جنبه های اجتماعی و سیاسی از موقعیت ممتاز و مرجعیت حقیقی جهت بستر سازی سالم در جوامع بر مبنای دستورات حیات بخش اسلام و مبارزه با ظلم و بیداد حکام ستمگر برای بسط عدالت و دادگری برخوردارند و در صورت قبول این موقعیت است که ادعای توحید به حقیقت می پیوندد و گرنه سر بر آستان ظلمه نهادن است. و خیال نشود که گام نهادن در این راه بی خطر و بدون درد سر است که زندگی حضرات ائمه معصومین (علیهم سلام الله) گواه صادقی بر این مدعا است. امام خمینی(س) که با شجاعت و شهامت بی مانند خود در این وادی گام نهاده و گوهرهای نابی فرا چنگ آورده است، در ترسیمی درس آموز در باره حضرت رضا (علیه السلام)، فلسفه حرکت ائمه دین و روش زورمندان و جباران در مقابل آن را چنین بیان می کنند:
«مأمون حضرت رضا (ع) را با آن همه تزویر و سالوس و گفتن «یا ابن عم» و «یا ابن رسول اللَّه» تحت نظر نگه مى دارد! که مبادا روزى قیام کند و اساس سلطنت را درهم بریزد. چون پسر پیغمبر (ص) است و در حق او وصیت شده، و نمى شود او را در مدینه آزاد گذاشت. حکام جائر، سلطنت مى خواستند، و همه چیز را فداى این سلطنت و امارت مى کردند؛ نه اینکه دشمنى خصوصى با کسى داشته باشند. چنانکه اگر امام (ع)، نعوذ باللَّه، دربارى مى شد، کمال عزت و احترام را به او مى گذاشتند، و دستش را هم مى بوسیدند. بر حسب روایت وقتى که امام (ع) بر «هارون» وارد شد، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره بیاورند؛ و کمال احترام را به ایشان نمود. بعد که موقع تقسیم سهمیه بیت المال شد و نوبت به بنى هاشم رسید، مبلغ بسیار اندکى مقرر داشت! مأمون که حاضر بود، از آن تجلیل و این طرز توزیع درآمد تعجب کرد. هارون به او گفت عقل تو نم ىرسد. بنى هاشم را باید همین طور نگه داشت. اینها باید فقیر باشند؛ حبس باشند؛ تبعید باشند؛ رنجور باشند؛ مسموم شوند؛ کشته شوند؛ و گر نه قیام خواهند کرد، و زندگى را بر ما تلخ خواهند ساخت. ائمه (ع) نه فقط خود با دستگاههاى ظالم و دولتهاى جائر و دربارهاى فاسد مبارزه کرده اند، بلکه مسلمانان را به جهاد بر ضد آنها دعوت نموده اند.»(ولایت فقیه(حکومت اسلامى) ص: 151-153)
منبع: جماران
.
انتهای پیام /*