مسئولان نهضت سوادآموزی سراسر کشور و شرکت کنندگان در سمینار نهضت سوادآموزی در روز ششم دیماه سال 1359 در جماران با حضرت امام دیدار کردند. امام در این دیدار بر اهمیت علم و دانش در اسلام و لزوم همراهی آموزش با تربیت تاکید کردند. ایشان در ابتدای سخنانشان فرمودند:

«از اینکه در این سال آن طوری که باید مردم اقبال کنند و وسایل فراهم باشد برای نهضت سوادآموزی نشده است، ولی امیدوارم که بعد بشود. البته هر کاری که انسان شروع می کند ابتدای شروع یک اموری پیش می آید که پیش بینی نشده است، و یک احتیاجاتی است که در وقتی که مشغول به خدمت هستند احساس می شود. و من امیدوارم که از این به بعد هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند که این امر حیاتی انجام بگیرد. در این تابلویی که آقایان آوردند نوشته اند که اگر چه بشود قلمهایمان را به مسلسل تبدیل می کنیم. ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آن قدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است مسلسلها نبوده اند. مسلسلها غالباً در خدمت ابرقدرتها بوده اند و برای تباهی بشر بوده اند. و اسلام هم که امر فرموده است به اینکه جهاد بکنند و دفاع بکنند و البته محتاج به همه ابزار جنگی است. اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند. قلم و علم و بیان است که می تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه سایر قوای تخریب کننده. مسلسلها هم و همه آلات حربی هم در سایه علم تحقق پیدا کردند. منتها گاهی مسلسلها و سایر ابزار باصطلاح تمدن را اشخاصی ایجاد کرده اند که موجب تخریب بلاد و عباد شده است. و گاهی اشخاصی ایجاد کرده اند که موجب تأیید انسان و ساختن انسان و آرامش در بین انسانها بوده است و در این خدمت بوده است.

شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسلها را کنار بگذارید و میدان را به قلمها و به علمها و به دانشها واگذار کنید. بشر تا در سایه مسلسل و توپ و تانک می خواهد ادامه حیات بدهد، نمی تواند انسان باشد، نمی تواند به مقاصد انسانی برسد. آن وقتی مردم به مقاصد اسلامی و انسانی می رسند و به کمال دانش و علم می رسند که قلمها بر مسلسلها غلبه کند، و دانشها در بین بشر به آنجا برسد که مسلسلها را کنار بگذارد، و میدان، میدان قلم باشد، میدان علم باشد.»

رهبر کبیر انقلاب اسلامی ملاک ارزش افعال را غایات آنها دانسته و لزوم الهی بودن غایات افعال  را یادآور شدند:

«در قرآن کریم وقتی که ظاهراً اوّل آیه ای که بر پیغمبر اکرم وارد شده است، هم قرائت را توصیه کرده است، هم آن جهتی را که باید قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد بیان فرموده است؛ فرموده است: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ قرائت مطلقاً، علم مطلقاً، دانش مطلقاً مطلوب نیست. چه بسا دانشی که بر ضد انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است، لکن دانشی که جهت داشته باشد، برای خدمت بشر باشد، به اسم ربّ باشد، توجه به ربوبیّت الهی داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همه شان در خدمت انسان اند. عمده آن جهت و غایاتی است که در افعال انسان و در آلاتی که انسان درست می کند، و در علم و دانش و سایر چیزهایی که افعال انسان است، آن چیزی را که جهت می دهد آن غایات است. آن چیزهایی است که برای آن  چیزها قلمها وجود پیدا کرده است، مسلسلها وجود پیدا کرده است، علم و دانش وجود پیدا کرده است. اگر غایات و مقاصد و آن چیزهایی که برای او اینها وجود پیدا کرده است، الهی باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملی ارزش پیدا می کنند؛ ارزش الهی. ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده می شود. ارزش مسلسل هم به غایتی است که برای او مسلسل کشیده می شود. اگر این ارزش غایی نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانی و الهی نباشد، نه مسلسل آلتی است که به درد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بیشتر از مسلسل است. و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است. و خطر علم بیشتر از همه اینهاست. لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خدای تبارک و تعالی  باشد، تمام اینها ارزش پیدا می کند. مسلسل هم همچون قلم می شود، قلم هم همچون مسلسل.

باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهایی که مقصد است و برای تربیت انسان است، برای آموزش انسان است، برای تعلیم انسان است، جهت به آن بدهد. چنانچه دانشگاهها جهت به آن داده نشود، همان دانشگاههایی می شود که در بین بشر هست، و از همان دانشگاهها قوای مخرّبه بیرون می آید. و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاهها کاری می کنند که مسلسلها نمی تواند بکند. خدمتی می توانند به بشر بکنند که هیچ کس دیگر نمی تواند این قدر خدمت بکند. عمده آن جهتی که طرف آن جهت رفته می شود. و قرآن این را فرموده است: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی  خَلَقَ قرائت کن نه قرائت مطلق. بیاموز، نه آموزش مطلق. علم تحصیل کن، نه علم مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش جهتدار. جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا. قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسلها کنار می رود. و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز می شود. ابزار کوبنده انسان با دست قلمدارها و دست علمایی که در همه دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و همه ترقیات  بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است. کوشش کنید که در این آموزشی که به مردم می دهید جهتدار باشد. در کلاسهایی که جوانها یا سالخوردگان برای آموزش می آیند، همان طوری که سواد را به آنها یاد می دهید، و همان طوری که نوشتن و خواندن را بر آنها یاد می دهید، جهت هم به آن بدهید که برای خدا بخوانند و برای خدا بنویسند. برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام.»

امام راحل در ادامه سخنانشان ضرورت توأم بودن آموزش با پرورش  را خواستار شدند و فرمودند:

«باید آموزش و پرورش مردم توأم باشد. پرورش، پرورش انسانی، پرورشی که به درد انسان برسد، آموزشی که برای انسان باشد، جهتدار باشد، اسم ربّ در آن باشد، توجه به خدا باشد. باید تمام کلاسهایی که در سرتاسر کشور- ان شاء اللَّه- وجود پیدا می کند، و شما آقایان و کسان دیگری که در خدمت یک همچو امر بزرگی هستید و متکفّل یک همچو عبادت بزرگی هستید، توجه داشته باشید که آموزگاران را جهت به آنها بدهید، توجه به خدا بدهید، علمشان برای خدا باشد، برای اطاعت خدا. خدای تبارک و تعالی علم را یکی از عبادات بزرگ قرار داده است چنانچه جهت داشته باشد. جهت هم همان است که اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ. در هیچ ملتی مثل ملت اسلام از علم توصیف نکرده است. قرآن کریم در جاهای زیاد از علم و از عالِم و توجه به علم توصیف فرموده است. و در کم جایی از آهن صحبت کرده است. آنجا هم که از آهن صحبت می کند منافع ناس در نظر گرفته شده است: وَ انْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ بأس شدید دارد و منافع برای ناس. اگر منافع برای ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرتهایی که می بینید [بوده ] باشد، آهن هیچ ارزش ندارد. و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد، منافع مردم باشد، ارزشش بسیار زیاد است. همان طوری که قلم ارزش دارد، آهن هم ارزش دارد و همه چیز ارزش دارد.

ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او، انسان [عمل ] می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش  به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود. ای چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در جهنم وارد می شود؛ و آن وقتی است که ارائه بخواهند بدهند به مردم. و چه بسا ارتشیهایی که برای خدا عمل می کنند، سربازهایی که برای خدا عمل می کنند، پاسدارانی که برای خدا خدمت می کنند، ارزش آنها از نماز هم بیشتر است. ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آن وقت بیشتر خواهد شد. توجه کنید که آموزش بدهید و در ضمن آموزش تربیت کنید.

بِاسْمِ رَبِّکَ اختصاص این اسم که ربّ است برای اینکه توجه به تربیت را بدهد به مردم که باید قرائت کنید. و با اسم ربّ برای تربیت بشر قرائت کنید. قلم به دست بگیرند برای تربیت بشر. آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است. و آن قدر که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است. قلمها و بیانها با مغزهای مردم رابطه دارند. اگر قلمها و بیانها و علمها و تعلیمها و آموزشها برای خدا باشد، مغزها را الهی تربیت می کنند. و اگر بر خلاف این باشد، مغزها، مغزهای غرورمند، مغزهای طاغوتی از آن پیدا می شود.»

حضرت امام در پایان سخنانشان در این دیدار جهالت مردم را گرفتاری بزرگ ما در طول تاریخ  دانستند و خاطرنشان ساختند:

«تمام گرفتاریهایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره برداری از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهیز کردند. اگر علم داشتند؛ علم جهتدار داشتند، ممکن نبود که مخرّبین بتوانند آنها را به یک جهتی که بر خلاف آن مسیری است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند. علم و سواد است با آن جهتی که باید به او توجه کرد، که می تواند ملت را از همه گرفتاریها نجات بدهد. و نمی توانند کسانی که می خواهند این نهضت را، این نهضت اسلامی را به خلل برسانند، و نمی توانند ببینند که اسلام در این مملکت پیاده دارد می شود. این علم است که می تواند جلوی این فسادها را بگیرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهتدار را یاد بگیرند، تربیت بشوند، در مقابل علم، در پهلویِ علم هم تربیت باشد؛ تربیت دینی، تربیت الهی، تربیت انسانی و هم علم، اگر این دو حربه در دست شما باشد، کسی نمی تواند به شما تعدّی کند، کسی نمی تواند استبداد را برگرداند. و اگر این علم نباشد مردم را توجیه می کنند به جایی که باز هم آن مسائل سابق برگردد، و آن استبداد سابق و آن وابستگیهای سابق.»

 (صحیفه امام، ج 13، ص: 447 -453)

. انتهای پیام /*