در خاطرات آیت الله محمد مومن از دوران تلمذ نزد حضرت امام(س) در حوزه علمیه نجف آمده است:

از امور بسیار بارز و چشمگیر که در وجود امام به چشم می‏ آمد، پرهیز آن بزرگوار از دعوت به نفس و مظاهر آن بود. اوایلی که درس فقه و اصولشان ـ بعد از وفات آیت‏ اللّه‏ مرحوم بروجردی در سال تحصیلی 41ـ1340 به مسجد اعظم منتقل شده بود، رفت و آمدشان به صورت پیاده انجام می ‏شد. اما اگر کسی می‏ خواست ایشان را همراهی کند، بسیار ناراحت شده نهی می ‏فرمودند. گاهی می‏ فرمودند می‏ خواهید کاری کنید که من این درس را هم نگویم. در این رابطه به خاطر دارم بعد از فوت مرحوم آیت ‏اللّه‏ کاشانی برای عرض مطلبی به همراه یکی از فضلا بعد از درس اصول به سمت منزلشان می ‏رفتیم که حدود 200 متری منزلشان (در تقاطع کوچه یخچال قاضی و کوچه باغ ملک) به ایشان رسیدیم. بعد از سلام فرمودند: شما بفرمایید، عرض کردیم با حضرتعالی کار داشتیم.
فرمودند: شما بفرمایید. من می‏ آیم. که هدفشان این بود با ایشان نباشیم. عرض کردیم بسیار خوب پس جنابعالی جلوتر تشریف ببرید، ما می ‏آییم؛ قبول فرمودند و همین بی ‏توجهی به مظاهر دنیایی سبب شد که بعد از فوت مرحوم آیت‏ اللّه‏ بروجردی در جلسه ‏ای که علمای طراز اول در منزل آن مرحوم تشکیل دادند، ایشان شرکت در دادن شهریه مرحوم آقای بروجردی را نپذیرفتند و معروف بود که پس از پیشنهاد به ایشان فرموده‏ اند: من همان خادم طلاب که بوده‏ ام، هستم. این معنویات و توجه شان به اسلام و خدا باعث شده بود که تقریباً همۀ طلاب حوزه در حد عشق به وی علاقه داشتند. من خاطرم هست در نجف اشرف گفتم: تقریباً تمام طلاب حوزه علمیه قم، نسبت به حضرت ایشان به قدری معتقد و عاشق و علاقه ‏مندند که یک نفر از طلاب نجف حتی نسبت به یک نفر از مراجع نجف چنین نیست.

 طریق رشد و کمال

از خصوصیات بارز حضرت امام در تدریس، این بود که هنگام طرح هر مسأله، خودشان مطلب و شقوق متصوره در آن را پی‏ ریزی می ‏فرمودند و نحوه ورود و خروجشان طوری بود که محصل را به سمت اجتهاد دقیق سوق می‏ دادند. هر دلیلی را با کمال دقت تبیین و به نقد و تحلیل و نقض و ابرام می ‏پرداختند. به قول بعضی فضلا طوری اطراف و جوانب هر مسأله و ادّله را بررسی می‏ کردند که اگر در بارۀ مسأله مورد بحث تا آن هنگام حتی مقاله ‏ای هم نوشته نشده باشد، چیزی فروگذار نشود. می ‏دانیم که این مطلب برای اهل خبره بسیار ارزنده و در خور اهمیت است. نظراتی را که انتخاب می ‏کردند، به قدری قاطع و جدی بود که گاهی می ‏فرمودند: اگر مرحوم (نام عالم مورد نظر) بود، باید قبول کند.

شاگردان را به دقت و امعان نظر و تفکر و تعمق در مسائل و پرهیز از اقتباس از دیگران توصیه اکید می‏ فرمودند. گاهی می‏ فرمودند: اگر چهل سال هم بگویی: قال شیخ کذا ... چیزی نمی ‏شوی؛ تو خودت چه می‏ گویی؟

و از این رو در نظر فضلا، حوزۀ درس ایشان ـ در قم ـ بهترین و عمیقترین حوزۀ درسی و شاگردان شرکت کننده در درس ایشان، محصلین واقعی حوزۀ مبارکه بودند.

منبع: صحیفه دل، ج1، مطالب و خاطرات مکتوب از شاگردان امام خمینی، ص 161-163 

. انتهای پیام /*