1ـ لزوم خدمتگزاری مسئولان

از دیدگاه امام خمینی هر حکومتی ولو آنکه بر مبنای مشروعیت محض الهی هم روی کار آمده باشد، نسبت به مردم مسئولیتهای خطیری دارد و بزرگترین مسئولیت حکومت امانتداری و خدمتگزاری نسبت به مردم است. برای نمونه امام خمینی در این باره می فرماید:

خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دستهای خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولتهای آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد.... روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما روبرگردانده اند... در هر صورت آنی که برای شما مهم است خدمت کردن به همۀ طبقات خصوصاً مستضعفها، خصوصاً محرومینی که در طول تاریخ محروم بوده اند این بیچاره ها. باید خدمت کنید.[1]

این روحیۀ خدمتگزاری در سیرۀ عملی ایشان کاملاً مشهود بود. از این روی به جای طلبکاری از مردم، ضمن تجلیل از فداکاری آنها، همواره خود را مقصر و عذرخواه در پیشگاه ملت می دانستند. او در پایان وصیتنامه سیاسی ـ الهی خویش چنین مرقوم داشته است:

از خدای رحمان و رحیم می خواهم که عذرم را در کوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد. و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهیها و قصور و تقصیرها بپذیرند. و با قدرت و تصمیم اراده به پیش روند و بدانند که با رفتن یک خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند، واللّه  نگهدار این ملت و مظلومان جهان است.[2]

 2ـ توجه بیشتر به طبقات محروم

در بعضی از جوامع اگر حرف مردم نیز به میان آید عده ای ضمن ادعای دفاع از اقشار و توده های محروم مردم همۀ امکانات را برای خویش می خواهند و توقع دستیابی امیال خود را به عنوان خواست مردم بویژه اقشار محروم دارند. این در حالی است که امام خمینی هرگز از نام مردم یا محرومان و مستضعفان جامعه سوء استفاده نکرده و در حقیقت امر بر ضرورت توجه بیشتر نسبت به آنان تأکید داشته است. برای نمونه حضرت امام دربارۀ امکانات به توده های مردم تأکید فراوان داشتند. راجع به برنامه های رادیو و تلویزیون می گوید:

من مدتهاست که وقتی می بینم رادیو ـ تلویزیون را هر وقتی بازش می کنم از من اسم می برد، خوشم نمی آید. ما باید به مردم ارزش بدهیم، استقلال دهیم و خودمان کنار بایستیم و روی خیر و شرّ کارها نظارت کنیم. ولی اینکه تمام کارها دست ما باشد، رادیو ـ تلویزیون دست ماها باشد، اما آن بیچاره ها که کار می کنند هیچ چیز دستشان نباشد، ولی ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد، به نظر من این صحیح نیست.[3]

این در حالی است که مخالفان مردم و بویژه محرومان و ضعیفان جامعه را مطرود می دانست و پذیرش آرای از خارج برگشته ها را در صورت توافق با دیدگاه مردم رأی آنان مورد تأیید قرار می داد:

آنهایی که در خارج بودند و حال آمده اند و آنهایی که در خارجِ صف بوده اند و حالا وارد صف شده اند هیچ حقی در این نهضت ندارند. و نظر آنها هیچ اعتباری ندارد. نظر آن ملتی که نهضت را به وجود آورد و قدرتهای بزرگ را شکست، و بعد از این هم دنبال همین قدرت خواهد بود، تمام حَظّ مال اینهاست... نظرهای دیگران اگر موافق با نظر اینهاست، اگر دنبالۀ اسلام است، اگر با حفظ اسلام و احکام اسلام است، اهلاً و مرحباً؛ و اگر انحراف است آنها باید بروند آنجایی که قبلاً بوده اند.[4]

به طور کلی، از نگاه ایشان دولتمردان در مجموع باید ملت و توده مردم را در تصمیم گیریها و تقسیم امکانات در نظر داشته باشند. در مقابل نیز مردم ضمن حضور در صحنه های انتخابات و مظاهر مشارکت در سرنوشت جامعه با هوشیاری کامل از انحرافات احتمالی دولتمردان جلوگیری کنند.

نهایت اینکه امام خمینی در مورد نقش نظارتی و نصیحتی مردم دربارۀ حکومت و مسئولان حکومتی و ضرورت آن می فرماید:

و آن روزی که دیدید و دیدند که انحراف در مجلس پیدا شد، انحراف از حیث قدرت طلبی و از حیث مال طلبی، در کشور در وزیرها پیدا شد، در رئیس جمهور پیدا شد، آن روز بدانند که علامت اینکه شکست بخوریم، خودنمایی کرده؛ از آن وقت باید جلویش را بگیرند. رئیس جمهوری که بخواهد سلطنت کند به این مملکت، خود مردم باید جلویش را بگیرند. مجلسی که بخواهد قدرتمندی نشان بدهد و آن مسائلی که سابق و آن افرادی که سابق در مجلس بودند آن کارها را بکند، خود مردم باید جلویش را بگیرند... و مردم هم باید مواظب شماباشند و مواظب همۀ اینها باشند... این مردمند که آمدند ما را آوردند بیرون از همۀ اینها و ما اگر تا آخر عمرمان به اینها خدمت کنیم، نمی توانیم از عهدۀ خدمت اینها برآییم...[5]

 3ـ انواع مشارکت مردمی

نقش مردم در حکومت به عنوان ملاک مشروعیت

براساس نظریه ای که با مفهوم مردم سالاری هماهنگی بیشتری دارد رأی مردم یا مشارکت آنها را ملاک مشروعیت نظامهای سیاسی می داند و به طور عمده از طریق انتخاباتهای گوناگون تحقق می یابد. این موضوع همان طور که گذشت مورد توجه امام خمینی نیز قرار گرفته است.

البته مشروعیت بخشی مردم به نظام اسلامی هرگز به معنای صرفنظر کردن از شرایط کلی حاکم که در دین مطرح شده است، نیست. به همین دلیل از نظر امام دموکراسی در محدودۀ اسلام با دموکراسیهای آزاد غیردینی تفاوتهایی دارد. اندیشمندان ما در نظریات مختلفی که به نحوی رأی مردم را منشأ مشروعیت حاکم دانسته اند شرط عدالت و امانت را برای حاکم ضروری دانسته و عموماً همراه با دو شرط فوق شرط فقاهت را نیز اضافه کرده اند.

همان طور که گذشت حضرت امام در بعضی از تعبیرات خویش مشروعیت نظام را ناشی از مردم دانسته است. برای نمونه می فرماید: هرکسی، هر جمعیتی، هر اجتماعی حق اولی اش این است که خودش انتخاب بکند یک چیزی را که راجع به مقدرات مملکت خودش است.[6]

او همچنین در یکی از آخرین نامه های خویش که حدود یک ماه قبل از رحلت خود نوشته است ضمن طرح نظریۀ حکومت اسلامی و شرایط ولی امر نفوذ حکم حاکم را مبتنی بر انتخاب مردم دانسته است.

متن این نامه که در جواب رئیس مجلس خبرگان بازنگری قانون اساسی نوشته شده چنین است:

اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولیّ منتخب مردم می شود و حکمش نافذ است.[7]

همان طور که پیش از این در بحث مشروعیت مردمی مطرح شده بر اساس این نظریه در حقیقت نظر و رأی مردم در طول نظر خداوند قرار دارد. یکی از محققان در تبیین مطلب فوق چنین می نویسد:

حق، جمع بین دو قول است (قول به مشروعیت الهی و مردم) به نحو طولی. پس اگر از جانب خداوند نصبی برای ولایت محقق شود کما اینکه دربارۀ پیامبر و ائمۀ دوازده گانه ما محقق شده است همان برای امامت متعین است و با وجود وی و تمکن از آن امامت برای غیر از او منعقد نمی شود. اما اگر چنین نشد برای مردم حق انتخاب است ولکن نه به طور مطلق بلکه برای کسی که شرایط معتبره را داشته باشد. پس امامت اولاً و بالذات به نصب منعقد می شود و بعد از آن با انتخاب مردم، به یک مرحله یا به مراحلی می باشد.[8]

بنابراین نقش مشروعیت بخشی از ناحیۀ مردم برای حکومت و حاکمان مورد تأیید امام بوده و بارها آن را مورد تأکید قرار داده است.  

نقش کارآمدی مردم در حکومت

نظریۀ عمدۀ دیگری که در باب نقش مردم در حکومت مطرح است، مشارکت در جهت کارآمد ساختن حکومت یا عمل کردن آن است. در این نظریه همچنان که ولایت معصومین را به نصب الهی می دانند، ولایت فقها را نیز همان گونه دانسته اند. از این روی همچنان که رأی مردم در زمان حضور معصومین(ع) ملاک مشروعیت نظام نیست و مردم موظف به اطاعت از ولی الهی هستند، در زمان غیبت نیز مردم نسبت به فقیهی که زمام امور را به دست گرفته همین نقش را دارند.

این در حالی است که با بررسی بهتر می توان دریافت که اگر کسی یا گروهی رأی و حمایت مردم را در حکومت از باب کارآمدی و عملی ساختن آن لازم بشمارند، این امر به معنای نفی مشروعیت بخشی رأی مردم نسبت به حکومت نیست. تنها در صورتی می توان نظریۀ مربوط به مشروعیت بخشی مردم را منتفی دانست که نظریۀ مشروعیت محض الهی جدا از مجرای مردمی مورد تصریح قرار گیرد.

امام خمینی بیانات زیادی دارد که در آنها به نقش کارآمدی مردم اشاره می کند عموم صحبتهایشان در بیان لزوم توجه مسئولان به جایگاه حمایت مردمی در بقای حکومت بوده است ولی اینگونه عبارتها در مقام بیان حداکثر نقش شرعی مردم در حکومت نبوده است که برخی استنباط کنند که منظور نفی مشروعیت بخشی از ناحیۀ مردم است. به عنوان نمونه می فرماید:

توجه دارند آقایان که تا ملت در کار نباشد، نه از دولت و نه از استانداران کاری نمی آید... از این جهت همه مان و شما آقایان همه و آنهایی که در اختیار شما هستند، همه باید کوشش بکنید که رضایت مردم را جلب بکنید در همۀ امور. در سابق مردم نه دولت را از خودشان می دانستند، نه انتخابات را از خودشان می دانستند، نه همۀ رؤسا را، هیچ کدام... و لهذا نه شرکت می کردند... و نه در مشکلات با دولت هیچ وقت همراهی نمی کردند. اگر کارشکنی نمی کردند... اینکه دولت ایستاده است و بخوبی دارد عمل می کند برای این است که مردم هستند، کمک مردم است، هر جا هر نقیصه ای پیدا می شود مردم دنبالش هستند، برای رفعش دنبال هستند. امروز مردم این طور نیست که دولت را از خودشان جدا بدانند یا انتخابات را انتخابات فرمایشی بدانند و از غیر بدانند. امروز مردم می دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است. شما باید کوشش کنید که این چیزی که الآن در ذهن مردم هست، که دولت را از خودشان می دانند... از دل آنها بیرون نرود.[9]

و یا می فرماید:

پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است؛ ملت از شما راضی است؛ قدرت در دست شما باقی می ماند، و مردم هم پشتیبان شمایند.[10]

و یا:

جمعیت و یا ملتی اگر بخواهند موفق باشند، علاوه بر اینکه برای خدا باید کار کنند و از دیگران چشمداشتی نداشته باشند، باید با مردم باشند. بدون مردم نمی شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی شود.[11]

چنان که در جملات فوق به وضوح تأکید شده است، امام خمینی به اهمیت نقش مردم در موفقیت حکومت و کارآیی آن پرداخته اند و موفقیت حکومت را بدون ملت ناممکن دانسته است. با توجه به این عبارات می توان گفت که امام خمینی همان گونه که بر نقش مشروعیت بخشی از ناحیه مردم تأکید دارد با مراتب بیشتر بر نقش کارآمدی مردم در حکومت نیز تأکید دارد و هر دو را مطمح نظر قرار داده است و این دو با هم مغایرتی ندارند هر چند برخی استنباط کرده اند که: 

سیرۀ عملی امام در حکومت و ترجیح تکلیف شرعی و الهی بر هر چیز دیگر و بیاناتی که ایشان در تأیید «ولایت فقیه» یا در نصب مسئولان ایراد کرده اند جز در موارد معدود همه با نظریه دوم هماهنگ است.[12]

و به بیان زیر دربارۀ ولایت فقیه از ایشان تمسک جسته اند که می فرماید:

ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است... اگر با امر خدا نباشد، رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد، غیر مشروع است. وقتی غیر مشروع شد، طاغوت است... طاغوت وقتی از بین می رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب بشود.[13]

 مشارکت و عرصۀ آن

به طور کلی مشارکت در نگاه امام خمینی هم حق است و هم تکلیف و مسئولیت و چون حق مردم است مردم نسبت به تحقق آن مکلف هستند چه هر حقی منوط به تحقق تکلیفی است و هر تکلیفی منوط به وجود حقی. این است که در بیانات ایشان از مشارکت هم به عنوان حق یاد شده است نظیر هرکسی، هر جمعیتی، هر اجتماعی حق اولیش این است که خودش انتخاب بکند: «ببینید که این یک حق مسلّم ملّت، این یک حقی که همۀ عالم می گویند که باید با ملتها باشد و از اساس دموکراسی این است که مردم آزاد باشند در این آرای خودشان... و باید خود مردم سرنوشتشان در دست خودشان باشد...»[14] و هم به عنوان تکلیف که در عباراتی چون «وظیفۀ شرعی»[15] یا 
مکلف[16] بودن مردم و... .

عرصه های مشارکت نیز به اختصار عبارتند از:

1ـ انتخابات (همه پرسیها، خبرگان رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، شوراهای شهرها و...) امام خمینی بارها مردم را به حضور در همۀ انتخابات توصیه کرده و مسامحه در امر انتخابات را در برخی مواقع در ردیف گناهان کبیره و در رأس همۀ گناهان برشمرده است زیرا «چه بسا که خسارتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد.»[17] و «مسامحه گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.»[18]

2ـ حفاظت و پاسداری از نظام سیاسی جامعه و حکومت؛

3ـ یاری در جهت حل مشکلات حکومت و نظام سیاسی؛

4ـ نظارت بر حکومت ونهادهای آن و برخورد با خطاها و تخلفات (امر به معروف و نهی از منکر)؛

5ـ تحقق اهداف، ارزشها و محتوای اساسی حکومت اسلامی و به طور کلی تحقق اسلام در جامعه؛

6ـ تعالی بخشیدن به اسلام و تحقق مقاصد این دین در جهان؛

7ـ مقابله و برخورد با نفوذ و تهاجم بیگانگان و وابستگان آنها؛

8ـ خدمت به همنوعان (سایر مردم)؛

9ـ یاری مستضعفان در سرتاسر جهان بویژه جوامع اسلامی؛

10ـ پیشنهادها و انتقادهای سازنده از مسئولان امور جامعه؛

11ـ مشارکتهای اقتصادی در جهت پیشبرد امور جامعه و... .

از سوی دیگر، عرصۀ مشارکت به لحاظ مشارکت کنندگان حوزۀ کلی جامعه را دربرمی گیرد و انحصار به گروه یا جناح یا صنف مشخصی ندارد. او هر ملت را از مراجع دینی گرفته تا بازاریان، کشاورزان، کارگران، دانشجویان و... همه و همه را به مشارکت در تمام عرصه های یاد شده فراخوانده است:

اکنون که بحمداللّه  تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همۀ طبقات پیش آمده است، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر مسلمین است... .[19]

و یا:

از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه... .[20]

از دید ایشان عدم مشارکت در امور سیاسی جامعه، گاه از گناهان بزرگ نابخشودنی قلمداد می شود و باعث مؤاخذه در این دنیا و در جهان آخرت خواهد بود. بعلاوه سلطۀ بیگانگان را بر ثروتها، امکانات، فرهنگ کشور و جامعه در پی خواهد داشت.[21]

و نهایت اینکه اهمیت مشارکت در نگاه او به حدی است که حیات و بقای حیات اسلام و جامعۀ اسلامی را منوط به آن می داند و با صراحت می فرماید:

اما اگر بخواهید در مقابل دنیا اظهار حیات بکنید که بگویید ما بعد از گذشتن چندین سال زنده هستیم، باید مشارکت کنید. اگر ـ خدای نخواسته ـ از عدم مشارکت شما یک لطمه ای بر جمهوری اسلامی وارد بشود، بدانید که آحاد ما، که این خلاف را کرده باشیم ـ خدای نخواسته ـ مسئول هستیم، مسئول پیش خدا هستیم... مسأله، مسألۀ حیثیت اسلام است و مسأله ای است که باید ما همه به آن اهمیت بدهیم... و امیدوارم که همه شرکت بکنند.[22]

منبع: اندیشه سیاسی امام خمینی، محمد حسین جمشیدی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ص 661-669


[1] صحیفۀ امام، ج 18، صص 78ـ80. [2] همان، ج 21، ص 450ـ451. [3] همان، ج 19، ص 346. [4] همان، ج 8، ص 55. [5] صحیفۀ امام، ج 16، صص 24ـ23. [6] همان، ج 4، ص 492. [7] همان، ج 21، ص 371. [8] حسینعلی منتظری، دراسات...، ج 1، ص 405. [9] صحیفۀ امام، ج 18، ص 378ـ379. [10] همان، ج 7، ص 512. [11] همان، ج 16، ص 491. [12] کاظم قاضی‏زاده، همان، ص 368. [13] همان، ج 10، ص 221. [14] صحیفۀ امام، ج 4، ص 72. [15] همان، ج 15، ص 250. [16] برای نمونه ر.ک. همان، ج 15، ص 76. [17] همان، ج 21، ص 421. [18] همان، ج 21، ص 422. [19] صحیفۀ امام، ج 21، ص 420. [20] همان، ص 422. [21] ر.ک. صحیفۀ امام، ج 21، ص 422. [22] همان، ج 19، صص 328ـ329.

. انتهای پیام /*