ملاقات «آرداک مانوکیان» اسقف اعظم ارامنه ایران به همراه جمعی از هموطنان ارمنی در روز هفتم اسفند ماه 57 با امام خمینی، یکی از هشت دیدار این روز است. حضرت امام مسائل اساسی انقلاب را در این دیدارها به قشرهای مختلف ملت گوشزد فرمود. چند روز پیش از این نیز نمایندگان اقلیت زرتشتیان ایران به حضور امام خمینی رسیدند و پشتیبانی و همیاری خویش را با ملت ایران در مسیر انقلاب اسلامی مورد تأکید قرار دادند.

این دیدارها که علیرغم هیاهوی تبلیغاتی غرب و تشنج آفرینی های گروهکهای ضد انقلاب در داخل کشور به منظور بیعت با رهبری انقلاب انجام می شد، نشانگر آن بود که دشمن از ایجاد هراس و آشوب و هراسناک جلوه دادن حکومت اسلامی طرفی نبسته است. و اینکه نه تنها قریب به اتفاق مردم مسلمان ایران بلکه اقلیتهای دینی نیز پیروزی بزرگ ملت خویش را جشن گرفته اند و آماده اند تا در رنجها و شادیهای ملتی که استقلال و آزادی را در سایه حکومت عدل اسلامی جستجو می کند سهیم باشند.

پیام انقلاب، مرزها را در نور دیده و در دلها راه یافته بود. احزاب و دستجات سیاسی، به خصوص در ماههای آخر، بسیار کوشیدند تا به جنبش ملت ایران رنگ و بوی ناسیونالیستی دهند و آن را حرکتی ضد استبدادی در داخل مرزهای یک کشور محدود جلوه دهند. اما سفر سراسیمه رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین به تهران در روزهای نخست پیروزی و مقالات مطبوعات درباره حضور هیئتهایی از مسلمانان اهل تسنن و تشیع لبنانی و کویتی در تهران و ملاقات آنان با رهبر انقلاب و خبر ابراز تمایل رهبران لیبیایی برای سفر به ایران و دستپاچگی و اضطراب سران مصر و سعودی و دیگر سلاطین عربی و ابراز نگرانیهای آشکار و رسمی مقامات اسرائیلی، همگی حاکی از آن بود که انقلاب اسلامی، تنها قیامی برای براندازی یک نظام سیاسی و جایگزینی نظامی دیگر نیست.

انقلاب اسلامی پاسخی است به نیاز انسان درمانده در عصر دروغ و نیرنگ سرمایه داری و «کمونیسم». و اینک این مردم ایران نیستند که برای تثبیت نظام و انقلابشان نیازمند اعلام حمایت های دیگران باشند. بلکه اکنون این دیگرانند که برای اثبات انقلابیگری و آزادگی خویش می بایست خود را با هدفهای انقلاب اسلامی همراه و مدافع جلوه دهند. هرچه هست در جوهرۀ اندیشه مردی است که این غوغای امیدبخش را برپا کرده و آرامش توازن قدرت و سیاست را به نفع ملتهایی که هیچ گاه در دهه های گذشته جامعۀ بشری به حساب نیامده اند، برهم زده است. در حالیکه دشمن به ایجاد اغتشاش در کردستان و بسیج سپاه پنجم خویش با نام های رنگارنگ فدایی و مجاهد و دمکرات و توده ای دل خوش کرده، او از رهایی انسان و عدالتی سخن می گوید که قرنهاست فراموش شده اند. او ایران و جهان را به اسلامی فرا می خواند که صحابی و مشاور پیامبرش یک سپاه پابرهنه است و سران نظام و سپاهش بردگان از بند رسته اند. او در عصری از بازیابی ارزشها و دین و خدا سخن می گوید که دنیای کمونیسم، دین و ارزشهای معنوی را یکسره به مسلخ ماده پرستی برده است و در سوی دیگر جهان، همه از دمکراسی و آزادی و دادگری و حقوق انسانها دم می زنند، اما ستم و فساد همچنان بیداد می کند. نژادپرستی در افریقا؛ صهیونیسم در فلسطین، جنایات در لبنان و الجزایر و مصر و... و همه به نام عدالت و آزادیخواهی و صلح طلبی ادامه دارند.

عاملان استعمار که خود را طرفدار مدرنیزاسیون و صلح و ثبات جلوه می دادند از ماهها پیش در تحلیلها، مصاحبه ها و خبرهایشان وانمود کردند که اگر نهضت امام پیروز شود و حکومت اسلامی نضج بگیرد، عناصر متعصب و فاقد فرهنگ و مدنیت مسلط خواهند شد و خشونتهای مذهبی و جنگهای فرقه ای این کشور را فرا خواهد گرفت. اما هنوز آفتاب پیروزی در صبحدم 22 بهمن طلوع نکرده بود که آن خدامرد بیدار دل با پیام خویش در ایران صلا داد:

«در این لحظۀ حساس که به لطف خداوند مبارزات قهرمانانۀ شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد، لازم می دانم، ضمن ابراز تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران، چند نکته را یادآوری نمایم:

شما در جریان مبارزات گذشته، رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید؛ و اکنون بیش از پیش لازم است این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت
خود را انتخاب نمایند... توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیده است... افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید؛ و البته دولت اسلامی بموقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.»[1]

در پانزدهمین روز پیروزی، رهبر انقلاب اسلامی ـ که نه در کاخ و قصر بلکه در اطاق محقر یک مدرسه اقامت گزیده بود ـ خطاب به ارامنه ای که کنار ایشان نشسته  بودند با تأکید بر اینکه «ما برای اقلیتهای مذهبی احترام قائل هستیم و اینها اهل ملت ما هستند و اهل مملکت ما هستند» برای آنها در سایه اسلام، زندگانی مرفه و آزاد همراه با سربلندی آرزو کرد.

وقایعی که در سالهای بعد، برای انقلاب اسلامی پدید آمد و از آن جمله تجاوز نیروهای حزب بعث عراق به خاک کشور، صحنه های آزمایشی بود که نشان داد انقلاب اسلامی و مواضع رهبر در برقرار کردن رابطه دوستی و تفاهم میان حکومت اسلامی ایران و اقلیتهای دینی تا چه حد موفقیت آمیز بوده است. در طول سالهای دفاع غرورانگیز ملت ایران در برابر متجاوزین بعث، اکثریت جامعه اقلیتها در ایران دوشادوش نیروهای نظامی و مردمی مسلمان در پشت جبهه و خطوط مقدم آن، به دفاع از کشور و نظامشان برخاستند و عزیزانی چند از ایشان خون خویش را نثار انقلاب کردند.

در دیدار نمایندگان ارامنه، اسقف اعظم نامه ای تقدیم رهبر انقلاب کرد که در قسمتی از آن آمده است:

«دشمنان ایران نه فقط ثروت این ملک را به یغما می بردند بلکه روح و دین و ایمان و اخلاق فرزندان این آب و خاک را تاراج می کردند و فساد را رواج می دادند. مبارزه نه فقط مبارزه ای است علنی بر ضد استعمار و استبداد بلکه مبارزه ای است عمیق بر علیه پلیدی ها و مبارزه حق است با باطل.»

در جای دیگر این نامه آمده است:

«برخی هنوز به عمق و کنه نهضت اسلامی پی نبرده اند و با ابراز نگرانی نسبت به حفظ جان و مال و حقوق مسیحیان سعی دارند تخم نفاق بین مسیحیان و مسلمین بپاشند. ارامنه ایران هشیار بوده و چنین دسایسی را در نطفه خنثی خواهند کرد. ارامنه ایران با فروتنی ولی با خلوص نیت و با اعتقادی راسخ از روزهای نخست انقلاب همگام با برادران مسلمان خود با صدور بیانیه ها و تشکیل اجتماعات و شرکت در اعتصابات و تظاهرات و راه پیمایی و منعکس نمودن اخبار انقلاب در روزنامه ارمنی زبان «آلیک» و دادن شهید به مبارزه برخاستند و مفتخرند که در این نهضت عظیم سهمی گرچه بینهایت کوچک بر عهده گرفتند. ارامنه ایران همگام با برادران مسلمان خود مبارزه را ادامه خواهند داد و در ریشه کن کردن ظلم و تبعیض و بیدادگری با برادران مسلمان خود همراه خواهند بود... ارامنه ایران پاکسازی و نوسازی مملکت را فریضه دینی و ملی خود می دانند و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در ایران را سرلوحه مجاهدات خود قرار می دهند.[2]»

در این دیدار اسقف اعظم ارامنه اظهار داشت: حضرت آیة اللّه مدتها بود اشتیاق زیارتتان را داشته و از یک هفته قبل هم درست در همین روز همه اعضای این هیئت به اتفاق ایشان شرفیاب شدیم. منتهی گویا حضرت امام کسالت داشته اند یا به علت تراکم کارها و گرفتاری، موفق به زیارتتان نشدیم. و غرض از این شرفیابی اظهار تهنیت است و تبریک برای این موفقیت عظمی که مردم ایران به زعامت و رهبری حضرتعالی بدست آوردند. و خدمتتان رسیدیم که دعاهای خیر همه افراد ارامنۀ ایران را تقدیم کنیم و آرزوی موفقیت بیشتر برای به ثمر رسیدن این انقلاب می نماییم.

سپس یکی از حاضران به زبان ارمنی سخن گفت. متن ترجمه: کلیه افراد دویست هزار اقلیت ارامنه و خاصّه 120 هزار ارامنه مقیم ایران و حتی رعایای سابق دهات خمین که خدمت حضرت آیت اللّه  بودند سالهای گذشته همگی احترام و ارادت و تکریم و علاقۀ فوق العاده زیادی به حضرتعالی داشته و هم در سنوات گذشته و در حال حاضر.[3]]  (کوثر، ج3، ص 589- 595)

در ادامه حضرت امام فرمودند:

[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]

... این نهضت امیدوارم که برای همه مذاهب، اقلیت های مذهبی که در ایران زندگی می کنند- برای همه- خیر آورده باشد. ما می دانیم که همه اقشار ایران، چه مسلمین و چه غیر مسلمین، در زمان حکومت این شاه و پدرش در زحمت و جور زندگی کردند. و ما می دانیم که اسلام همیشه نسبت به اقلیتهای مذهبی احترام قائل بوده است. حتی حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- در یک قضیه ای- که خلخالی از پای یک زن ذِمیه که یهودیه هم بوده است برده بودند- می فرماید که من شنیده ام یک همچو چیزی شده است؛ و اگر انسان بمیرد سزاوار است. ما برای اقلیت مذهبی احترام قائل هستیم. اینها اهل ملت ما هستند، اهل مملکت ما هستند. و من امیدوارم که حکومت عدل اسلامی برای آنها بسیار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگی مرفه، آزاد و به طور صحیح اینجا زندگی بکنند.

(صحیفه امام، ج 6، ص: 258)


[1]. پیام امام خمینی در روز 22 بهمن خطاب به ملت ایران، صحیفه امام؛ ج 6، ص 126 ـ 125. [2]. روزنامه کیهان، 10/12/1357، ص 3 [3] به نقل از نوار موجود در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام

. انتهای پیام /*