* یادداشتی از حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی خسروی؛

همزمان با ایام ولادت بانوی دو عالم صدیقه کبری(س) مراسم نکوداشت بانو خدیجه ثقفی همسر مکرمه امام خمینی(ره) با عنوان «بانوی انقلاب» برگزار می‌شود. 

درباره اینکه بانو خدیجه ثقفی علاوه بر 60 سال افتخار همسری امام دارای چه برجستگی‌ها و ارزش‌های مهم اخلاقی، روحی و فکری بوده است، مطالبی را به اجمال بیان می‌کنم تا روشن شودکه تجلیل از ایشان به عنوان «الگوی زن مسلمان ایرانی درعصر ما» می‌تواند گامی بلند در تعالی جامعه و نجات خانواده‌ها از سقوط اخلاقی و انحراف فرهنگی باشد:

تبار و شخصیت 

بانو خدیجه ثقفی یا همان «قدس ایران» از نوادر زنان ایرانی است که به مرتبه‌ای والا از عقلانیت انسانی و رشد عاطفی و اخلاقی دست یافته است. زندگی پر ماجرای او سخت شنیدنی و درس‌آموز است. عوامل گوناگونی در ساختن شخصیت او نقش داشته است از جمله: 1) عامل وراثت و استعداد ذاتی 2) تربیت صحیح در خانه پدر و سپس در خانه همسر 3) دست حوادث و تجربه‌های تلخ و شیرین 4) و از همه مهمتر تفضلات و عنایات ویژه الهی که در جای جای زندگی او مشهود بوده است. 

بانو خدیجه ثقفی از خاندانی اصیل و ریشه دار است و اجداد او از علمای بنام و دانشمندان برجسته بوده‌اند. اخیراً با جمعی از دوستان که در زمینه برگزاری این همایش به حضور حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی (مدظله) رسیده بودم، ایشان توصیه کردند از فرصت این همایش استفاده کنید و خاندان بزرگ ثقفی را به مردم بشناسانید.

این بانو، دختر آیت‌الله میرزا محمد ثقفی صاحب تفسیر «روان جاوید» است. پدر بزرگش میرزا ابوالفضل علامه تهرانی، صاحب کتاب «شفاءالصدور فی شرح زیاره العاشور» و جد اعلای او علامه میرزا ابوالقاسم کلانترتهرانی و نویسنده کتاب معروف «مطارح الانظار» است که تقریرات درس استادش شیخ انصاری (اعلی‌الله ‌مقامه) است.

خانم ثقفی از طرف مادر و مادربزرگ به خازن الممالک وزیرخزانه داری ناصرالدین شاه متصل بوده و آنها او را به جای «خدیجه» «قدس ایران» صدا می‌زدند. او تا 16سالگی در خانه پدر و پدر بزرگ همه امکانات رفاهی برایش فراهم و در ناز و نعمت غرق بود، اما پس از ازدواج با طلبه درسخوان و اهل معنی، حاج آقا روح‌الله خمینی که اشتغال تمام وقت او به دو وظیفه اساسی 1) تحصیل، تدریس و تالیف در رشته‌های فقهی و فلسفی 2) عبادت، مناجات و تهذیب نفس، فرصتی را برای کسب مال و مقام و اشتغالات دنیوی برای او باقی نگذاشته بود، موجب شد خانم باسختی‌های معیشتی و ناکامی‌های فراوان در زندگی طلبگی مواجه شود، سختی‌هایی که تحمل آن برای افراد عادی طاقت فرساست چه رسد به دختری که در خانه پدری از رفاه افسانه‌ای برخوردار بوده است. گرچه پس از چند سال زندگی پرمشقت و بزرگ کردن فرزندان در خانه‌های استیجاری کمی اوضاع زندگیش بهبود یافت و صاحب خانه ملکی شد، اما دیری نگذشت که با رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی و روی آوردن مردم به سوی امام برای پذیرش مرجعیت و آغاز نهضت اسلامی، آسایش زندگی به هم ریخت. تازه اول ماجرا شد و دوران جدید سختی‌ها آغاز شد. خانم خدیجه ثقفی از این پس باید حصر، حبس و سپس تبعید همسر و فرزند دلبندش را تحمل کند. و سپس 13 سال در غربت و در هوای گرم نجف، بدون داشتن کولر و یخچال و در یک خانه محقر، با شرایط بسیار دشوار زندگی کند. و از همه دردناکتر داغ سنگین درگذشت نابهنگام پسر عزیزش حاج آقا مصطفی را در دیار غربت بر دل بنشاند و همینطور انواع داغ‌ها و مصیبت‌های بعدی.... اما هرگز لب به شکایت نگشود و همواره از خداوند به‌خاطر الطاف و عنایاتش شاکر بود. 

زندگی شگفت این بانو سراسر درسِ حکمت است. حاصل این زندگی پر فراز و نشیب یک جمله بیش نیست و آن عبارت از این است که: می‌توان در سخت‌ترین شرایط و در میان امواج مشکلات و توفان غم‌ها و گرفتاری‌ها، با تکیه بر ایمان و خود باوری عمری طولانی را با امید، نشاط و رضایتمندی به سر برد.

داستان درس‌آموز و زندگی‌ساز این بانوی بزرگ را می‌توانید در دو کتاب ارزشمند که در آستانه چاپ است مطالعه کنید. یکی «بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر» به قلم نویسنده گرانقدر جناب آقای مهندس علی ثقفی که با استفاده از زندگی‌نامه خودنوشت همشیره گرامیشان خانم خدیجه ثقفی تدوین شده است و دیگری کتاب «یک قرن زندگی پر ماجرا» که به قلم زیبا و توانای جناب آقای دکتر سید علی قادری به رشته تحریر در آمده است.

جستجوگری ناآرام در مسیر کمال

خانم خدیجه ثقفی در خانه علم و فرهنگ دیده به جهان گشود و پس از ازدواج هم به خانه علم و فرهنگ قدم گذاشت. او از هر فرصتی برای فراگیری دانش بهره برد. حس کمال جویی و بلند پروازی‌های مثبت فطری لحظه‌ای او را آرام نگذاشت. در خانه پدر علاوه بر تحصیلات دبیرستانی زبان فرانسوی را به خوبی فرا گرفت، به طوری که در ایام اقامت ایشان به همراه امام در پاریس که بیش از60 سال از عمرش می‌گذشت تابلوهای خیابان‌ها را می‌خواند. همراه ایشان که خانمی ایرانی و ساکن فرانسه بود با تعجب می‌پرسد: شما مگر فرانسوی می‌دانید؟ همسر امام می‌گوید بله ولی بعضی از کلمات را مثل فلان کلمه متوجه نمی‌شوم که خانم همراه توضیح می‌دهد این‌ها اصطلاحات محلی است. بانو خدیجه ثقفی پس از ازدواج با امام دروس حوزوی را از صرف و نحو ومنطق و معانی و بیان و بخشی از شرح لمعه نزد امام فرا گرفت. این بانو در ایام تبعید و اقامت در نجف اشرف با کمک نوه‌اش حاج سید حسین آقا که در مدارس جدید نجف درس می‌خواند، سعی کرد زبان عربی روز را فرا بگیرد و برای تکمیل آن به مطالعه رمان‌های عربی و ترجمه آنها روی آورد. از ویژگی‌های همسر امام کثرت مطالعه بود. هرکتابی به دستش می‌رسید با دقت آن را می‌خواند. در اینجا به دو نمونه جالب اشاره می‌کنم:

1) شاه کتابی نوشته بود به نام «انقلاب سفید» البته برایش نوشته بودند، ولی به عنوان تالیف شخص شاه در تیراژ وسیع منتشر شده بود. ـ اینجانب (نگارنده مقاله) در سال 1348 که در کلاس نهم «سوم دبیرستان» تحصیل می‌کردم کتاب انقلاب سفید جزو کتب درسی آن مقطع تحصیلی بود. فراموش نمی‌کنم استاد کلاس ما می‌گفت: فلان صفحه کتاب را که مربوط به بلوای 15 خرداد و ارتجاع سیاه است، حتماً مطالعه کنید، چون در امتحان از آن سؤال خواهد آمد. ـ خانم خدیجه ثقفی آن کتاب را هم مطالعه کرده بود امام از او می‌پرسد؛ این کتاب را چگونه دیدی؟ خانم پاسخ داده بود: اگر شاه یک بار آن را مطالعه کرده بود، آن را چاپ نمی‌کرد! 

2) نمونه دیگر کتاب‌های صادق هدایت است. خانم حتی کتاب‌های صادق هدایت را هم خوانده بود. مرحوم آقا رضا ثقفی برادر بزرگوار خانم از خانم پرسیده بود: کتاب‌های صادق هدایت را چگونه دیدید؟ خانم جواب داده بود: کتاب‌های صادق هدایت صداقت دارند، ولی هدایت ندارند، در پس کلماتش یک نوع نا امیدی هست. مرحوم دکتر محمود بروجردی داماد امام نقل می‌کند: یک روز از خانم پرسیدم: پس چرا شما آنها را مطالعه کردید و حتی دخترانتان هم مطالعه کردند؟ آیا امام منع نمی‌کردند؟ خانم جواب زیبایی داد و از قول امام با یک بیان شورانگیز نقل کرد: کسی که در دعای کمیل جمله «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیئ» را می‌خواند آنچنان امیدی از رحمت واسعه خداوند در دلش ایجاد می‌شود که با مطالعه این گونه کتاب‌ها به نظام هستی بدبین نمی‌شود.

خانم فردی پرمطالعه و جستجو گر بود. دخترانی که به دیدارش می‌آمدند پس از احوالپرسی از رشته تحصیلی شان می‌پرسید و از خصوصیات آن رشته و کاربرد آن در جامعه سؤال می‌کرد. برخی از دانشجویان در خاطراتشان گفته‌اند: خانم بیش از ما از رشته تحصیلی ما مطلع بود و ما را راهنمایی می‌کرد.

خانم در مسافرتهایی که به مشهد مقدس، شمال، اصفهان و شهرهای دیگر داشت، سعی می‌کرد فرصتی را به بازدید از کارخانه‌های تولیدی و آثار باستانی و جاهای دیدنی اختصاص دهد. برخی از مسئولین شهرها که برای راهنمایی و توضیح در خدمت خانم بودند اظهار داشته‌اند: سؤالات خانم از تولیدات کارخانه یا آثار باستانی به قدری گسترده و دقیق بود که اعجاب ما را بر می‌انگیخت، و نشانگر اطلاعات و مطالعات ایشان در این زمینه‌ها بود. 

راننده ایشان در خاطراتش می‌گوید: خانم با مسافرت در شب مخالف بود، نه به خاطر خطر تصادف، بلکه می‌گفت خداوند روز را آفریده است، برای بهره‌برداری و استفاده از آفرینش. اگر شب حرکت کنیم چیزی را نمی‌بینیم، ولی روز جاده‌ها، کوه‌ها، درخت‌ها و دشت‌ها را می‌بینیم و استفاده می‌بریم. فردی که همراه ایشان در مسافرت خمین بود نقل می‌کند: به امامزاده‌ای در اطراف شهر رفتیم، خانم موقع بازگشت گفت: اگر بازگشت به شهر مسیر دیگری غیر از مسیر قبلی دارد، از آنجا به شهر برگردیم تا جاهای بیشتری را دیده باشیم. این حس یادگیری و دانش اندوزی تا آخر عمر در حد اعلا در خانم موج می‌زد. به طوری که در سال آخر عمر پربرکتش که دیگر چشم‌هایش از نعمت مطالعه محروم بود، از یکی از خانم‌های علاقمند به ایشان در خواست کرده بود هر روز یک ساعت برایش کتاب بخواند تا از مطالعه محروم نماند.

منبع: جماران

. انتهای پیام /*