بدون تردید، بررسی ابعاد گسترده اخلاق و عرفان حضرت امام خمینی(س) فرصتی به آدمی می دهد تا برای گام نهادن در مسیر سبزی که او تا همیشه تاریخ برای بشریت ترسیم نمود، تأملی دوباره کند؛ چه این که شناختن او که حقیقتی فراموش نشدنی در خاطره اعصار است، شناختن همه خوبی­ ها است. او چکیده قرن ها درس ­آموزی بشر در محضر انبیا و اولیای الهی است و حیات انسانی کمتر چنین وجود با عظمتی به خود دیده است.

باید اقرار نمود که اگرچه قلم ­ها و زبان ­های بسیاری درباره گستره وجودی او سخن گفته ­اند، اما به جرأت می توان گفت که هنوز ابعاد وسیعی از وجود الهی او ناشناخته باقی مانده است. و گلستان خصایص او همچنان مجال گسترده­ای برای سیر در خود می طلبد و اقیانوس مواج عرفان و اخلاق او بسیار عمیق ­تر از تلاش دُریابان آن است؛ اما در همین عرصه کوتاه و مجال اندک، ماه ضیافت الهی بهانه­ ای دست داد تا گوش جان به آوای سیره  ملکوتی او بسپاریم و در محضر او زانوی ادب زده، میهمانان سفره رمضان را به جرعه ­نوشی و توشه­ گیری از خوان نعیم او فرا خوانیم.

مجموعه حاضر، ره ­آوردی است از آیات و روایات و سیره نورانی امام راحل(س) که در  سی بخش، متناسب با سی روز ماه مبارک رمضان تهیه و تنظیم شده است.

مفهوم شناسی دعا

دعا، در لغت به معنای «خواندن و صدا زدن» و در اصطلاح شرع، خواندن بنده است خدای خویش را به منظور طلبیدن حاجتی از حوایج خویش یا صرفاً به جهت ایجاد رابطه عبودیت و بندگی نسبت به پروردگار؛ به تعبیر دیگر، دعا عبارت است از ارتباط بنده با خدای خویش به دل و زبان که آن روح عبودیت و اصل بندگی است.

دعا در قرآن

1. وَ قَالَ رَبُّکُمْ ادْعُونِی أسْتَجِبْ لَکُمْ؛[1] و پروردگارتان فرمود: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.

2. قُلْ مَا یَعْبَأ بِکُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَاماً؛[2] بگو اگر دعای  شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی ­کند. در حقیقت، شما به تکذیب پرداخته ­اید و به زودی [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

3. ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛[3] پروردگار خود را به زاری و  در نهان بخوانید که او تجاوزکنندگان را دوست نمی ­دارد.

4. وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأکُمْ تَعُودُونَ[4] و در حالی که دین خویش را  برای او خالص گردانیده ­اید، او را بخوانید و همان ­گونه که شما را پدید آورد، [به سوی او] برمی گردید.

5. وَلله  الأسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا؛[5] و نام­ه ای نیکو به خدا اختصاص دارد. پس او را با آن ها بخوانید.

بر آستان جانان

امام صادق(ع) می فرماید: «... من اُعطی الدعاء اُعطی الإجابة... أتلوت کتاب الله عزّ وجلّ... اُدْعُونِی أسْتَجِبْ  لَکُمْ»؛[6] به هر کس دعا داده ­شود، اجابت هم داده می­ شود. مگر در کتاب خداوند بلند مرتبه و سترگ نخوانده ­ای که می ­فرماید: «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را».

گلبرگی از آفتاب

1. رسول خدا(ص) می فرماید: «ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من أعداءکم ویدرّ أرزاقکم؟» قالوا: بلی یا رسول الله(ص). قال: «تدعون ربّکم باللّیل والنّهار فإنّ سلاح المؤمن الدّعاء»؛[7] آیا شما را راهنمایی نکنم به سلاحی که شما را از دشمنانتان رهایی می ­بخشد و روزی هایتان را [به سوی شما] ریزان می­ کند؟ گفتند: بله ای رسول خدا(ص) فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانید. پس به درستی که سلاح مؤمن، دعا است.

2. رسول خدا(ص) می فرماید: «أعجز الناس من عجز عن الدعاء»؛[8] عاجزترین مردم کسی است که از دعا درمانده باشد.

3. رسول خدا(ص) می فرماید: «یدخل الجنّة رجلان کانا یعملان عملاً واحداً فیری أحدهما صاحبه فوقه فیقول: یا ربّ بما أعطیته وکان عملنا واحداً؟ فیقول الله تبارک وتعالی: سألنی ولم تسألنی»؛[9] دو نفر که عمل یکسانی انجام داده ­اند، وارد بهشت می­ شوند و یکی از آن ها دوست خود را [در درجه­ای] بالاتر از خودش می ­بیند. پس می ­گوید: بار خدایا! به موجب چه چیزی [این درجه را] به او عطا نمودی؟ و خداوند پاک و بلند مرتبه می ­فرماید: او از من درخواست کرد؛ ولی تو درخواست نکردی.

4. امام صادق(ع) می فرماید: «من تقدّم فی الدعاء استجیب له إذا نزل به البلاء وقالت الملائکة: صوت معروف ولم یحجب عن السماء ومن لم یتقدّم فی الدعاء لم یستجب له إذا نزل به البلاء وقالت الملائکة: إنّ ذا الصوت لا نعرفه»؛[10] هر کس دعا را [بر دیگر کارها] مقدم بدارد، هنگامی که بلایی بر او نازل شود، دعایش مستجاب می­شود و ملائکه می­گویند: [این] صدایی آشنا است، و در آسمان پوشیده نمی­شود و هر کس دعا را مقدم ننماید، هنگامی که بلایی بر او نازل گردد، دعایش مستجاب نمی­شود و ملائکه می­گویند: ما صاحب این صدا را نمی­شناسیم.

5. امام باقر(ع) می فرماید: «لا تحقروا صغیراً من حوائجکم فإنّ أحبّ المؤمنین إلی الله تعالی أسألهم»؛[11] حاجت ­های کوچک خود را حقیر مپ ندارید. پس به درستی که محبوب­ ترین مؤمنان در نزد خداوند بلندمرتبه درخواست کننده­ ترین آن ها است.

6. امام صادق(ع) می فرماید: «إذا أراد أحدکم أن یستجاب له فلیطیّب کسبه ولیخرج من مظالم الناس وإنّ الله لا یرفع دعاء عبد وفی بطنه حرام أو عنده مظلمة لأحد من خلقه»؛[12] هر گاه یکی از شما بخواهد که [دعایش] مستجاب شود، پس باید کسبش را پاکیزه گرداند و حقوق پایمال شده مردم را [از مال خود] خارج گرداند. به درستی که خداوند دعای بنده­ای را که در شکمش مال حرام است یا حقوق پایمال شده ­ای از یکی از آفریدگانش نزد او باشد، برآورده نمی ­کند.

7. امام صادق(ع) می فرماید: «إذا رقّ أحدکم فلیدع فإنّ القلب لا یرقّ حتّی یخلص»؛[13] هر گاه یکی از شما به رقت [قلب] رسید، پس باید دعا کند. به درستی که قلب رقیق نمی ­شود، مگر این که خالص شود.

8. امام باقر(ع) می فرماید: «إنّ العبد یسأل الله الحاجة فیکون من شأنه قضاؤها إلی أجل قریب أو إلی وقت بطیء فیذنب العبد ذنباً فیقول الله تبارک وتعالی للملک: لا تقض حاجته واحرمه إیّاها فإنّه تعرّض لسخطی واستوجب الحرمان منّی»؛[14] به درستی که بنده حاجتی از خدای خود می خواهد که شأن او برآورده شدن آن حاجت در مدت کوتاه، یا بلند است؛ اما بنده گناهی مرتکب می­ شود. پس خداوند پاک و بلندمرتبه به فرشته می­ گوید: حاجتش را برآورده نکن و او را محروم گردان. پس به درستی که او متعرض خشم من شده و مستوجب محرومیت از من است. 

9. رسول خدا(ص) می فرماید: «إذا دعا أحد فلیعمّ فإنّه أوجب للدعاء ومن قدّم أربعین رجلاً من إخوانه قبل أن یدعو لنفسه استجیب له فیهم وفی نفسه»؛[15] هر گاه کسی دعا کند، پس باید که تعمیم دهد. به درستی که او واجب­ تر است برای دعا و هر کس چهل نفر از برادران دینی ­اش را قبل از اینکه برای خود دعا کند، مقدم شمارد، دعایش در مورد خود و دیگران مستجاب خواهد شد.

10. امام سجاد(ع) می فرماید: «المؤمن عن دعائه علی ثلاث: إمّا أن یدّخر له، و إمّا أن یعجّل له، وإمّا أن یدفع عنه بلاء یرید أن یصیبه»؛[16] مؤمن از نظر دعایش سه حالت دارد: یا این که آن دعا برای او ذخیره می شود، یا این که به سوی او شتابان می­ شود و یا این که بلایی را که می­ خواست به او برسد از او دور می­ کند.

پرتو نور

1. تعطیلی ملاقات ­ها

سرّ این معنا که امام ملاقات های خودشان را در ماه مبارک رمضان تعطیل می کردند، این بود که بیش تر به دعا و قرآن و خلاصه به خودشان برسند. امام می ­فرمودند: «خود ماه رمضان کاری است».[17]

2.­ دعا و تعقیبات نماز

حضرت امام(س) بعد از سلام نماز و ذکر سه تکبیر، به تعقیبات مشترکه می­ پرداختند. ابتدا تسبیحات حضرت زهرا(س) را با انگشتان مبارکشان ذکر می فرمودند و سپس با ذکر «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» شروع به تلاوت سوره حمد می­ کردند. بعد از آن آیة­الکرسی را می­ خواندند و بعد از آن چند آیه  از بعضی سوره های قرآن را تلاوت می کردند.[18]

3.­ انس دیرین با دعا

یکی از بستگانمان که از علمای بزرگ حوزه علمیه بود، می ­گفت: دعایی است که خواندنش بعد از نماز صبح مستحب است. آن دعا، سلام به انبیا و ملائکه است. من حدود بیست و چهار سال است که این تعقیبات را می ­خوانم. بیست و چهار سال قبل حاج آقا روح الله خمینی به من فرمودند: «فلانی به این دعا مداومت کن که من سال­هاست این دعا را می­ خوانم».[19]

4.­ با هر لقمه، نیایش

وقتی شام امام را می­ بردم و در اتاق ایشان می­ گذاشتم، گاهی قبل از این که آن جا را ترک کنم، از پشت در اتاق نگاه می­ کردم، تا اگر چیزی را جا گذاشته­ ام زود برگردم و بیاورم که در این حال، می ­دیدم امام در حال غذا خوردن است. لقمه ای را که بر­می ­دارند، آن را قدری نگاه می­ دارند، قدری دعا می­ خوانند و بعد لقمه ای دیگر برمی­ دارند.[20]

5.­ انس با مناجات

اواخر سال 67 روزی به اتاق آقا وارد شدم. دیدم خیلی اوقاتشان تلخ است. من اوقات تلخی ایشان را که دیدم، قدری ساکت نشستم. آقا به من گفتند: «آن مفاتیح را به من بده». بلند شدم و مفاتیح را آوردم. دستکش دست ایشان بود و ورق زدن برایشان سخت بود. چون اوقاتشان تلخ بود، هی ورق می ­زدند، ولی آن جایی را که می­ خواستند، پیدا نمی ­کردند. یک ساعت به مغرب مانده بود، به من گفتند: من تا حالا خیال می­ کردم که امروز آخر رجب است و تا حالا اعمال روز آخر ماه رجب را انجام می­ دادم. حالا فهمیده ­ام که اول شعبان شده و نمی دانم اصلاً باید چه کار کنم. تازه من فهمیدم که عصبانیت ایشان به خاطر این است که از صبح تا حالا اعمال و دعاهای ماه رجب را می ­خوانده ­اند و حالا که روزنامه آمده متوجه شده­ اند که اول ماه شعبان است و ماه رجب 29 روز بوده؛ نه سی روز. آقا هی ورق می زدند تا پیدا کردند و به من فرمودند: «این مناجات شعبانیه را بخوانید خیلی چیزهای عالی در آن هست». و بعد آماده شدند که آن دعا را بخوانند.[21]

6. انس با مفاتیح ­الجنان و صحیفه سجادیه

وقتی امام از ایران به ترکیه تبعید شدند، در نخستین نامه ­ای که از ترکیه به ایران نوشتند، کتاب مفاتیح و صحیفه سجادیه خواستند که نشان ­دهنده روح عالی و عبادی ایشان در کنار توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی بود. امام از هر گونه یک­سونگری دوری می­ گزیدند.[22]

امام به قدری با مفاتیح مأنوس بودند که هر چند ماه یک­بار مفاتیح ایشان پاره می­ شد و ما به ناچار مفاتیحشان را صحافی می­ کردیم و یا مجدداً برای ایشان تهیه می ­کردیم.[23]

از جمله مواردی که امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تأکید زیاد داشتند، مسأله تقید طلاب به خواندن دعاها و زیارات بود. خود امام هم به مناجات با خدا خیلی علاقه داشتند و می­ شود گفت به آن عشق می ­ورزیدند. شاید بتوان گفت امام تمام دعاهای مفاتیح را می­ خوانده اند.[24]

در ایامی که امام در ترکیه تبعید بودند، از فرزند ایشان مرحوم شهید حاج آقا مصطفی پرسیدم: آقا آن جا چه می­ کنند؟ ایشان گفت: «امام تمام دعاهای مفاتیح را می­خوانند و همیشه اوقات به نماز و دعا و زیارت عاشورا و زیارت­های مختلف مشغول هستند».[25]

7. توصیه به انس با نیایش

اواخر سال 67 اول ماه شعبان بود که خدمت آقا رسیدم. مفاتیح دستشان بود و می­ خواستند دعاهای مخصوص ماه شعبان را بخوانند. تا رفتم دست ایشان را ببوسم که مرخص شوم، فرمودند: «هر کاری که می­ خواهی بکنی، در جوانی بکن. در پیری باید بخوابی و ناله کنی».[26]

در سایه ­سار عترت

1. اصرار بر دعا

قحطی و خشکسالی، سراسر شهر مدینه را فرا گرفته بود. مردم به حضور پیامبر اعظم(ص) آمدند و از ایشان خواستند تا برای ریزش باران رحمت الهی دعایی بکند. رسول خدا(ص) از خداوند خواست تا باران رحمتش را فرو فرستد. باران بسیاری بر  مدینه بارید؛ به گونه ­ای که مردم از ترس سیل خدمت ایشان آمدند و گفتند: «این بارندگی زیاد برای ما خطرساز است». پیامبر(ص) با دست اشاره کردند و فرمودند: «خداوندا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست». به سرعت ابرها پراکنده شدند و باران قطع شد. جمعی از اصحاب رسول خدا(ص) از ایشان پرسیدند: «شما یک­بار از درگاه خداوند طلب باران کردید، اما باران نیامد؛ ولی بار دوم که دعا فرمودید، باران بارید. چرا بار اوّل باران نبارید؟» پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمودند: «إنّی دعوت و لیس لی فی ذلک نیّة ثمّ دعوت ولی فی ذلک نیّة»؛ به درستی که من [بار اول] دعا کردم، در حالی که تصمیم جدی بر آن نداشتم؛ اما بار دوم دعا کردم، در حالی که نیت آن را داشتم.[27]

2. تأثیر صلوات بیش از دعا

روزی پیامبر اکرم (ص) در مسجد خود نشسته بودند و دیدند مردی به سرعت وارد  مسجد شد، دو رکعت نماز خواند و سریع دست به دعا برداشت و حاجت خود را از خداوند طلب نمود. پیامبر اکرم (ص) رو به اصحاب خود کرد و فرمود: «این بنده خدا در درخواست حاجت خود از پروردگار خویش شتاب کرد». مدتی گذشت و مردی دیگر نیز وارد مسجد شد و او هم دو رکعت نماز خواند و سپس دست به دعا بلند کرد و پس از حمد و ثنای الهی، صلوات بر محمد (ص) و خاندان او فرستاد و سپس از خداوند حاجت خود را درخواست نمود. پیامبر (ص) با چهره ­ای گشاده به او رو کرد و فرمود:  «سل تعط»؛ درخواست کن که به تو داده می­ شود.[28]

3. شرط استجابت دعا

روزی شخصی به نام «قاسم» نزد امام صادق (ع) آمد و عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! دو آیه در قرآن هست که من هر چه در مورد معنای آن تفکر می­ کنم، به جایی نمی ­رسم». امام (ع) پرسید: «آن دو آیه کدام است؟» او عرض کرد: «یکی این آیه است که می­ فرماید: اُدْعُونی أسْتَجِبْ لَکُم؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. چگونه است که ما  خداوند را می­ خوانیم و از او درخواست حاجتی می ­نماییم، ولی او دعای ما را  مستجاب نمی­ کند؟» امام (ع) ابتدا برای سنجیدن اعتقادات او پرسید: «آیا به نظر تو خداوند خلف وعده می ­کند؟» قاسم جواب داد: «البته که نه!». امام (ع) پرسید: «پس فکر می ­کنی به چه دلیل دعای ما مستجاب نمی ­شود؟» گفت: «نمی­ دانم». امام صادق (ع) فرمود: «ولی من الآن جواب آن را به تو می­ گویم. کسی که از فرمان خدا اطاعت نماید و سپس دعا کند و در دعا کردن جهت و روش دعا را رعایت کند، خداوند دعایش را مستجاب می­ گرداند». او با تعجب پرسید: «جهت و روش دعا دیگر چیست؟» امام(ع) فرمود: «اوّل اینکه سپاس و ستایش خداوند را به جای آورد. سپس نعمت­ هایی را که خدا به او داده است، شکر نماید. سوم این­که صلوات بر محمد(ص) و خاندان او فرستد. چهارم این که گناهان خویش را به یاد آورد و از آن ها استغفار جوید. پنجم در مورد گناهان خود به خدا پناه ببرد و آن­گاه دعا نماید. این است روش و جهت دعا کردن. حال بگو بدانم آیه دیگر کدام است؟ او جواب داد: آیه دیگر این است که خداوند می فرماید: وَ مَا أنفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ؛[29] و هر چیزی را که [در راه خدا] انفاق می­ کنید، خداوند جای آن را پر می ­کند و او بهترین روزی­ دهندگان است. امام (ع) فرمود: «اگر شما از راه حلال ثروتی را به دست آورید و در راه حلال انفاق نمایید، قطعاً درهمی را انفاق نمی­ کنید، مگر این که عوض آن داده می­ شود».[30]

4. امیدواری در دعا

روزی «احمد بن محمد» از نزدیکان امام رضا (ع) نزد ایشان شرفیاب شد و عرض کرد: «چند سالی است که حاجتی دارم و آن را از خدا خواسته ­ام؛ ولی دعایم مستجاب نمی شود؛ به گونه ­ای که دیگر در دلم شک و تردید از استجابت آن راه یافته است و به تنگ آمده ­ام». امام رضا (ع) نگاه تندی به او کرد و فرمود: «ای احمد! مراقب باش که شیطان بر تو چیره نشود و تو را مأیوس و ناامید از رحمت پروردگار نسازد. بدان که جدم امام باقر (ع) فرمود: مؤمن نیاز خود را از خدا می­خواهد؛ ولی خداوند برآوردن آن را به تأخیر می­ اندازد؛ به جهت این که ناله و زاری او را دوست دارد». سپس امام(ع) فرمود: «سوگند به خدا تأخیر در برآوردن نیازهای دنیوی مؤمنان از سوی پروردگار، برای آن ها بهتر از تعجیل در برآوردن نیاز آنان است. مگر دنیا چه ارزشی دارد. جدم امام باقر (ع) فرموده: «سزاوار است که دعای مؤمن در حال آسایش مانند دعای او در حال سختی باشد و اگر دعایش به اجابت نرسید سست نشود و باز هم دعا کند. پس ای احمد! هرگز از دعا کردن خسته نشو؛ زیرا دعا در پیشگاه خدا دارای منزلت والایی است، صبر پیشه خود ساز و بدان کسی که در این دنیا از نعمت ­های الهی برخوردار است، اگر درخواستی از خدا بکند و دعایش مستجاب شود، بر اثر حرص باز هم درخواست دیگری می ­کند و در نتیجه، نعمت­ های خدا در نظرش بی­ارزش جلوه می کند؛ چرا که او سیر نمی­ شود و در صورتی که نعمت­ های او فراوان شود، وی در این راه به جهت حقوقی که بر او واجب است، نمی­ تواند از عهده همه آن ها برآید و در فتنه قرار می گیرد. اکنون بگو بدانم اگر من چیزی به تو بگویم، آیا به درستی آن اطمینان می کنی؟».

احمد سرش را بلند کرد و گفت: «البته! اگر به شما اطمینان نکنم، پس به چه کسی اطمینان داشته باشم. شما حجّت خدا هستید و حتماً سخن شما درست است». امام(ع) فرمود: «پس حال که به سخن من اطمینان داری، باید به گفتار خداوند بیشتر اطمینان داشته باشی؛ چرا که خداوند به وعده خود وفا می­ کند؛ مگر خود نفرموده: وَإِذَا سَألَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِِ؛[31] هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کردند، بگو من نزدیکم و دعای دعا­کننده را به هنگامی که مرا می­ خواند، پاسخ می­ گویم. و نیز مگر نفرموده است: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله؛[32] از رحمت پروردگار ناامید مشوید. و همچنین می­ فرماید: وَاللهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً؛[33] و خداوند شما را وعده آمرزش و فزونی می ­دهد. بنابراین باید اعتمادت به خدا بیشتر از دیگران باشد و درب خانه دل خود را به راه یافتن چیزی جز خوبی مگشای که در این صورت، شما آمرزیده ­اید».[34]

دلبرگ های عاشقی

فاطمه زهرا(س) برترین الگوی دعا است؛ هم او که از مردم مدینه بسیار بی ­وفایی و جفا دید، اما همچنان آنان را دعا می ­نمود و زمزمه دعای او برای همسایگان در نیمه ­شب قطع نشد و فرمود: «الجار ثمّ الدّار».[35] اسماء بنت عمیس نقل می ­کند که در روزهای پایانی عمر شریف فاطمه(س)، در محضر او بودم. او روزی غسل کرد و لباس ­های تمیز بر تن نمود و مشغول راز و نیاز با خدای خود شد. جلوتر رفتم دیدم که رو به قبله نشسته و با آن حالت زار و بیمار دست به دعا برداشته و می ­گوید: «إلهی وسیّدی أسئلک بالذین اصطفیتهم وببکاء ولدیّ فی مفارقتی أن تغفر لعصاة شیعتی وشیعة ذرّیتی».[36] پروردگارا! بزرگا! به حق آن کسانی که آنان را بر­گزیدی و به حق گریه­ های دو فرزندم (حسن(ع) و حسین(ع)) در فراق و جدایی از  من، از تو می­ خواهم که از گناهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان من درگذری.

آری، او بی ­توجه به دردها و رنج ­هایی که از دست جفاکاران امت پیامبر(ص) دیده  بود، مهربانانه همه را دعا می کرد و با قلبی مالامال از آرامش به سوی خدا پر کشید. امام باقر(ع) فرمود: «فاطمه دختر رسول خدا شصت روز پس از رحلت پیامبر(ص) به شدت بیمار شد و چند روز بعد درگذشت». او در دعای خود فرمود: «یا حیّ یا قیّوم! برحمتک أستغیث فأغثنی اللّهم زحزحنی عن النّار وأدخلنی الجنّة وألحقنی بأبی محمّد(ص)»؛ ای خدای زنده و توانا! پناه می­ آورم به رحمت تو. پس به من پناه ده و مرا از آتش دوزخ دور گردان و وارد بهشت نما و مرا به پدرم، محمد(ص)، ملحق گردان!

امام علی(ع) خطاب به او می ­فرمود: «خداوند به تو عافیت ­دهد و تو را زنده نگه دارد». اما فاطمه(س) در پاسخ او می­فرمود: «ای ابوالحسن! بسیار نزدیک است که من با خدای خود ملاقات نمایم».[37]

منبع: بر ساحل آفتاب، ص 317-329


[1]. غافر (40): 60.  [2]. فرقان (25): 77.  [3]. اعراف (7): 55.  [4]. اعراف (7): 29.  [5]. اعراف (7): 180.  [6]. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 220.  [7]. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 8.  [8]. الامالی، طوسی، ص 89.  [9]. بحار الانوار، ج 93، ص 302.  [10]. الکافی، ج 2، ص 472.  [11]. مکارم الاخلاق، ج 2، ص 96.  [12]. بحار الانوار، ج 93، ص 321.  [13]. الکافی، ج 2، ص 477.  [14]. بحار الانوار، ج 73، ص 329.  [15]. همان، ج 90، ص 313.  [16]. تحف العقول، ص 280.  [17]. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 89؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین توسلی.  [18]. ر.ک: همان، ص 92 ـ 93؛ به نقل از: زهرا مصطفوی.  [19]. همان، ص 94؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین احمد صابری همدانی.  [20]. همان، ص 101؛ به نقل از: ربابه بافقی.  [21]. همان، ص 104 ـ 105؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی.  [22]. همان، ص 106؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی.  [23]. همان، ص 109؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی.  [24]. همان، ص 106؛ به نقل از: آیت­الله امامی کاشانی.  [25]. همان.  [26]. همان، ص 108 ـ 109؛ به نقل از: حجة الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی.  [27]. الکافی، ج 2، ص 474.  [28]. همان، ص 458.  [29] . سبأ (34): 39.  [30] . الکافی، ج 2، ص 486.  [31]. بقره (2): 186.  [32]. زمر (39): 53.  [33]. بقره (2): 268.  [34]. الکافی، ج 2، ص 243.  [35]. کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 2، ص 25.  [36]. نهج­ الحیاه، ص 148.  [37]. بیت­ الاحزان، ص 228.  

. انتهای پیام /*