جریانات و حوادثی که در دهه های اول از قرن اخیر بر ایران می گذشت، سایه روشن های فراوانی پیش روی تحلیل گران و جامعه شناسان بخصوص آنهایی که درد دین داشته و به سرانجام امت اسلامی ایران با اهداف آرمانگرایانه می اندیشیدند، قرار داده بود. حضور بی حد و حصر آمریکاییان در ایران و تسلط شدید آنها بر دربار پهلوی پس از کودتای 28 مرداد 32، شکاف های میان شاه و ملت را بیش از پیش نمایان ساخته و چهره ضد مذهبی و ضد مردمی او را بر ملا می نمود.

در این میان حضرت امام خمینی(س) با نگاه ژرف و تحلیل عمیقی که در مواجهه با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اجتماع آن روز ایران داشتند، به عنوان عالم دینی و سیاسی نمی توانستند، نسبت به این مسائل مهم امت اسلامی بی تفاوت باشند و با احاطه بر اوضاع زمانه، منتظر فرصتی بودند تا با آگاهی دادن به جامعه زمان خویش، اعتراض صریح و واکنش مثمرثمری را نسبت به افشا ساختن این وضعیت داشته باشند.

رحلت آیت الله بروجردی، گستاخی و جسارت محمدرضا شاه را در پی داشت تا با سوءاستفاده از این موقعیت برنامه های موردنظر خویش، بخصوص برنامه هایی را که مخالف با منافع اسلام و میهن و به نفع اربابان بیگانه اش بود اجرا نماید. حضرت امام در چنین موقعیت حساسی وارد عمل شدند. ایشان در وهله اول با سخنرانی های صریح و واکنش سریع در اعتراض به برنامه های غیراسلامی و ضد مردمی شاه ضمن اعلام مواضع خود، با تبیین برنامه های خیانتکارانه شاه از مردم و نهادهای اسلامی بخصوص مراجع و مجتهدین و حوزه های علمیه درخواست می کردند که در چنین موقعیت هایی واجب است با واکنش نشان دادن مؤثر به داد اسلام و مردم برسد.

تداوم سخنرانی های حضرت امام و تلاش های ایشان در جهت تنویر افکار مردم جامعه، سرانجام منجر به غیرقانونی اعلام شدن حکومت شاه و دعوت حضرت امام از مردم ایران برای جایگزین کردن حکومت اسلامی به جای استبداد شاهنشاهی بود.

امام خمینی با استناد به حکومت پیامبر(ص) و علی(ع) حکومت آنها را حکومتی انسان ساز دانسته و با محور قرار دادن حکومتشان، به مبارزه با عملکردهای شاه و دفاع از تلاشهای خود و عالمان دیگر اسلام در راه تشکیل حکومت اسلامی واقعی و مبارزة فکری و تبلیغی علیه افکار باطل و تهمتهای ناروا به حکومتی که مد نظرشان بوده است پرداخته و برخی مشخصه های آن را به رؤسا و مقامات بلندپایه نظام اسلامی توصیه می نمودند:

«آن طرز حکومت اسلام طرز حکومت آدم سازی است. شما خود رؤسای اسلام را باید ملاحظه کنید، مثل پیغمبر اسلام که رئیس اسلام است، امیرالمؤمنین که بعد از او رئیس اسلام بود. شما خود آنها را ببینید که وضعشان چه جوری بوده، دیکتاتوری بوده است؟! پیغمبری که با مردم دیگر وقتی می نشست معلوم نبود آقا کدام است و نوکر کدام است... حکومت اسلامی می خواهیم یک حکومتی باشد که یک قدری شبیه باشد به این حاکمهای ما. اینها کجای حکومت اسلام دیکتاتوری بوده است که آقایان سخت از این می ترسند. دیکتاتوری چیست؟! حکومت اسلام حکومت قانون است...»(صحیفه امام، ج4: صص395-396)

 

ماهیت حکومت اسلامی در اندیشه های حضرت امام:

امام خمینی(س) در بحث ماهیت حکومت اسلامی بر خلاف تئوری ها و الگوهای رایج به ارئه یک مدل کاملا بدیع و مبتنی بر تعالیم اسلامی پرداختند و سیستمی را طراحی کردند که ویژگی های خود را از تعالیم اسلامی گرفت. الگوی ایشان نظام های استبدادی و مطلقه نبود، بلکه آن را نوعی از حکومت مشروطه می دانست؛ اما مشروطه ای که حکومت کننده در اجرا و اداره ی آن، مقید به یک مجموعه شروط است که در قرآن و سنت رسول اکرم معین گشته است. ایشان حکومت اسلامی را حکومت مبتنی بر قانون دانست، قانونی که از طرف خداوند تشریح شده باشد.

همچنین در حکومت اسلامی که مدنظر حضرت امام بود، نائل شدن جامعه اسلامی به پیشرفت و بالا رفتن سطح زندگی مردم و پاسداشت ارزش های اسلامی، همچنین تأمین امنیت آنها تا زمانی که به عنوان یک شهروند در مملکت اسلامی زندگی می کنند، جزء اصلی ترین ویژگی ها و مزیت هایی بود که مردم از آن برخوردار می شدند. در همین راستا حضرت امام در سخنرانی خویش در برابر تبلیغات منفی اقدام به موضع گیری کرده اند:

«این جور نیست که اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، دیگر زندگی مردم را به هم می زند و توپ و تانک و این چیزها دیگر نمی خواهیم و ما می خواهیم، الاغ سوار بشویم حرفهای مفت است که می زنند.» (صحیفه امام، ج4: ص54)

حضرت امام معتقد بودند که حکومت اسلامی حکومتی است که به همان شکلی که حکومت های دیگر تشکیلات حکومتی و اداری دارند و برای آن قوانین و مقررات وضع کرده اند، دین اسلام نیز دارای چنین ویژگی های حکومتی است و قانون اساسی اسلام باید با تفسیر و تحلیل صحیح از دل احکام و عقاید آن بیرون کشیده شود.

«... اسلام حکومت دارد و حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد؛ تشکیلات دارد لکن تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است. روابط حکومت با رعیت، با اصناف رعیت، روابط رعیت با حکومت، روابط حکومت با مذاهب اقلیت، روابط مردم جامعه با اقلیتها، روابط حکومت با حکومتهای دیگر، روابط خود جامعة اسلامی با جوامع دیگر، تمام اینها قوانین دارد...» (صحیفه امام، ج4: ص419)

 

عدالت، مشخصه حکومت اسلامی:

حکومت اسلامی از دیدگاه امام در واقع همان حکومت عدالت است. از آنجا که مهمترین اندیشه های حضرت امام(س) حول محور مردم و یاری رساندن به آنها بود، برنامه ها و نقشه های ایشان نیز در جهت رفاه مردم و برآورده ساختن خواسته های آنها بود. از آنجا که عدالت مهمترین رکنی است که همة مردم و در همه زمانها تشنه آن بوده و منتظر اجرای آن هستند، بنابراین این مشخصه در اندیشه ها و سخنرانیهای حضرت امام تبلور یافته است:

«... ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت. ما می گوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند؛ دستش را دراز نکند، بیت المال مسلمین را بردارد...»(صحیفه امام، ج3: ص509)

ایشان با عنایت به دوران حکومت سراسر عدالت گستر پیامبر و مخصوصاً علی(ع)، خطاب به ملت رنج کشیده ایران تأکید می کردند که:

«... ما یک همچو حکومتی می خواهیم، که توجه به امر عدالت همچون پیامبر و علی(ع) داشته باشد...»(صحیفه امام، ج3: ص182)

«... از حکومت اسلامی شما را نترسانند، حکومت عدالت است؛ حکومتی است که زندگی شما را زندگی مرفه ان شاءالله قرار می دهد. برای مردم نفع دارد. برای مردم همه اش منفعت است...»(صحیفه امام، ج4: ص182)

حضرت امام در اندیشه حکومتی خویش معتقد بودند که باید برنامه ای مستقل مبنی بر عدالت، دموکراسی و قانون اساسی، آن هم قوانینی مطابق اسلام در جامعة مسلمانان بکار گرفته شود؛ چرا که نتیجه و حاصل عملی شدن قوانین اسلام، عدالت اجتماعی بود که به تبع آن به وجود می آمد.

«... حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی بر قواعد و قوانین اسلام... حکومتی مبتنی بر عدل و انصاف نسبت به همة اقشار وطن می سازیم...» (صحیفه امام، ج5: ص360)

 

***

در پایان باید گفت که تئوری دولت اسلامی که از همان روزهای آغازین مبارزات حضرت امام در نوشته ها و سخنرانی هایی ایشان مطرح شد، هم نشان از آگاهی و اشراف سیاسی ـ اجتماعی ایشان نسبت به اوضاع و شرایط زمانه خودشان داشت و هم نوعی رویکرد به اسوه های حکومتی اصیل در فرهنگ سیاسی ـ حکومتی اسلام و عقاید و باورهای مکتب راستین تشیع بود.

مزایا و ویژگی هایی که حضرت امام در افکار و اندیشه های خودشان در تئوری حکومتی اسلام مطرح می ساختند، نوعی تلاشهای فکری در مسیر احیای اندیشه های اصیل حکومتی و بازگشت به حکومت راستین اسلام و در رأس آنها حکومت کوتاه پیامبر(ص) در دوران 11 ساله مدینه و دوران خلافت پنج ساله حضرت علی(ع) و خلافت موقت و چند روزه امام حسن(ع) بود.

برنامه های حضرت امام(س) در اندیشه دولت اسلامی، برخاسته از نوعی تفکرات پیشبرنده و مبارزه بی امان با هر نوع دیکتاتوری و استبداد بوده که مانع از رسیدن جامعه به خواسته های اصیل خویش در راه تحقق حکومت اسلامی می شد. مسئولیتهای افراد، گروهها و در یک کلام قاطبه مردم در جامعه مسلمانان نسبت به حکومت اسلامی و وظیفه متقابل حکومت کاملاً نسبت به مردم مشخص شده بود. این نوع اندیشه، افراد جامعه را از کسالت و رخوت در راه حرکت به تعالی اسلامی در سایه حکومتی اصیل و راستین بدر می آورد. گزینه جمهوری اسلامی نیز در واقع همان فراخوانی همگانی مردم به تلاش در راه تحقق این هدف و احساس مسئولیت همگانی است. و همین اندیشه باعث موضع گیری صریح استعمار خارجی و کج اندیشان داخلی گردید.

عدالت مهمترین مشخصه در اندیشه حکومت و دولت اسلامی از دیدگاه حضرت امام محسوب می گشت. زور، تبعیض، بی عدالتی، حق کشی و...، عوامل اصلی نارضایتی مردم از حکومتها می باشد. در واقع برپایی و تداوم حکومت اسلامی در افکار و اندیشه های حکومتی حضرت امام زمینه گرایش مردمی و پشتیبانی همگانی از آن را فراهم می ساخت. مسأله ای که در منشور حکومتی امام علی(ع) به مالک اشتر نیز به خوبی مشخص گردیده است.

آفت های دولت اسلامی در اندیشه حضرت امام(س) در واقع بی توجهی به وظایف اصلی هر فرد در جامعه اسلامی است. بی تفاوتی و احساس عدم مسئولیت هر فرد در جامعه و دنیاطلبی مسئولین علت اصلی بروز آفت های اساسی و مهم در اندیشه دولت و حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت امام بود.

 

 

 

. انتهای پیام /*