یکی از موضوعاتی که در زندگی فردی و اجتماعی و مادی ومعنوی انسان تأثیر بسزایی دارد، ساده زیستی و قناعت است و از نظر فرهنگ دینی، یکی از ارزش های متعالی به حساب می آید. ساده زیستی، پاسخ
انسان های دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل می شود. بنا براین، ساده زیستی با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است.

ساده زیستی مورد نظر اسلام، ساده زیستی عزت مند و راستین است که برداشت های ناصحیح صوفی گری با آن تطبیق نمی کند. از نظر اسلام، ساده زیستی، یک ارزش معنوی است. پیشوایان دین، ساده زیستی و قناعت را ارزشی والا می دانستند و افراد ساده زیست را می ستودند.

یکی از بزرگ ترین ویژگی های حضرت امام خمینی(س) ساده زیستی ایشان بود، چیزی که کمتر در افرادی که به مقام بلند و منزلتی می رسند، وجود داشته و دارد. امام خمینی(س) از ابتدا تا انتهای عمر پربرکتش، دست از ساده زیستی نکشید و همین امر یکی از عواملی بود که او را در مبارزه مستمر و وقفه ناپذیرش با استبداد و استعمار موفق ساخت.

امام خمینی(س) به معنای واقعی کلمه، ساده زیست بودند و به راستی گفتار و کردار و رفتار و احوالش، تجسم افعال و اعمال اسلامی در جامعه امروز بود. ایشان به پیروی از ائمه دین، ساده می پوشید، ساده
می خورد، ساده سخن می گفت، ساده معاشرت می کرد و از همه مهم تر آن چه می گفت و آن چه عمل می کرد، با هم یکی بود.

حضرت امام(س) نه تنها در زندگی شخصی خود مقید به ساده زیستن بودند، بلکه در زندگی اجتماعی خود نیز اصل سادگی و بی آلایشی را رعایت می کردند و از هر گونه تشریفات زائد و خوی اشرافی گری ناراحت می شوند. ساده زیستی در بینش امام، مختص به یک قشر نبود، بلکه در نگرش آن عزیز دوران، همه اقشار جامعه اسلامی باید خود را به آن مقید کنند. امام معتقد بودند از آن جا که کارگزاران و مسئولان و رهبران جامعه نسبت به سایرین، مسئولیت بیشتری برعهده دارند، بنابراین باید نسبت به رعایت اصل ساده زیستی متعهدتر باشند، تا بهتر بتوانند درد مردم محروم و مستضعف و طبقات پائین جامعه را لمس نمایند.

در اندیشه امام ساده زیستی به ویژه برای کارگزاران نظام، امری دست نیافتنی نیست، بلکه بسیار هم تحقق پذیر است و به همین علت می بینیم که زندگانی بزرگانی چون شهیدان رجایی و باهنر را بعنوان نمونه های بارز ساده زیستی معرفی کرده اند. ایشان معتقد بود کسی که خوی کاخ نشینی داشته باشد، درد کوخ نشینان را نمی فهمد و تا کسی گرسنگی و محرومیت نکشیده باشد، هرگز نمی تواند حال و روز گرسنگان و بیچارگان جامعه را درک کند.

 حضرت امام(س) بارها توجه مسئولان را به فرهنگ ساده زیستی جلب کردند تا جائی که فرمودند:

«آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ‏نشینی بیرون برود و به کاخ‏نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‏شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‏نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ‏نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ‏نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلس های ما مملو از کاخ‏نشین بود... آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم... آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها می‏توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ ‏نشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه کاخ‏نشین تقریباً بودند، اینها به فکر مردم نمی‏توانستند باشند، احساس نمی‏توانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمی‏توانستند بکنند بیخانمانی یعنی چه‏... وقتی کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است، گرسنگی معنایش چی است، این نمی‏تواند به فکر گشنه‏ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده‏اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می‏کردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها می‏توانند به حال فقرا برسند. کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما»(صحیفه امام، ج‏17، ص: 377و376 )

توقع امام از دست اندرکاران و مسئولان نظام اسلامی این بود که آنها هم مثل مردم عادی زندگی کنند. ساده و بی‌آلایش و بی‌تکلف باشند. امام(س) تأکید داشتند که مسئولان به هیچ وجه اسراف نکنند. « باید تمام ادارات از نخست‏وزیری تا کوچکترین اداره از تجمل‏پرستی و اسراف و کاغذبازی بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند.»(صحیفه امام، ج‏6، ص: 266)

امام خمینی درباره شهیدانی چون رجایی و باهنر می فرمایند: «... آنها گمان می‏کنند که با ترور شخصیتها، ترور اشخاص، می‏توانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.

ملتی که قیام کرده است. در مقابل همه قدرتهای عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی‏شود عقب راند. آنها گمان می‏کنند که افکار مؤمنین و ملت بپاخاسته ما همچون افکار غربزده‏ها و غرب است که جز به دنیا فکری نمی‏کنند و جز متاع دنیا را نمی‏بینند.»(صحیفه امام، ج‏15، ص: 134)

حضرت امام برای مصون ماندن حکومت اسلامی و محفوظ ماندن نظام جمهوری اسلامی همواره و بارها در مناسبت های گوناگون مسئولین و کارگزاران حکومتی را به پرهیز از تجملات و تشریفات سفارش می کرد و بر این اعتقاد بود که ساده زیستی و خدمت گذاری مسئولین محبت و رضایت مردم را جلب می کند و رفتار این چنینی رضایت الهی را نیز بدنبال دارد همچنانکه اینگونه سلوک حاکمان راحتی خودشان را نیز در پی دارد و در نتیجه وقتی بین حکومت و ملت رابطه سالم برقرار شود منافع ملی تامین می گردد. « کاری باید بکنید که محبت مردم را جلب کنید. این، هم رضای خدا در آن هست، م راحتی خودتان در آن هست، و هم برای کشورتان مفید است‏.»(صحیفه امام، ج‏8، ص: 126و127)

هدف از ذکر این موارد از سیره عملی امام توجه به این نکته است که اگر او دیگران را و در راسشان مسئولان و کارگزاران حکومت و بویژه روحانیون مسئول را به زهد و رهیدگی از دنیا و زرق و برق آن توصیه می کردند خود در این وادی گوی سبقت را از همگان ربوده بودند.

با ساده زیستی و دوری از تجملات مشکلات طبقه محروم جامعه قابل درک و لمس می شود و طبعا مسئولان به فکر چاره جوئی مشکلات آنان برمی آیند. باشد که با اقتدا به سیره نظری و عملی امام عزیز امانت ارزنده او نظام جمهوری اسلامی » این خون بهای شهیدان بزرگوار و ثمره مجاهدات ملت بزرگ ایران را سالم نگه داریم و با حفظ مشخصه های اصیل آن به نسل های آینده تحویل دهیم.

. انتهای پیام /*