به گزارش پرتال امام خمینی به نقل از فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه در دویست و بیست و چهارمین جلسه درس اخلاق خود به موضوع «راه عاقبت به خیری چیست؟» در محل مهدیه القائم المنتظر(عج) پرداخت. وی همچنین در این جلسه به ذکر خاطراتی پیرامون حضرت امام(س) پرداخت که که در ادامه آورده شده است:
ماجرای شبی که امام(س) به زیارت امیرالمؤمنین(ع) نرفتند!
مردان خدا چون به خدا متصّل میشوند، کرامات عجیبی از ناحیه آنها هست. یک نمونه از امام عظیم الشّأن عرض میکنم، موقعی که امام(س) در نجف اشرف بودند؛ چون کارشان بر روی نظم بود، معمولاً دو ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء برای زیارت جدّ مکرّمشان، امیرالمؤمنین(ع) میرفتند، ایشان در ایران هم همینطور منظّم بودند و کسانی که با ایشان درس داشتند، میدانستند که ایشان درست رأس ساعت درس خود را شروع میکنند.
لذا ایشان همیشه دو ساعت بعد از نماز عشاء و یک ساعت قبل از اذان صبح به زیارت جدّ مکرّمشان میرفتند. طوری که حتّی شبی حالشان خوش نبود و تب داشتند، حاج آقا مصطفی عرضه داشتند: آقا! شما حالتان خوش نیست، در منزل بمانید و از همین جا سلام دهید، حضرات که واقف به ما هستند امّا امام فرمودند: آقا مصطفی! بگذار آن روح عوامی در ما بماند و با همان حال به زیارت رفتند.
امام شبها بعد از نماز مغرب و عشاء ابتدا یک ساعت دیداری با آقایان داشتند، بعد بلند میشدند و به سمت حرم میرفتند. یک شب طبق معمول کفشهای مبارکشان را برای رفتن گذاشته بودند، بلند شدند که بروند منتها ناگهان برگشتند و درون اتاق رفتند، حالشان هم خوب بود و در صحت و سلامت بودند! همه تعجّب کردند که چرا امام به حرم نرفتند!
فردا در درس، علّت را متوجّه میشوند که دیشب سفیر ایران در عراق به حرم مولیالموالی، امیرالمؤمنین(ع) آمده و یک فرش نفیس هدیه کرده است. عدّه زیادی از خبرنگاران همراه با آنها با دوربین آمده بودند و از این مراسم، عکس و گزارش تهیّه کردند.
آنها چون میدانستند امام همیشه این ساعت میآیند، مخصوصاً ورود سفیر ایران در عراق برای به ظاهر اهداء آن فرش به امیرالمؤمنین(ع) را درست با ورود حضرت امام(س) در حرم مبارک امیرالمؤمنین تنظیم کرده بودند که فیلمبرداری کنند، عکس بگیرند و در روزنامههای ایران هم چاپ کنند و بگویند: از وقتی آیتالله خمینی به آنجا رفتند، دیگر تغییر موضع دادند و عوض شدند!
امامی که هر شب مقیّد بودند به حرم امیرالمؤمنین(ع) بروند، از کجا این ماجرا را میدانستند؟! چگونه است که امامی که حتّی وقتی حالشان بد میشود و تب دارند و حاج آقا مصطفی بیان میکنند: آقا! نیاز به رفتن نیست، حضرات که همه جا هستند، از همین جا سلام دهید؛ میفرمایند: آقا مصطفی! روح عوامی را از ما نگیر و در آن سوز نجف در زمستان بلند میشوند و برای زیارت امیرالمؤمنین(ع) میروند امّا یک شب که در صحّت و سلامت هستند، یک دفعه بر میگردند و از رفتن برای زیارت منصرف میشوند؟! از کجا میدانستند؟! چه کسی خبر داده بود که بناست در همان زمان سفیر ایران در عراق بیاید و به ظاهر فرشی را به آستان امیرالمؤمنین(ع) هدیه کند و اینها هم از حضور امام در آنجا عکس بگیرند و فردا در روزنامهها بزنند که فلانی هم بود؟! معنی بصیرت این است!
علّت سکوت اختیار کردن امام راحل در نجف اشرف نسبت به قم
چرا امام راحل به این مقام رسیدند؟ چون ایشان خیر بودند، به قول آیتالله العظمی بهاءالدینی(اعلی الله مقامه الشّریف) آنچه در وجود امام(س) بود، این بود که ایشان ولو به لحظهای برای کسی شرّ نمیخواستند. حتّی شاه را هم اوّل نصیحت کردند، چون جز خیر چیز دیگری را نمیخواستند امّا تا وقتی دیدند نصیحتپذیر نیست، به تکلیف شرعیشان عمل کردند.
لذا وقتی امام(س) به نجف اشرف رفتند، آن اوایل به ظاهر دیگر آن حالاتی را که در قم بود، نداشتند. شهید بزرگوار، آیتالله سعیدی نامهای به امام دادند که نکند آن جو نجف، شما را هم گرفته و شما هم به عنوان یک مرجع، دیگر سکوت اختیار کردید! -البته آن شهید بزرگوار، آیتالله سعیدی دلسوز بود، امّا گاهی هم اینطور میشود که حتّی بعضی از بزرگان، عرفای عظیمالشّأن را درک نمیکنند و به کارهایشان إنقلت میگیرند - امام هم در جوابشان - که هم نامه آیتالله سعیدی و هم جواب امام در صحیفه امام هست و میتوانید مطالعه بفرمایید - فرمودند: در ایران وقتی حرف میزدم، در پشتبامها هم انسان میآمد، امّا در اینجا این خبرها نیست!
همینطور هم هست، الآن هم میبینید که در عراق، مردم روزمرّگی خودشان را دارند و اگر فقط اموراتشان بگذرد و خوش باشند، برایشان کافی است. لذا اگر یک امور عادی برایشان فراهم باشد، قلیانشان را هم بکشند و ...، دیگر کاری به این کارها ندارند. مانند ایران نیست که مردم به یک کلام امام بیرون میریختند و یا به یک کلام امامالمسلمین(مدّ ظلّه العالی) بیرون آمدند و 9 دی را درست کردند.
اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!
اصلاً من بالجد عرض میکنم که هیچ جا ایران نیست، امام(س) هم فرمودند که این مردم حتّی شاید در دوران پیامبر(ص) هم نبودند. این نکتهای است که وجود مقدّس اولیاء گفتهاند.
خدا آن مرد عظیم الشّأن عارف دامغانی، آقا معلّم دامغانی را رحمت کند، شبی در محضر مبارکشان بودیم، نکات عجیبی را بیان فرمودند، یکی این بود که فرمودند: به یقین اوّل نگاه حضرت حجّت(عج) برای ظهور، به مردم ایران است!
لذا امام (س) به آیتالله سعیدی فرمودند: در اینجا خبری نیست امّا آن امام نه به مردم کار داشتند و نه دور از مردم بودند، مردم را کار داشتند که هدایت کنند امّا برای بهبه و چهچه و سلام و درود مردم کار نکردند، بلکه فقط و فقط برای خدا کار کردند. برای همین بصیر شدند و إلّا کسی چه میدانست آن شب بناست سفیر بیاید امّا ایشان به واسطه بصیرت خود میدانستند!
.
انتهای پیام /*