پرتال امام خمینی: از مرد روزهای سخت ایران، یادگاری­ های زیادی به جای مانده است. برای خوانش میراث او در اقتصاد ایران این سخن دکتر مومنی  کافی است که 14 رکورد از 17 رکورد اقتصادی در فاصله میان سال های 1352 تا 1394 مربوط به مدیریت اقتصادی دوران جنگ است، در دورانی که دیده بانی اقتصاد ایران با آن حد از صلاحیت و سلامت، توسط بزرگان بی ادعایی چون عالی نسب، شهید رجایی، شهید بهشتی و... انجام شد.
مردی که با نگاه به آینده زمام مشکلات حال را در دست داشت و افتخار خروج موفق از شرایط بحرانی اقتصادی جنگ را رقم زد، به گفته برخی از کارشناسان اقتصادی برخلاف ناشناس بودن در کشور زاد­گاهش، بین متفکران جهانی از جایگاه ویژه­ای برخوردار است تا آنجا که می توان گفت درک اجتماعی ، فلسفی و دینی، او را از هم کارانش بسیار مترقی تر کرده بود.
اقتصاد دانان همکار و معاصر عالی نسب بر این باورند که او متفکری اقتصادی با توانمندی­های مدیریتی منحصر به فرد بود. به دکتر فاضل استاد تمام مهندسی صنایع دانشگاه امیر کبیر: بعد از عالی نسب، کشور ما استراتژیست نداشت .
با این حال ما اکنون متاسفانه از اندوخته­ ی دانایی او به صورت مکتوب، بی­ بهره هستیم و این یکی از حسرت­ های بزرگ بسیاری از کارشناسان اقتصادی کشور است. عالی­ نسب اما، تنها یک عالم اقتصادی شناخته نمی شود، بلکه او در عین حال یک مدیر اقتصادی شناخته می شود که در تطبیق مسائل تئوریک اقتصاد با شرایط واقع، عملکردی بی بدیل داشت و از همین منظر شاید بتوان مراجعه ای دوباره به دانش اقتصادی او داشت .
 موسسه دین و اقتصاد از یادگارهای عالی نسب است. دکتر فاضل زرندی در همین موسسه، سخنران مراسمی بود در بزرگداشت او، مشروح این سخنرانی در ادامه تقدیم حضور خوانندگان گرامی می شود. او در این سخنرانی  رویکردهای عالی نسب را به مثابه یک استراتژیست در مدیریت بحران اقتصادی دوران جنگ مورد تحلیل قرار می دهد. وقتی کانادا بودم، آقای عالی­ نسب به طور مداوم اطلاعات وال­ استریت و بانک جهانی را از من می­خواست. یک روز با من تماس گرفت و گفت: من می­خواهم راجع به گردش مالی در دیتروید و گردش مالی در نیویورک یک سری اطلاعات به من دهید. این خواسته برای من کمی عجیب بود. دیتروید به عنوان یک مرکز صنعتی در امریکا شناخته شده است چرا که محل تاسیس جنرال موتورز، فورد و چند شرکت معتبر دیگر است. اطلاعاتی از 40 سال قبل را جمع ­آوری کردم و دیدم دیتروید مثلا در اوایل دهه 60، حدود 3 میلیون جمعیت داشته و گردش مالی این شهر بین 200 تا 220 میلیارد دلار بوده است، درحالی که در همان بازه­­ی زمانی نیویورک جمعیتی حدود 4 میلیون نفر داشت و گردش مالی در این شهر حدود 400 میلیارد دلار بوده است. بعد به سراغ اطلاعات سال 1997 رفتیم و دیدیم جمعیت دیتروید از 3 میلیون نفر به 700 هزار نفر رسیده و گردش مالی در این شهر هم به 300 میلیارد دلار رسیده است، در حالی که در همین زمان جمعیت نیویورک از 4 میلیون نفر به 13 میلیون نفر رسیده و گردش مالی در این شهر به 4 هزار میلیارد دلار رسید. می­خواهم بگویم که ایشان حتی روی مسائل خاص خارجی هم حساس بودند.

حسرت ذخیره­ ی دانایی ای که مکتوب نشد

به گزارش پرتال امام خمینی دکتر فاضل زرندی، با گلایه ای از عالی­ نسب آغاز کرد و گفت: آقای عالی­نسب یکی از پدیده های نادر معاصر ایران است که دارای ابعاد گوناگونی است و به نظر من هر بعد آقای عالی­نسب، چه از لحاظ فکری، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و... قابل بررسی است. البته یکی از انتقادات اساسی که به آقای عالی­نسب وارد است این است که، با اینکه ایشان هم سواد داشت، هم ایده­ پرداز بود، هیچ­کدام از افکار خودش را مکتوب نمی­ کرد و افراد بر­اساس برداشت خودشان آقای عالی­نسب را تحلیل می­کنند.
وی افزود: به نظر من صحبت­های ایشان باید بیشتر مستند شود. دکتر مومنی هم خاطرشان است که من این گلایه را بارها به خودشان نیز کرده­ ام، که شما باید این افکارتان را بنویسید و منتشر کنید و اگر شما مشکل دارید ما می­ نشینیم و شما صحبت کنید و ما مکتوب کنیم و منتشر می کنیم تا بیشتر قابل نقد و بررسی باشد، اما متاسفانه ایشان زیر بار نرفتند. بنده از خانواده مرحوم عالی­نسب خواهش می­ کنم که اگر ایشان مکتوبی دارند، که قطعا هم دارند چون بسیاری از چیزها را یادداشت می کرد و کلا با یادداشت صحبت می­ کرد، این­ها را در اختیار افرادی مانند دکتر مومنی بگذارند که بتوانند منتشر کنند.

 عالی­نسب عالمی با ویژگی­ های منحصر بفرد

پروفسور زرندی سپس به دو جنبه فردی و اجتماعی عالی نسب اشاره کرد و گفت:  من از دو جنبه آقای عالی­نسب را بررسی می­کنم. آقای عالی­نسب یک سری کارهای شخصی داشت مثلا در صنعت، سرمایه­ گذاری می­کرد و نوعی جزو اولین نفراتی بود که صنعت مدرن را آن زمان ارائه کرد. از همین منظر کارخانه کارتن­ سازی و نفت و گاز را تاسیس کرد.
وی همچنین افزود: مورد دوم ابعاد اجتماعی آقای عالی­نسب هست که این مورد را به صورت فهرستی ارائه خواهم کرد. آقای عالی نسب جزو شورای 15 نفری مشاوران اقتصادی دولت دکتر مصدق بود، همچنین یکی از مشاورین اقتصادی آیت­ الله­ العظمی بروجردی و آیت­ الله میرهادی و علامه محمد تقی جعفری بود. آقای عالی­ نسب یکی از اصلی­ترین بنیان­گذاران مدارس اسلامی در قبل از انقلاب بود، یکی از پشتیبانان اصلی روحانیت پیشرو بود که شهید بهشتی و مرحوم آیت­الله طالقانی از این جمله بودند و اوصاف مرحوم عالی­نسب را از آقای طالقانی به دلیل نزدیکی که با ایشان داشتم و از شهید بهشتی به واسطه­ی این­که شاگرد ایشان بودم شنیده­ام. یکیدیگر از ویژگی­های ایشان، روشن فکری مذهبی بود، آقای محمدرضا حکیمی اکثرا به منزل آقای عالی­نسب میرفت و با هم بحث می­کردند، یا مثلا مرحوم دکتر شریعتی یکی از دوستان نزدیک مرحوم عالی­نسب بود.
استاد برجسته دانشگاه امیرکبیر در اثنای سخنرانی خود به سراغ تبیین فعالیت­های مرحوم عالی­ نسب، در دوران پس از پیروزی انقلاب رفت و گفت: ایشان مشاور اقتصادی دولت­های شورای انقلاب بود،عضو شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، شورای عالی کشاورزی، شورای صادرات غیر نفتی آن هم در زمان جنگ بود. بارها نخست وزیر امام در جنگ، می­ گفت که اگر عالی­ نسب و تفکراتش نبود اقتصاد ایران در زمان جنگ می­ شکست. ایشان همین طور در مدرسه­ سازی و بیمارستان­ سازی بسیار فعال بود و یکی دیگر از باقیات الصالحاتی که برجای گذاشت همین موسسه دین و اقتصاد بود؛ آقای دکتر توکلی که در جلسه حضور دارند و سایر دوستان به خاطر دارند که این موسسه با چه تفکراتی ایجاد شد.

شاگرد سابق استاد عالی­ نسب، در مورد ویژگی­ های علمی استاد خود می­گوید: از لحاظ علمی آقای عالی­ نسب، یک فرد تحصیل کرده بود و در حسابداری و بازرگانی درجه داشت و همینطور در تئوری­های اقتصادی بسیار عمیق بود، در این مورد نه تنها روی نظریات قدیمی مانند کینز و ریکاردو تسلط داشت بلکه نظرات فریدمن را هم به خوبی می­دانست و از منظر واقعا درک عمیقی از مباحث تئوریک داشت. آقای عالی نسب جزو شورای 15 نفری مشاوران اقتصادی دولت دکتر مصدق بود، همچنین یکی از مشاورین اقتصادی ایت­ الله العظمی بروجردی و آیت­ الله میرهادی و محمد تقی جعفری بود. آقای عالی­نسب یکی از اصلی­ترین بنیان­گذاران مدارس اسلامی در قبل از انقلاب بودند، یکی از پشتیبانان اصلی روحانیت پیشرو بود که شهید بهشتی و مرحوم آیت­الله طالقانی از این جمله بودند و اوصاف مرحوم عالی­نسب را از آقای طالقانی به دلیل نزدیکی که با ایشان داشتم و از شهید بهشتی به واسطه­ ی این­که شاگرد ایشان بودم شنیده­ ام. یکی دیگر از ویژگی­های ایشان، روشن فکری مذهبی بود، آقای محمدرضا حکیمی اکثرا به منزل آقای عالی­نسب میرفت و با هم بحث می­کردند، یا مثلا مرحوم دکتر شریعتی یکی از دوستان نزدیک مرحوم عالی­نسب بود. ایشان مشاور اقتصادی دولت­های شورای انقلاب بودند،عضو شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، شورای عالی کشاورزی، شورای صادرات غیر نفتی آن هم در زمان جنگ بود. بارها نخست وزیر امام در جنگ، می­ گفت که اگر عالی­ نسب و تفکراتش نبود اقتصاد ایران در زمان جنگ می­ شکست. ایشان همینطور در مدرسه­ سازی و بیمارستان­سازی بسیار فعال بود و یکی دیگر از باقیات الصالحاتی که برجای گذاشت همین موسسه دین و اقتصاد بود و آقای دکتر احمد توکلی که در جلسه حضور دارند و سایر دوستان به خاطر دارند که این موسسه با چه تفکراتی ایجاد شد.

 عطش دانش در منجی اقتصاد دوران جنگ

این کارشناس حوزه­ ی سیستم­های مدیریتی، سپس طبق تخصصش عالی­نسب را با ذکر دو خاطره به عنوان داده­ های تئوریک خود شرح میدهد: اما چیزی که بر اساس تخصص خودم می­خواهم عرض کنم  را با دو خاطره ارائه خواهم کرد:
من از طریق همسرم با یکی از مارکسیست­های دو آتشه در کانادا آشنا شدم که معلم افرادی مانند چگوارا بود.  یک روز به منزل ایشان رفتم تا او را ببینم. او می گفت که من تاریخ انقلاب­های جهان را به  دقت بررسی می­کنم و واقعا هم بررسی می­کرد و می­ گفت زمانی که آلنده زمامدار شیلی بود من مشاور او بودم. او افرادی که در انقلاب دخیل بودند را به خوبی می­ شناخت و اظهار نظرات درستی هم داشت. سوالی برای او مطرح بود و آن هم این بود که می­گفت چگونه در حالی که تازه یک نظام فروپاشی شده و یک نظام جدید آمده و در عین حال این نظام جدید مورد تهدید خارجی قرار گرفت و مهم­ترین عامل حمله عراق به ایران عربستان بود و این جنگ همه گیر هم بوده و روسیه و غرب چه کمک­هایی به صدام کردند، اقتصاد ایران در­هم­ نشکست؟ برای من مسئله است که کدام استراتژیستی پشت این مسئله بوده است؟ من هم به او گفتم که آقای عالی نسب هست و از من خواست که اگر مکتوباتی از او در اختیار دارم به او بدهم و دوست داشت با اندیشه ­های او آشنا شود. گفتم که بعید می­دانم که او مکتوبی داشته باشم اما می­توانم شما را دعوت کنم که به ایران بیایید و با ایشان ملاقات داشته باشید. بسیار ابراز خرسندی کرد و من هم با مرحوم عالی­نسب تماس گرفتم و این موضوع را با ایشان در میان گذاشتم و بسیار نیز استقبال کرد و حتی گفت هزینه رفت و آمدش را هم خودم می­دهم،اما به عمر هیچ کدام قد نداد.
پروفسور فاضل در ادامه افرود: خاطره ­ی دیگر من این است که وقتی من در کانادا بودم، آقای عالی­نسب به طور مداوم اطلاعات وال­ استریت و بانک جهانی را از من می­خواست. یک روز با من تماس گرفت و یک سوالی از من کرد و گفت: آقای فاضل من می­خواهم راجع به گردش مالی در دیتروید و گردش مالی در نیویورک یک سری اطلاعات به من دهید. این خواسته برای من کمی عجیب بود اما همیشه خواسته­ی ایشان را تانجام می­دادم چون رابطه­ی من و ایشان یک رابطه­ی مرید و مرادی بود. من یک سری اطلاعات جمع­ آوری کردم و با خودم گفتم که چرا آقای عالی­نسب روی این موضوع حساس است؟ دیتروید به عنوان یک مرکز صنعتی در امریکا شناخته شده است چرا که محل تاسیس جنرال موتورز، فورد و چند شرکت معتبر دیگر است. اطلاعاتی از 40 سال قبل را جمع ­آوری کردم و دیدم دیتروید مثلا در اوایل دهه 60، حدود 3 میلیون جمعیت داشته و گردش مالی این شهر بین 200 تا 220 میلیارد دلار بوده است، درحالی که در همان بازه­­ی زمانی نیویورک جمعیتی حدود 4 میلیون نفر داشت و گردش مالی در این شهر حدود 400 میلیارد دلار بوده است. بعد به سراغ اطلاعات سال 1997 رفتیم و دیدیم جمعیت دیتروید از 3 میلیون نفر به 700 هزار نفر رسیده و گردش مالی در این شهر هم به 300 میلیارد دلار رسیده است، در حالی که در همین زمان جمعیت نیویورک از 4 میلیون نفر به 13 میلیون نفر رسیده و گردش مالی در این شهر به 4 هزار میلیارد دلار رسید. می­خواهم بگویم که ایشان حتی روی مسائل خاص خارجی هم حساس بودند. عالی نسب این­گونه نبود که به بهانه بهبود شرایط در دراز مدت بگوید که مردم در جنگ فقر و گرسنگی را تحمل کنند. او می­ گفت که من جنگ دوم را دیده­ ام که مردم بر سر صف نان یکدیگر را می­کشتند. می­ گفت برای نان نباید آن صف­ها تشکیل شود، مردم برای تامین دارو نباید مشکل داشته باشند، نیازهای آحاد مردم در دوران جنگ باید فراهم شود و در این مورد ثروتمند بودن و فقیر بودن معنا نداردو مردم باید حس کنند که نظام در پی برآورده کردن نیازهای آن­هاست. دغدغه عالی­نسب در دوران جنگ، حفظ آرامش مردم بود. در روز ارتحال امام راحل من و دکتر مومنی در منزل شهید بهشتی بودیم و هزچه با آقای عالی­نسب تماس گرفتیم جواب نداد. سپس خود او با من تماس گرفت و گفت که در نخست وزیری هستم تا وضعیت تک­ تک سیلو­ها را چک کنم. در آن زمان تصمیم گرفتند که نان­وایی­خا هرچه که آرد درخواست می­کنند دو برابرش را بدهند که مردم در آن برهه احساس بدی نداشته باشند. این مرد بزرگ آنقدر دغدغه آرامش مردم را داشت که تمام وقتش را بر روی بررسی وضعیت سیلوها، سردخانه­ ها و... می­گذاشت با این وجود از آینده نگری نیز قافل نبود.
استادتمام دانشگاه امیرکبیر، عالی­نسب را یک استراتژیست ملی به تمام معنا می­داند و میگوید: اما مسئله­ ای که دوست دارم به آن بپردازم و علاقه دارم که بیشتر تئوری پردازی شود، این است که بر اساس خاطره­ ی اولی که تعریف کردم عالی­ نسب یک استراتژیست بود، عالی­ نسب اقتصاد دان بود، کارشناس بود، مدیر بود، ما افراد دیگری هم با این مشخصات داشتیم اما استراتژیست نبودند، اما عالی نسب یک استراتژیست بود بنا بر دلایلی که عرض می­کنم که بر مبنای آشنایی است که با اندیشه ایشان داریم و در اینجا از این اندیشه­ ها سخن می­گویم.

استراتژیستی تکرار نشدنی

دکتر زرندی در ادامه عالی نسب را با خط کش علم سیستمی مورد ارزیابی قرار می­دهد:

*داشتن یک صنعت پایدار و اقتصاد مستحکم، نیاز به کار و عقل جمعی دارد، یک استراتژیست در قدم اول به کار و عقل جمعی معتقد است و از این منظر آقای عالی­نسب برای تمام نظراتشان مشورت می­ کردند و ما تصمیم فردی از ایشان ندیده ­ایم.
مورد بعد این است که یک استراتژیست نظرات خود را در رابطه با جهت­ گیری­های آینده بر اساس، تجربیات،مطالعات، نظرات جمعی، شرایط واقعی و محدودیت­ها ارائه می­کند، یعنی بدون در نظر گرفتن محدودیت نمی­توان هیچ چیزی را تئوری سازی کرد. آقای عالی­نسب، دارای تجربه سنگین گذشته بود، به علم و عقل جمعی بسیار بها می­داد، و بر اساس این­ها جهت­ گیری آینده را تبیین می­کرد و فقط شرایط حال را نمی­دید.
*یک استراتژیست ابتدا تصویر کلان را ترسیم می­کند، سپس مراحل تئوری­ سازی، تحلیل درونی، استفاده از ابزار­های مناسب و حرکت و انتقاد پذیری و استفاده از متدهای مدیریتی مناسب در مسیر رسیدن به هدف را آغاز می­کند. آقای عالی نسب این­گونه بود و البته متد­های مدریتی خاص خودش را داشت اما از متدهای متعارف نیز بهره می­گرفت و اینگونه نبود که بگوید همه چیز من فرق می­کند، مثلا یکی از متد­هایی که استفاده می­کرد مدل ژاپنی بودو مدل دیگر سوئیسی بود که می­گفت هرجا که این مدل­ها موفق بوده باید از آن ها در آن شرایط استفاده کنیم. یک استراتژیست متفکری است که راهگشاست، از این منظر عالی­ نسب هیچگاه خودش را در بن­بست نمی­دید، راه خودش را پیدا می کرد. دقیقا می­ دانست که چرخ دنده­ ها چگونه چفت و جور شوند که اقتصاد به جلو حرکت کند، ما آن زمان جوان بودیم و اشتباه می­کردیم اما آقای عالی نسب با شهامت جلوی ما می­ ایستاد. نمونه این موضوع را می­گویم: یک زمانی در کشور شایع شد که کشاورزی محور توسعه ایران است. یک روز آقای عالی­نسب من را خواست و گفت آقای فاضل این حرف حرف بسیار غلطی است، آن زمان جو بحث در مورد کشاورزی بسیار سنگین و حساس بود. ایشان گفت مثلا ما می­خواهیم در تولیدات خودکفا باشیم، قبول اما کشاورزی محور توسعه نیست. آن زمان عالی­نسب می­گفت که محور توسعه تکنولوژی و دانش است. این بسیار حرف مهمی است که تکنولوژی و انسان دانشمند محور توسعه هستند، واقعا جلوی جهت­ گیری­های غلط با شهامت می­ ایستاد و کاش آقای عالی­ نسب این­ها را می­ نوشت.
*یک استراتژیست از ابزارها و تکنیک­ های جدید برای رهیافت­های ترکیبی که بیشترین منفعت را برای مردم دارد، استفاده می­کند،
آقای عالی­نسب همیشه به دنبال تکنولوژی بود، عالی­ نسب متدهای جدیدی مانند جاستین تایم را در کارخانه خود پیاده کرد، تئوری فردی که شرکت تویوتا و جنرال موتورز را به شرکت­های موفق امروزی تبدیل کرد، می­خواهم بگویم که عالی­نسب ­همیشه به دنبال نکنولوژی­های جدید بود.
*یک استراتژیست تک بعدی و تک ساحتی نیست و محیط پیچیده بیرونی را با استفاده از شرایط مختلف، مسائل مختلف و ایده­ های مختلف کاملا تحلیل می­کند، آقای عالی نسب هم این­گونه نبود که فقط مثلا بعد اقتصادی را ببیند، بلکه سیستمی می­دید و آن­ها را در زندگی خود هم پیاده سازی می کرد.
*یک استراتژیست همه­ی ابعاد یک تصمیم را در نظر می­گیرد، آقای عالی­نسب مثلا در مورد افزایش حقوق کارگران که در آن زمان موضوع مهمی هم بود، بررسی می­ کرد که اگر 1 تومان روی حقوق گذاشته شود اثرش روی مسائل مختلف اقتصادی چگونه خواهد بود.
*یک استراتژیست فراتر از افراد دیگر به مسائل نگاه می­کند، واقعا آقای عالی نسب مسائل را در خشت خام می­دید و بنده که با شهید بهشتی و مرحوم عالی­نسب کار کرده­­ ام واقعا در جلسات حس می­کردم که ایشان بالاتر از همه­ ی ما نشسته است و ما بسیار پایین هستیم. در این مورد عالی­ نسب با عقل جمعی کار می­کرد اما فراتر از بقیه به مسائل نگاه می­کرد.
*دغدغه اصلی یک استراتزیست جهت­ گیری دراز مدت یک جامعه است، دغدغه عالی­نسب واقعا جهت­ گیری دراز مدت جامعه ایران بود و بارها می­گفت ما به­ دنبال یک ایران پیشرفته و ثروتمند هستیم. آقای عالی­نسب همیشه می­گفت فقر و گرسنگی سرنوشت ما نیست و این را با اطلاعات می­گفت. دغدغه عالی­نسب این بود که ایران در دراز مدت یک کشور توسعه یافته باشد، و از این منظر یک کشور الگوی توسعه یافته و اسلامی شود.
*یک استراتژیست تفکرات نظری و ابداعات عملی خود را، اطلاعات کامل و جامع عرضه می­کند، آقای عالی­نسب می­گفت من بدون مشورت با یک پزشک یک قرص آسپرین هم نمی­خورم، مثلا برای ساخت یک مدرسه خودش نقشه آن را می­کشید و اطلاعات مورد نیاز را به طور کامل به دست می­آورد، در مسائل اقتصادی وکلان هم به همین گونه بود.
*یک استراتژیست وضعیت حال جامعه را فراموش نمی کند، عالی نسب این­گونه نبود که به بهانه بهبود شرایط در دراز مدت بگوید که مردم در جنگ فقر و گرسنگی را تحمل کنند و می­گفت که من جنگ دوم را دید ه­ام که مردم بر سر صف نان یکدیگر را می­کشتند. می­ گفت برای نان نباید آن صف­ها تشکیل شود، مردم برای تامین دارو نباید مشکل داشته باشند، نیازهای آحاد مردم در دوران جنگ باید فراهم شود و در این مورد ثروتمند بودن و فقیر بودن معنا نداردو مردم باید حس کنند که نظام در پی برآورده کردن نیازهای آن­هاست. دغدغه عالی­نسب در دوران جنگ، حفظ آرامش مردم بود.
در روز ارتحال امام راحل من و دکتر مومنی در منزل شهید بهشتی بودیم و هزچه با آقای عالی­نسب تماس گرفتیم جواب نداد. سپس خود او با من تماس گرفت و گفت که در نخست وزیری هستم تا وضعیت تک ­تک سیلو­ها را چک کنم. در آن زمان تصمیم گرفتند که نان­وایی ها هرچه که آرد درخواست می­ کنند دو برابرش را بدهند که مردم در آن برهه احساس بدی نداشته باشند. این مرد بزرگ آنقدر دغدغه آرامش مردم را داشت که تمام وقتش را بر روی بررسی وضعیت سیلوها، سردخانه­ ها و... می­گذاشت با این وجود از آینده نگری نیز قافل نبود.
دکتر زرندی نبود استراژیست­ها را علت تداوم شرایط کنونی کشور دانست و گفت: بعد از آقای عالی­نسب به جرات می­گویم که تمام دولت­های ما در مجموع فاقد استراتژیست بودند، چون اگر استراتژیست­های قدرت­مندی وجود داشتند نباید وضعیت کشور این می­بود، وضع بد نشد در یک دوره­ای نفت تا 110 دلار نیز افزایش قیمت داشت اما کشور فاقد استراتژی بود. من ادعا می­کنم که ایشان یکی از بزرگ­ترین استراتزیست­های دنیا بود.
یک استراتژیست، متفکری است که راهگشا، از این منظر عالی­نسب هیچگاه خودش را در بن­ بست نمی­ دید، راه خودش را پیدا می­ کرد. دقیقا می­دانست که چرخ دنده­ ها چگونه جفت و جور شوند که اقتصاد به جلو حرکت کند، ما آن زمان جوان بودیم و اشتباه می­کردیم اما آقای عالی نسب با شهامت جلوی ما می­ ایستاد. نمونه این موضوع را می­گویم: یک زمانی در کشور شایع شد که کشاورزی محور توسعه ایران است. یک روز آقای عالی­ نسب من را خواست و گفت آقای فاضل این حرف حرف بسیار غلطی است، آن زمان جو بحث در مورد کشاورزی بسیار سنگین و حساس بود. ایشان گفت مثلا ما می­ خواهیم در تولیدات خودکفا باشیم، قبول اما کشاورزی محور توسعه نیست، آن زمان عالی­ نسب می­گفت که محور توسعه تکنولوژی و دانش است. این بسیار حرف مهمی است که تکنولوژی و انسان دانشمند محور توسعه هستند، واقعا جلوی جهت­ گیری­های غلط با شهامت می­ ایستاد و کاش آقای عالی­ نسب این­ها را می­ نوشت.
محمد حسین فاضل زرندی در پایان سخنرانی خود، عالی نسب را این­گونه به تصویر می­ کشد: من اگر بخواهم صحبت های خودم را خلاصه کنم، این­ گونه جمع­ بندی می­کنم:

عالی­ نسب یک استراتژیست توانا بود.
*آگاهانه اهداف را پیگیری می­کرد.
*مسئولیت پذیر و پاسخگو بود.
*مرتب از صنعت و جامعه بازخورد می­گرفت.
*به عقل جمعی معتقد بود و مشاورین امینی داشت.
*مرتب گذشته را مرور و از تجارب تاریخی استفاده می­کرد.
*به منابع در دسترس به خوبی آگاهی داشت و همینطور محدودیت­ها را نیز می­شناخت و این دو را به خوبی مدیریت می­کرد.
*دارای قدرت کنترل قوی بود و به خوبی مسائل شورای اقتصادی دوران جنگ را کنترل می­کرد و به دلیل احترامی که بقیه به او قائل بودند، صحبت­های ایشان را می­پذیرفتند.
*یک نگاه سطح بالا به جامعه داشت ولی در سطح بالا نمی­ماند و از بالا به سمت بدنه حرکت می­کرد و ساکن نبود.
*آقای عالی­نسب دیگران را به دنبال خودش می­کشاند که اصلی ترین ویژگی یک استراتژیست است.
*عالی­نسب یک انسان واقعی بود،و مسیری نیز که ترسیم می­کرد، یک مسیر واقعی بود.
*آقای عالی­ نسب دارای تفکر نقادی بود حتی ویژگی­ های افراد را نیز مورد نقد و بررسی قرار می­داد، مسائل اقتصادی را نیز با تمام ابعادش نقد می­کرد و از این منظر واقعا نقاد توانایی بود و در برابر اصلا اهل غیبت و انتقام نبود.
*ویژگی دیگر عالی نسب، مدیریت تضاد بود. تمام اهداف را تحلیل می­ کرد و با استفاده از آن­ ها با حداکثر توان مدیریتی این اهداف را به درستی و بدون تضاد دنبال می­ کرد.
وی سخنان خود را با این جمله به پایان برد: این ویژگی­ها عالی­ نسب را در یک قله ­ای در تاریخ ایران قرار داده که بعد استراتژیست بودن او از تمام ابعاد دیگرش پررنگ تر است.

. انتهای پیام /*