گفتگو با دکتر یحیی فوزی
ه نظر می رسد که علت و نحوه برخورد امام خمینی با آیت الله شریعتمداری و آیت الله منتظری ماهیتی علمی نداشته است، زیرا در میان فقها مباحث و مجادلات علمی امری رایج و پذیرفته شده است. نمونه بارز آن شیخ انصاری است که با وجود زحمات فراوانش در زمینه بحث درباره ولایت سیاسی فقها، اظهار می کند که تحقق آن در جامعه، همچون کندن پوست تنه درخت خرما سخت و پیچیده است و به قدری دشوار است که دست را زخمی می کند. از سوی دیگر، صاحب جواهر بر این باور است که هرکس ولایت فقیه را قبول نکند، گویا لذت واقعی فقه را درک نکرده است. این دو دیدگاه متفاوت علمی نشان می دهند که تعارضات عملی بین فقها لزوماً وجود ندارد.
به طور کلی، آثار نوشته شده در حوزه علوم انسانی، به ویژه در شروع، معمولاً از کمال یا بی نقصی برخوردار نیستند. ماهیت این حوزه به گونه ای است که هیچ اثری نمی تواند مدعی شود حرف قطعی و پایانی را بیان کرده است، زیرا علوم انسانی همواره در حال تحول، بازنگری و پیشرفت است. از این رو، پژوهشگر وظیفه دارد نقدها و دیدگاه های دیگران را ارزشمند بشمارد و از آن ها برای ارتقای کیفیت و غنای کار خود بهره گیرد.
در مورد نقش پیشینه و بیان مسأله باید گفت که دیدگاه های مخالف نیز باید گردآوری شده و در کتاب گنجانده می شد. البته در ابتدا تصمیم بر این بود که این موضوع به صورت یک کتاب مستقل منتشر شود، اما به دلایلی از این ایده صرف نظر شد. با این حال، امید می رود که در ویرایش جدید، این بخش همراه با مستندات مربوطه به طور کامل اضافه شود.
دیدگاه فقهی امام خمینی، مشابه بسیاری از فقهای دیگر، در چارچوب پارادایم نظم قابل تحلیل است؛ چارچوبی که مسئله اصلی آن بر بی ثباتی و اختلال در نظم متمرکز است. در این سیستم فکری، «امنیت» جایگاهی محوری داشته و همواره مورد تأکید قرار گرفته است. علما، به ویژه حضرت امام، به اصول این پارادایم پایبند بوده و هرگونه تهدید علیه ثبات و نظم را با واکنشی جدی پاسخ داده اند. به همین دلیل، بررسی دقیق دیدگاه ها، رویکردها و تصمیم گیری های امام از منظر این پارادایم، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. این نیاز پژوهشی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده، در این کتاب با دقتی خاص و نگاهی راهبردی مورد بررسی قرار گرفته است.