• وجه فقهی "مسأله شناسی جدید بر مبنای فتاوای امام خمینی (س)"

    "مسأله شناسی و موضوع شناسی از مسائل جامعه و ارائه راه حل از اندیشه فقهی امام خمینی (س)" در حوزه استفتاء و افتاء با یک شبهه مهم و سؤال اساسی و کلیدی روبرو می باشد. پرسش این است که: چنین ورودی برای دیگران، با توجه به این که فتوا دادن از شؤون شخص مجتهد می باشد بعد از ارتحال او بر چه مبنا و چگونه امکان پذیر است؟ بنا به نظر امام خمینی (س) ظاهر الفاظ صادر از شخص فقیه، یا کسی که از شخص او نقل می نماید، یا الفاظ موجود در رساله و مکتوبات مجتهد حجّت بوده و هرگاه موجب ظن به حکمی گردد، بر مقلِّدین وی لازم الاتّباع است؛ بالتَّبَع بعد از رحلت وی نیز عمل به آن بر کسانی که بنا به فتوای فقیه حیّ اعلم بر تقلیدش باقی مانده اند نیز لازم است؛ و باید در حوزه رفتار فردی و اجتماعی، ملاک عمل قرار گیرد. بنابر این یک عضو دفتر استفتائات به هیچ وجه در صدد افتاء نیست و هرگز فتوا نمی دهد؛ بلکه به عنوان آشنا به نظرات حضرت امام خمینی (س) در مقام کشف و نقل فتوا، تنها ظن حاصل از ظاهر الفاظ فتاوای آن یگانه دوران در تحریر و تعالیق بر عروه و ده مجلد استفتائات و غیره را به محضر ارادتمندان پاک نهاد آن عزیز سفر کرده حکایت و تقدیم می نماید؛ و آنچه که منحصر به مرجع تقلید است و منوط به حی بودن وی، فتوا دادن است نه نقل فتوا. پس تا حیات معنوی هست نقل فتوا هم هست اگر نگوییم که نقل فتوا، خود از مهم ترین موجبات استمرار حیات ...

  • در احکام شرعی به ویژه مسایل حج و عمره، چه کسانی "می توانند" و یا "باید" به فتاوای امام خمینی ره عمل نمایند؟

    آن گاه که انسان عاقل به بلوغ می رسد در حقیقت به وادی تکلیف و دوران زندگی و رفتار مسؤولانه قدم می گذارد. دوره ای از عمر که دیر یا زود بدون هیچ اجحافی مورد ارزیابی دقیق خداوند متعال قرار خواهد گرفت. همان گونه که قرآن حکیم در کریمه 40 سوره نساء بدان اشاره نموده و می فرماید: إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً. کسی که خود را در برابر خالق عظیم مسؤول و مکلَّف می بیند و پیام «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ» (صافات آیه 24) را به گوش جان شنیده و به فکر روز پاسخ گویی است، ناگزیر از در پیش گرفتن مسیر طاعت و بندگی و رضای خداوند عزیز است. چنین شخصی لاجرم در پی کشف و شناخت وظایف بر آمده و در این مقصد یا بر دانش و سرمایه علمی و توان حرفه ای خویش اگر داشته باشد تکیه می نماید و یا به تعهد و مجاهدت علمی و یافته ها و استنتاج های فنی شخصی اعتماد می کند که او را در بین مردان این میدان، کارکشته ترین و حرفه ای ترین و به اصطلاح اعلم آنان می داند. ...

  • بر فرض ثابت شدن اعلمیّت مجتهد دیگر، آیا انسان می تواند مرجع تقلید خود را تغییر داده و به اعلم عدول نماید یا مجبور است تمام عمر بر تقلید وی باقی باشد؟

    یکی از سؤالاتی که با فرض لزوم تقلید از اعلم جای طرح دارد این است که اگر کسی مجتهدی را واجد شرایط تقلید و اعلم از دیگران دانسته و از وی تقلید کند، ولی بعداً برای او ثابت شود که شخص دیگری اعلم بوده است و یا اکنون اعلم شده است، وظیفه اش چیست؟ آیا حق دارد و بر وی لازم است که عدول کند و طبق تشخیص فعلی خویش عمل نماید؟ یا این که چنین اجازه ای را ندارد و تا آخر عمر باید تقلید از مجتهدی که بر تقلید او بوده است را ادامه دهد؟ یکی از مواضعی که حریّت اسلام و تاکید آن بر پرهیز از تعصب نابجا را می شود استنباط کرد پاسخی است که فقهای عظام به این سؤال، و سؤال های مشابه آن داده اند. ...