• پس از وفات شخص اولویت با ارث وراث است؛ یا با حق خدا نظیر قضا نماز، روزه و حجّ که بر گردن میت است؛ و یا با اداء حق مردم مثل قرض، مظالم و مهریه همسر؟

    وظایف و تکالیفی که از سوی خداوند حکیم متعال و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله بر عهده انسان قرار داده شده است، یا موقت است و یا غیر موقت؛ موقت به واجبی گفته می شود که برای انجام آن محدوده زمانی مشخصی تعیین شده است مانند نمازهای پنج گانه؛ ... برخی از واجبات موقت به گونه ای است که اگر در زمان مقرر شرعی انجام نگیرد و یا به صورت درست و صحیح صورت نگرفته باشد، بر مکلف لازم است که آن را در خارج از وقت جبران نموده و به اصطلاح قضا نماید. ... بعض از وظایف مانده بر ذمه میت به نحوی است که بر وارثان او لازم و واجب است که در صورت آگاهی از آن، به آن ها اقدام کرده، و حتی بر ارث مقدم دارند چه رسد بر وصایا

  • یک سوم اموال میّتی که وصیت ندارد به چه کسی تعلق دارد؟ "فی سبیل الله" باید هزینه شود یا همه مال به ورثه می رسد و حق تصمیم با آن ها است؟

    در احکام وصیت آمده است کسی که واجبات بدنی مانند قضای نماز و روزه بر عهده دارد، واجب است وصیّت کند که برای انجام این امور واجب اجیر گرفته شود، مگر آن که وی را پسری باشد که قضای اعمال وی بر او واجب است و مطمئن باشد که خود پسر به طور صحیح انجام می دهد؛ پس در این صورت وصیت بر اجیر گرفتن واجب نیست. (رجوع شود به تحریرالوسیله؛ ج 2، کتاب الوصیة، مسأله 1) به هر حال، در صورت وصیّت و در اجرای آن، اجرت این واجبات از ثلث مال پرداخت می گردد؛ بر خلاف واجبات مالی مانند زکات و خمس و مظالم و کفّاره ها و نظیر این ها که از اصل مال پرداخت می شود حتی اگر وصیت به انجام آن ها نشده باشد، مگر آن که در وصیّت معین شده باشد که از ثلث مال پرداخت شود. در این صورت از ثلث پرداخت و چنانچه ثلث کافی نبود، بقیه را از اصل مال می پردازند. واجب مالی مشوب به بدنی مثل حج واجب نیز ملحق به مالی محض است. (همان، مسأله 23 و 35)؛ پس در صورت وصیت به آن، از اصل مال انجام می شود مگر آن که در وصیت تصریح شده باشد به اخراج از ثلث؛ که در این صورت با کافی نبودن ثلث، از اصل مال تکمیل می شود. (همان، ج 1، کتاب الحج، القول فی الوصیة بالحج، مسأله 1) وصیت انواع دیگری نیز دارد، ...

  • پدرم قبل از فوت، نزد چند تن از فرزندان و مادرم وصیت نامه ای به صورت دست نویس تنظیم نمودند تا بعد از تایپ محضری شود، ولی در اثر تاخیر محضری نشد. بنا بر این فاقد امضای وصیت کننده، وصی و ناظر و سایر افراد حاضر در آن جلسه می باشد. اولا آیا این وصیت نافذ است؟ ثانیا در صورت اعتراض و تردید سایر وراث در صحت آن تکلیف شرعی چیست؟

    خداوند متعال در آیات متعدد قرآن مجید به ضرورت وصیت و لزوم پایبندی مومنین و پرهیز از دست کاری و ایجاد تغییر در آن تصریح و تاکید فرموده است. در آیات 180 و 181 سوره مبارکه بقره چنین می فرماید: کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ ﴿180﴾ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿181﴾ یعنی: نوشته شده است بر شما که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر مالی باز گذاشته است وصیت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی معروف، این حقی است پر هیزکاران (180) پس هرگاه کسی پس از شنیدن وصیت، آن را تغییر دهد و بر خلاف حقیقت رفتار کند گناه این کار بر آنهایی است که عمل بر خلاف وصیت کنند؛ همانا خداوند شنوا و داناست. مطابق تحریر الوسیله که متن آن در ذیل می آید، در وصیت، لفظ خاصى معتبر نیست و هر لفظی از هر لغتی که باشد و دلالت بر آن داشته باشد، کفایت مى کند . ...