حبیب صفر زاده

انقلاب اسلامی و ادبیات عامیانه

کد : 155878 | تاریخ : 20/04/1396

انقلاب اسلامی و ادبیات عامیانه

□ حبیب صفر زاده

خلاصه مقاله

در این جستار پس از اشاره به نقش ادبیات عامیانه در انقلاب اسلامی و تأثیر این انقلاب بر ادبیات عامیانه، نمونه هایی از آثار فولکلور لهجه های شمال استان خراسان از جمله لهجه های کرمانجی، تاتی، ترکی و ترکمنی ارائه گردیده است.

عموم این آثار فولکلور به موضوعاتی نظیر مبارزات مردم در کنار امام و پیروزی انقلاب، رزمندگان و ایثارگری های آنان در جبهه های حق علیه باطل، بیست و دوم بهمن و ... پرداخته اند.

آنچه مسلم است انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی(س) در اندیشه ها و عادات و آداب مردم جهان تأثیر گذاشته و ذهن آرام و فرمانبر محرومان و ستمدیدگان عالم را متوجه ظلم و ستم حکام جابر، مساوات و برابری و حق تعیین سرنوشت خود نمود. و از طرفی نیز فرهیختگان و اندیشه وران و صاحبان ذوق و قلم را متوجه زلال سکرآور معرفت و بیداری ملتهای محروم نموده و هنرمندان و اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی را به دفاع از ارزشهای دینی و صیانت از مواریث کهن اخلاقی واداشت.

انقلاب اسلامی همانگونه که زبان فارسی معیار و اهل آن را به تهییج و برانگیزندگی ملتهای دربند هدایت نمود به نسبتی نیز ادبیات فولکلوریک ما را متوجه رسالت خطیر خود نمود و فولکلور سرایان دردمند و عطش نصیب ما را نیز در تبیین ارزشهای اخلاقی و دینی و انقلابی خویش رهنمون ساخت.

به قوت می توان گفت، بیداری ملت های روستایی و شهرهای کوچک ما در مقابل دشمنان انقلاب اسلامی و شناخت عمیق دستاوردهای این انقلاب در جوامع کوچکتر مرهون صراحت گفتار امام و مدیون تلاش اندیشه وران و ادیبان صاحب ذوقی است که با فقر و مسکنت تحصیل کردند و ارتقای علمی یافتند و نه تنها به پیشینه ی تاریخی و مواریث فرهنگی و زبان مادری و صداقت روستایی و محلی خویش پشت ننمودند بلکه از همین رهگذر، صداقت و وفاداری به مو اریث خانوادگی و زبانی و محلی به تبلیغ اندیشه های دینی و رسالت انقلاب اسلامی پرداختند و بدون هیچ داعیه ای برای اشاعه ی اندیشه های امامشان برهنه پا دویدند.

با اندکی تأمل در آثار حوزه ی ادبیات عامیانه ی دو سه دهه ی اخیر، متوجه تأثیر نقش انقلاب اسلامی و مبارزات امام خمینی(س) در خلق آثار فولکلور می شویم. غنای موجود در آثار فولکلوریک سه چهار دهه ی اخیر و یکی دو دهه ی انقلاب اسلامی بیانگر این واقعیت است که اساتید و دانشگاه دیده های متفکری برای تبیین اندیشه های ناب امامشان و اشاعه ی تفکرات انقلابی خویش و جاودانگی اثرشان، به زبان فولکلوریک سروده و نگاشته اند.

مضامین و عناوین ارزشمندی از قبیل عشق، صداقت، وطن دوستی، دشمن ستیزی، ناموس پرستی، عشق به ائمه ی دین، خرسندی به تقدیر، حرمت و احترام متقابل، وفاداری به همنوع، ایثار، شهادت و ... همگی همپای تاریخ پیدایش شعر و ادب فولکلوریک ریشه دار و دارای پیشینه اند که انقلاب اسلامی و اندیشه ‎های بلند امام آن را تأیید، بارور و کار سازتر نمود.

اغلب فولکلور سرایان و لهجه ای سرایان روستایی و شهرستانی دوشادوش رزمندگان سلحشور ما جنگیده اند و جنگ و هرم نفس گیر آن را لمس کرده اند، اگر از درد سروده اند آن را چشیده اند و اگر از فقر و مسکنت سروده اند آن را کشیده اند.

اما آنچه راقم این سطور را به تحریر این نوشتار واداشت وقوف و آگاهی اجمالی به زبانها و لهجه‎ های رایج در خطه ی شمال خراسان (یعنی گویش های تاتی[1] و کرمانجی[2]) بوده است که شواهد و نمونه هایی از اشعار خود و معاصرین را که متأثر از افکار بلند امام عظیم الشأن و انقلاب اسلامی بوده اند، عرضه می نمایم تا ارزش و تأثیر این اشعار را در بین اهل آن متذکر شده باشم.

خراسان، خصوصا خطه ی شمالی آن به لحاظ پراکندگی های زبانی و رواج زبان های مختلفی چون ترکی[3]، ترکمنی[4]، تاتی و کرمانجی دارای پیشینه ی ادبی قوی و ارزشمند است. شاعرانی چون مرحوم ناطق بجنوردی[5]، جعفر قلی[6] و مرحوم عارف بجنوردی[7] که از متأخرین عرصۀ فرهنگ و ادب این خطه کشورند از جمله توانمند ترین چهره های شعری فولکلور سرای شمال خراسان می باشند. در این مقال از بین فولکور سرایان معاصر شمال خراسان به آثار تنی چند از آنها اشاراتی خواهیم داشت.

مثنوی کوتاه زیر، ترسیم و تصویر لحظاتی است که در یکی از روستاهای مناطق جاجَرم بجنورد، هنگام اعزام بچه های بسیجی به جبهه و در لحظه ای که اشک و آه، دعا و قرآن و دود اسپند و صداقت روستائیان با هم در آمیخته بود سروده شده است.

گمونم نیت پاک خدا با    غریبه در میون ماد کابا

برابر فارسی: گمانم اراده و نیت خداوند بود که دشمن حمله کند والا غریبه و دشمن در مرزهای کشور کجا بود.

ولی شود گه غوغا بباواز         که دیشمن اقیه ور شهر اهواز

برابر فارسی: اما شب دیگر غوغایی بپا شد و دشمن به شهر اهواز رسید.

همه با هم شین ور جنگ دیشمن      انو گفتن مردود هرگز نتیشتن؟

برابر فارسی: همه جوانان ما با یکدیگر راهی میدان جنگ شدند و مادران را گفتند ترس نداشته باشند.

خدا باو خدا باو خدا باو خدا با   همو خوی شاهد ای ماجرا با

برابر فارسی: فقط خدا بود و می دانست که چگونه بچه های ما راهی میدان نبرد می شدند.

سبِند دید و رقرون رد مِکردن    ز پشت همگی او پرت مکردن

برابر فارسی: برای رزمندگان اسپند دود می کردند و هر یک را از زیر قرآن می گذرانیدند و بر پشت سرشان آب می ریختند.

مگفتن همه مردم به اونو         ایلای سالم و گردن ای جوونو

برابر فارسی: همه ی مردم قلعه به حال آنان دعا می کردند و می گفتند الهی به سلامتی دشمن را شکست دهید.

برن که درد تا دمرو تدیرن         برن که دیشمنو خوشیر ندیرن[8]

برابر فارسی: بروید الهی که دشمنان شما روز خویش نبینند، بروید الهی که مادران داغ شما را نبینند.

غزلی که ذیلاً درج گردیده است به زبان تاتی شادی و نشاط صافی ضمیران و ولی نعمتان انقلاب که امام آنها را صاحبان اصلی انقلاب اسلامی می دانست پرداخته شده است و غربت و هجران گذشته و تفرقه ی موجود در جوامع روستایی و اتحاد و یکدلی روستائیان و خواری و ذلت دشمنان بیان گردیده است:

بهمن اقه دو بر عاشق دوتارو گرفت           با اقینی منافق نله و زار و گرفت

برابر فارسی: ماه بهمن فرا رسید عاشق و نوازنده دو تار خویش را برداشت و با آمدن ماه بهمن منافق به فریاد و فغان افتاد.

بدو بخون برادرم. بگه چکو ببا که       ای باغ بی پرندر قمری و سار و گرفت

برابر فارسی: ای برادر من بیا برایم بگو که چگونه این باغ بدون پرنده به یکباره پر از قمری و سار گردید.

بعد از عمری غریبی د کنج خونه غم           خوشا سعادتی که ریشه خوار و گرفت

برابر فارسی: بعد از تحمل مدت ها غربت و هجران خوشا به حال آنان که توانستند ریشه ی خواری و مذلت را از کشور دور سازند.

و الله خدا مذونه لو از حق جدا با       کینه او زمونر دل بیشمار و گرفت

برابر فارسی: خدا می داند تکه دل ما داشت از حق و حقیقت فاصله می گرفت و اکنون کینه های زیادی از آن زمان به دل دارم.

حله همه عزیز و وردور هم رچستن             همچی که شهر مار گرد و غبار و گرفت

برابر فارسی: اکنون همه ی عزیزان هم وطن به خوشی در کنار یکدیگر زندگی می کنند و غبار کینه دشمنان هم از بین رفته است.

ای آخرین حرف مو بری شما عزیز و            ایمرز دگه دیشمن اتیش دبار و گرفت[9]

برابر فارسی: این آخرین جمله ی من است برای شما عزیزانم که امروز دشمنان این مرز و بوم در آتش و حریق گرفتارند.

قصیده ی زیر به روایت تلخکامی های دوران قبل از انقلاب پرداخته و ظلم و ستم طاغوت را یادآور گردیده است:

چرخ کج بحث ( چرخ کج مدار)

یادم اقه او وقتی که جغو صدا ندرد             ای چرخ کج بحث به ما وفا ندرد

برابر فارسی: یادم می آید آن زمانی که فریاد ما به جایی نمی رسید و گردش فلک هم نسبت به ما وفادار نبود.

شلاق ریزگار، همچی بی رحم و بی شمار           و دیشب ما مخارد که هیچی دوا ندرد

برابر فارسی: شلاق روزگار بر گرده ی ما فرود می آمد، اما هیچ نوشدارویی ما را تسکین نمی داد.

جاسوس و اجنبی همه جار گرفته با          یک عنجی رحم و غیرت یک جو حیا ندرد

برابر فارسی: بیگانگان و اجانب و جاسوسان بز همه جای این سرزمین سیطره انداخته بودند و ذره ای رحم و مروت و یک جو حیا نداشتند.

دلو همه گرفته باو زمین سیخته با    مگفتند. ای زمین بلا جیه خدا ندرد

برابر فارسی: دلهای ملت غمگین بود و زمین از آتش ظلم سوخته بود، تو گویی پناه به خدا این زمین صاحب و خدایی نداشت.

سلطان به جای خدا د زمین را مشا            ای زمین فلک جیه اصلاً خدا ندرد

برابر فارسی: پادشاه مملکت خود را خدا می دانست، تو گویی این سرزمین از نظر خداوند دور افتاده بود.

طاغوت مکشت جو و نون وطن          به رشید یا بود که کربلا ندرد

برابر فارسی: طاغوت جوانان این سرزمین را به راحتی از بین می برد. جوانانی که ما را به یاد رشادتهای جوانان کربلا می انداخت.

یک دحوه خدای رحمان از خزینه خوی         یک گوهری فرستا که بها ندرد

برابر فارسی: یکباره خداوند رحمان و رحیم از جانب خودش گوهر ارزشمندی چون امام را فرستاد.

فرمون مدا و مردم مشتو مشا و بالا            دیشمن دای وطن هرگز نگاه ندرد

برابر فارسی: به ملت فرمان می داد و مشت ها در حمایتش بالا می رفت به گونه ای که دشمن در این سرزمین باقی نگذاشت.

هر چند دل «حبیب» از غم زمونه شکسته           ولی کاری که مکرد بذون ریا ندرد[10]

برابر فارسی: اگر چه دل «حبیب» از بار غم روزگار شکسته، اما اگر حرفی گفت و شعری سرود از روی ریا نسرود.

در این شاهد شعری کرمانجی و سرود ارزشمند به بیان شادی و نشاط ایام بیست و دوم بهمن ماه روز شکست ظلمت و طاغوت پرداخته شده است و برای بقای نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب از محضر خداوند طلب سلامتی شده است.

هاتیه بیست و دویه بمن مه

هاتیه بیست و دویه بمن مه

معنی: بیست و دوم بهمن آمده است.

 له زوستان له ناو چمن مه

له زوستان له ناو چمن مه

معنی: در زمستان در میان گل و چمن هستم.

 جاودان ای براو وطن مه

جاودان ای براو وطن مه

معنی: ای برادر وطن من جاودان باد.

 

پر موارک بیست و دویه بمن هات

پر موارک بیست و دویه بمن هات

معنی: آمدن بیست و دوم بهمن ماه بسیار مبارکباد

 

دل خلگه کل ژوی عیدا بوو شاد

دل خلگه کل ژوی عیدا بوو شاد

 

خوه داگر سامه دود مه

خوه داگر سامه دود مه

معنی: خدایا رهبر ما را برای ما نگهدار

 

سوی وی گم نگی ژ سر مه

سوی وی گم نگی ژ سر مه

معنی: سایه او را از سر ما کم نکنی

 

شر دشمن گه مرگه ژ در مه

شر دشمن گه مرگه ژ در مه

معنی: شر دشمن را از دامن کوتاه کن

پر موارک بیست و دویه بمن هات

دله خلگه کله عیدا بوو شاد

«سیاوش مه رو شاعر معاصر کرمانج»

و در این نمونه که باز هم به زبان «کرمانجی» سروده شده به صراحت بیان گردیده است که انقلاب اسلامی و بیداری ملت های دربند، مرهون اندیشه های ناب امام خمینی(س) بوده است و شاعر، رزمندگان و مرزداران شجاع وطن را به رویارویی با دشمنان فراخوانده و شهامت و مردانگی آنان را به تصویر کشیده است:

ناو ته کلک له باغ وی ملکاوو

عطر خادی ژ کلام ته پیداوو

له دفتر عشق واکلا ما ثبت

و ناو خمینی ملک دین آواوو

معنی: نام تو گلی در باغ این میهن بود

و عطر خدا از کلام تو پیدا بود

در جریدۀ عشق این کلام ثبت است

که با نام خمینی ملک دین آبادانی یافته است.

 

ژ کلگ خانخانان بکشینن سردارنا

پیشیه له دوشمن خاهلینن سردارنا

وه دل و گرده شیران بردن جلاوه هسپ خا

روله جنم خادی وان بشینن سردارنا

معنی: ای سرداران سلاحتان را از بغل بیرون بکشید!

ای سرداران جلوی پیشروی دشمن را بگیرید

با دل و جرأتی همچون شیر، عنان اسبهایتان را رها کنید

و دشمن را رو به جهنم رهنمون کنید

 

شرق شرق نخان وه دشمنان دلرذینه

دریژه و دبیژه وان له چوله درشینه

روله دوشمن هله خوش کن ای دلا ود مرنا

نار توپ و تانگ وه دشمن دشوتینه

معنی: آوای سلاحتان دشمن را به لرزه در می آورد

آنها را دربدر کرده و در بیابانها سرگردان می کند

روبه دشمن هجوم برید هان ای دلاور مردان

که آتش توپ و تانک شما خانمان دشمن را خواهد سوزاند

«مهدی رستمی شاعر معاصر کرمانج»

*        *        *

 منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی تأثیر امام خمینی و انقلاب اسلامی بر ادبیات معاصر (ادبیات انقلاب، انقلاب ادبیات)، ج 1، ص 165.

 

پی نوشتها

[1] - گویش تاتی: این گویش در بعضی مناطق شهرهای شمالی خراسان از قبیل منطقه جاجرم، بجنورد، و راز بجنورد و بخشی از شیروان خراسان رایج است.

[2] - گویش کرمانج: این گویش گونه متفاوت کردی است که در اغلب شهرهای شمالی استان خراسان نظیر درگز، قوچان، شیروان، بجنورد، آشخانه و اسفراین رایج می باشد.

[3] - ترکی: گویشی است که متفاوت از گونه ترکی آذربایجان است و این گویش در مناطق بجنورد، اسفراین، قوچان، شیروان، و درگز رایج است.

[4] - ترکمنی: گویشی است همسان و همگون با مناطق گنبد ایران که در بخش های مرکزی بجنورد، شیروان، وراز و جرگلان بجنورد تکلم بدان رایج است.

[5] - مرحوم ناطق بجنوردی: از شاعران معاصر ایران که آن مرحوم در بخش مانه و سملقان می زیست و به گویشی کرمانجی، ترکی و فارسی اشعار فراوانی را از خود به یادگار گذاشته است.

[6] - جعفر قلی: شاعر مشهور و صاحب نام طایفه کرمانج خراسان

[7] - سید مرتضی عارف بجنوردی: شاگرد ممتاز ادیب نیشابوری، از شاعران چیره دست خراسانی و معاصر با ملک الشعرای بهار و رسای تبریزی است. دیوان شعر ایشان به اهتمام دکتر سید رضا هاشمیان به چاپ رسیده است، وی در معصوم زاده بجنورد مدفون است.

[8] - هر سه شعر اثر جبیب صفرزاده نگارنده این مقاله است.

[9] - هر سه شعر اثر جبیب صفرزاده نگارنده این مقاله است.

[10] - هر سه شعر اثر جبیب صفرزاده نگارنده این مقاله است. 

انتهای پیام /*