گفتمان انقلاب اسلامی

مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی سیاسی

گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان گفتمان مدعی، چهارچوب معنایی جدیدی را برای مخاطبان دو گفتمان مذکور (سنتی و مدرنیزاسیون) برساختند که زمینه ساز رویگردانی زنان از نظام های معنایی پیشین و استقبال از نظام معنایی جدید و در نتیجه شرکت در مبارزات انقلابی شد. گفتمان انقلاب اسلامی برتری ذاتی مرد نسبت به زن را به چالش کشید و در تقابل با هویت جنسی، بر هویت انسانی زن و مرد تأکید کرد.

کد : 172997 | تاریخ : 18/07/1397

موضوع مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی– سیاسی، یکی از موضوعات مهم مطالعات علوم اجتماعی است. این امر زمانی تشدید می شود که بخواهیم این موضوع را در بستری انقلابی بررسی نماییم. مشارکت گسترده زنان در انقلاب اسلامی ایران، ناظران خارجی را برانگیخت که آن را «انقلاب چادرها» بنامند. سؤال این است که چگونه گفتمان انقلاب اسلامی برخلاف دو گفتمان پیشین خویش، یعنی گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون، باعث جذب و متعاقباً مشارکت سیاسی زنان در عرصه اجتماعی- سیاسی در ایران گردید؟

قرنها انگاره سنتی، زنان را بدون هیچ حق و حقوق مدنی به حوزه خانواده محدود و تسلیم و فرمانبرداری را راز عزت او معرفی می نمود. کمتر زنی به فکر اعتراض و انتقاد از شرایط خود در خانواده و جامعه می افتاد. اما پس از نخستین رویارویی ها با مظاهر تمدن غرب و مطرح شدن خواسته های جدیدی چون پارلمان، قانون و رواج بحث های انتقادی از سوی روشنفکران، نقد وضعیت زنان نیز مطرح و به عنوان بخشی از عامل عقب ماندگی جامعه ایران مورد توجه قرار گرفت. اما به رغم طرح بحث های روشنفکری و به چالش کشیده شدن فرهنگ پدرسالار حاکم بر جامعه، دستاوردی برای زنان جز قانون شدن حاشیه نشینی آنها حاصل نشد.

با روی کار آمدن حکومت پهلوی و گرایش آن به مدرنیزاسیون، موقعیت زنان نیز تحت الشعاع قرار گرفت. از جمله مهمترین فضاهای گشوده به روی زنان، نظام آموزش و پرورش به سبک جدید بود که تا پیش از آن قلمرویی کاملاً مردانه تلقی می شد. گرچه گشایش این عرصه برای زنان در همه نقاط کشور به یک اندازه نبود، اما به نوبه خود توانست گشایش عرصه های دیگری چون اشتغال در حرفه های گوناگون را برای زنان به همراه آورد. (بروجردی،1384: 146) شیوه اجبار آمیز اجرای سیاست هایی چون کشف حجاب در مورد بانوان، توانست تأثیر متفاوتی برای آنها بر جای گذارد؛ بدین معنا که برخی را به خاطر حفظ ارزشهای سنتی، به دل کندن از همان حضور اجتماعی محدود مصمم ساخت و برخی را به بهای دل کندن از آن ارزشها روانه اجتماع نمود. (اتابکی، 1385: 52). در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 و به دنبال آن اجرای سیاست‌ های امنیتی- پلیسی، توسعه سرمایه داری وابسته و اجرای برنامه شتابان نوسازی اجتماعی و اقتصادی، ترویج زندگی مصرفی و الگوهای رفتاری غرب، بافت اجتماعی به شدت دگرگون شد و علی رغم برخی تلاشهای موضعی حکومت، انجام اقداماتی چون اعطای حق رأی به زنان و اصلاح برخی قوانین مرتبط با آنها، نتوانست پاسخگوی انتظارات مدنی و سیاسی زنان باشد. (معدل،1382: 152). در پرتو این شرایط، شکاف میان زن سنتی و مدرن بیش از پیش افزایش یافت. اما آنچه در این میان توجه ما را به خود جلب می کند،حضور یکپارچه زنان با شکلی متفاوت از الگوهای مرسوم گذشته در عرصه ی مبارزات انقلابی است. زنانی که از یک سو به تبعیت از الگوی سنتی زن مسلمان حجاب داشتند و از سوی دیگر مطابق با آرمانهای مدرنیستی، فعالانه در عرصه اجتماع برای تعیین سرنوشت و احقاق حقوق خود و هم وطن شان به پا خواسته بودند؛ مشارکتی متفاوت که خود حکایت از تأسیس نظام معنایی جدیدی در خصوص کردار و گفتار اجتماعی جامعه ایران داشت.

گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان گفتمان مدعی، چهارچوب معنایی جدیدی را برای مخاطبان دو گفتمان مذکور (سنتی و مدرنیزاسیون) برساختند که زمینه ساز رویگردانی زنان از نظام های معنایی پیشین و استقبال از نظام معنایی جدید و در نتیجه شرکت در مبارزات انقلابی شد.

گفتمان انقلاب اسلامی برتری ذاتی مرد نسبت به زن را به چالش کشید و در تقابل با هویت جنسی، بر هویت انسانی زن و مرد تأکید کرد. علامه طباطبایی به مثابه یکی از پیشگامان تدوین گفتمان انقلاب اسلامی با ذکر آیاتی از قرآن کریم تأکید می ورزید که افراد بیش از هر چیز به عنوان انسان از سوی خداوند مخاطب قرار می گیرند و زن و مرد از آن جهت که انسانند هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند (طباطبایی،1357: 153). سپس با تفسیر آیه «رَبَّنَا وَءَاتِنَامَا وَعَدتَّنَا عَلیَ‏ رُسُلِکَ وَلَا تخُزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاتخْلِفُ المِیعَاد » 194 سوره آل عمران و آیه «یَأَ ایهَّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَا کمُ مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثیَ ‏وَ جَعَلْنَاکمُ ‏شُعُوبًا و قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکمْ عِندَاللَّهِ أَتْقَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیر» سوره حجرات نتیجه گرفتند که شرع اسلام زن را همانند مرد جزء کامل جامعه انسانی و واجد حقوق و آزادیهای برابر در نظر می گیرد (طباطبایی،1357: 26-25).

امام خمینی (س) رهبر کبیر انقلاب اسلامی و پیش برنده این جریان و گفتمان در جمع گروهی از زنان مبارز اینگونه فرمودند:

«خداوند شما زنهای ایران را و شما زنهای قم را از خطرات انسانهای فاسد، انسانهایی که حیوانند- به حَسَب واقع- حفظ کند. شما همانطوری که تاکنون در نهضتها دخالت داشتید و سهیم بودید در این نهضت و سهیم بودید در این پیروزی، حالا هم باز باید سهیم باشید؛ و هر وقت اقتضا بکند نهضت کنید، قیام کنید. مملکت از خود شماست ان شاء اللَّه. دست اجانب کوتاه شد از مملکت، دست رشوه ‏خواران و چپاولگران کوتاه شد، رفتند؛ مملکت از خود شماست. شما باید بسازید مملکت را. همه ملت ایران، همه ملت ایران- چه بانوان و چه مردان- باید این خرابه‏ای که برای ما گذاشته‏اند بسازند. با دست مردِ تنها درست نمی‏شود؛ مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند.» (امام خمینی،1383، ج‏6، 301)

 استاد مطهری نیز – به عنوان یکی از رهبران فکری و تدوین کنندگان گفتمان انقلاب اسلامی- در کتاب «نظام حقوقی زن در اسلام» با تأکید بر آیات سوره نساء و سوره روم تلاش می کند تا عدم برتری مرد بر زن و تقدم هویت انسانی بر هویت جنسی را در قرآن کریم نشان دهد. (مطهری، 1375: 15-10).

همچنین از ملاک برتری بین زن و مرد از امام راحل پرسیدند که آیا مردان بر زنان‏ برتری دارند؟ ایشان فرمودند: «تقوی موجب برتری است، و هر کدام از زن و مرد وظایف خاصّی دارند.» (خمینی،1385، ج‏3، 146).

استاد مطهری با تفکیک حقوق اولیه طبیعی و حقوق اکتسابی، بر این نکته تأکید می کند که افراد (اعم از زن و مرد) از حقوق اولیه طبیعی برابری برخوردارند. حقوقی چون حق کار، حق تحصیل، حق مسافرت آزادانه و... ؛ اما هر یک از افراد به دلیل توانایی های متفاوت از میزانی از این حقوق برخوردار یا محروم می شوند. در واقع افراد در پرتو توانایی ها و لیاقت های خود در جامعه، از حقوق متفاوت برخوردار می شوند(مطهری،1375: 51). انسانها در حقوق اولیه طبیعی با هم متفاوت هستند اما قوانین حوزه حقوق و وظایف مربوط به زن و مرد در حوزه خانوادگی نیز متفاوت است (مطهری، 1375: 53). مطهری با استفاده از استدلالهای علمی، حقوق متفاوت زنان و مردان در اسلام را توجیه می کند (Azari,1983: 19).

از جمله مواردی که به شدت مورد انتقاد قرار می ‌گرفت آداب اجتماعی مربوط به حجاب بود که عمده ترین مانع برای حضور زنان در جامعه محسوب می شد. در گفتمان انقلاب اسلامی حجاب نه تنها به عنوان مانعی برای حضور اجتماعی زنان محسوب نشد بلکه به عنوان سلاحی مؤثر در هویت بخشی به زن مسلمان مبارز تبدیل گردید. کتاب «مسأله حجاب» از استاد مطهری منسجم ترین نمونه این تلاشها برای تفسیر جدید حجاب است.

گفتمان انقلاب اسلامی در نقد گفتمان مدرنیزاسیون برگرفته از غرب معتقد بود که، سلطه سرمایه داری و بهره کشی از نیروی کار زنان انگیزه مهمی برای طرح شعارهایی چون استقلال اقتصادی زن و آزادی و تساوی او با مردها است (شریعتی،1380: 119).

بنابراین گفتمان مدرنیزاسیون به عنوان نماینده غرب در جامعه عامل انتقال استثمار و بهره کشی موجود در نظام سرمایه داری به درون جامعه ایران بازنمایی و معرفی می ‌شد. علاوه بر غرب گرایی و مسائل و مشکلات موجود در جامعه غربی چگونگی این الگو برداری نیز مورد انتقاد شدید تدوین کنندگان گفتمان انقلاب اسلامی بود که غالباً به طور ناقص، گزینشی و آمیخته با اغراض سیاسی صورت می گرفت. زن اروپایی که ما در ایران می شناسیم مونتاژ ملی است و این غیر از زن اروپایی است. فقط بعضی از زنان اروپایی هستند که ما حق شناختشان را داریم. (شریعتی،1380: 71-70)

اعتراض امام خمینی به اعطای حق رأی به زنان در لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی نیز در چارچوب اهداف سیاسی گفتمان مدرنیزاسیون بود چرا که به عقیده ایشان جایی که آزادیهای سیاسی برای مردها وجود ندارد، حضور زنان جز اینکه عاملی شود برای گسترش نظام استعماری (ر.ک. صحیفه امام؛ ج3،ص364) ثمره ای نخواهد داشت. تصویر ایده‌ال از زن مسلمان را باید در پرتو راه حل های گفتمان انقلاب اسلامی مشاهده نمود. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی در مقابل بعد سلبی گفتمان از یک بعد ایجابی نیز برخوردار بود که بیانگر وضعیت آرمانی مورد انتظار این گفتمان برای زن می باشد و در این راستا مهمترین ارجاع گفتمان انقلاب اسلامی به شخصیت زنان مذهبی صدر اسلام از جمله حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب می باشد.

امام خمینی (س) حضرت زهرا(س) را یادآور قیام علیه ظلم و ستم و حضرت زینب(س) را رسول برحق امام حسین(ع) در ابلاغ پیام کربلا به سایرین به عنوان اسوه زن مسلمان معرفی می نمایند (ر. ک. صحیفه امام؛ ج19، ص184 و ج17، ص54). بدیهی است این الگوسازی از یک سو به حضور فعال و مؤثر زن مسلمان در جامعه و ایستادگی در برابر بنیاد ظلم و فساد، و از سوی دیگر به شکل و محتوای اسلامی این حضور (رعایت حجاب و موازین اسلامی) اشاره دارد. به عبارت دیگر، زمینه مناسب برای تحقق شخصیت و هویت زن مسلمان محسوب می شود. لذا وظیفه زن در گفتمان انقلاب اسلامی نزدیک شدن به این الگوها و مبارزه علیه نظام فاسد موجود است، نه درگیرشدن در حوزه مسائل انحرافی، همچون زن در برابر مرد. تأکید بر حضور اجتماعی زن در کنار تفسیر جدید حجاب وضعیت میانی جدیدی را فراهم ساخت که از یکسو با خانه نشینی و انزوای توصیه شده در گفتمان سنتی، و از سوی دیگر با مصرف زدگی و شیء گشتگی زن در گفتمان مدرنیزاسیون کاملاً متفاوت بود. حضور زنان در فعالیت های انقلابی باعث شد که فرهنگ سیاسی اکثریت آنها از تابعان به مشارکت کنندگان تبدیل شود.

هسته اولیه گفتمان انقلاب اسلامی را زنانی تشکیل می دادند که نه در چارچوب آموزه­ های گفتمان سنتی جای می گرفتند و نه قادر بودند در چارچوب الگوهای رفتاری گفتمان مدرنیزاسیون عمل کنند. این گروه با پایگاههای اجتماعی متفاوت و تحصیلات و آموزشهای متنوع با گرایشهای اسلامی و مذهبی، حکایت از شکل گیری نسل جدیدی از زنان بودند که در چارچوب هیچ یک از گفتمان های قبلی قرار نمی‌گرفتند.

موفقیت گفتمان انقلاب اسلامی تنها به پوشش دادن این نسل جدید محدود نمی شد بلکه مهمتر از آن جذب بخش عمده ای از مخاطبین هر یک از دو گفتمان موجود در حوزه گفتمان خود بود. در واقع، گفتمان انقلاب اسلامی با برجسته کردن نقاط ضعف هر یک از گفتمان ها از یک سو و ارائه راه حل های مناسب از سوی دیگر آن دسته از مخاطبان گفتمان های سنتی و مدرنیزاسیون را که با آموزه های مطرح شده آنها انطباق و هماهنگی نداشتند دچار ریزش نموده و در صورت بندی گفتمانی خود جذب کرد.

 برگرفته از نگرشی گفتمانی به مشارکت زنان در انقلاب اسلامی (با تأکید بر آرای حضرت امام خمینی (ره)

انتهای پیام /*