پرتال امام خمینی(س): در تاریخ دهم خرداد سال ۱۳۵۷، امام خمینی در مسجد شیخ انصاری در نجف اشرف و در جمع روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق درباره تکلیف شرعی بودن قیام بر ضد شاه مناسبت به فرارسیدن سالگرد قیام خونین ۱۵ خرداد ۴۲ سخنرانی کوبنده ای علیه رژیم شاه انجام دادند و شاه را بدتر از مغول برشمردند که در سالروز این اتفاق مهم به بازخوانی بخشی از این سخنرانی می پردازیم:
... این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را؟! مگر آزادی اعطا شدنی است؟! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه «اعطا کردیم آزادی را» این جرم است. آزادی مال مردم هست، قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم. «اعطا کردیم» چه غلطی است؟ به تو چه که اعطا بکنی؟ تو چه کاره هستی اصلش؟ «اعطا کردیم آزادی را بر مردم»! آزادی اعطایی این است که می بینید. آزادی اعطایی که آزادی- حقیقتاً- نیست، این است که می بینید. برای این است که مردم را اغفال کنند.
... اینها نشستند و یک دسته ای را، شاید یک دسته ای را درست کرده اند که اینها از دار و دسته خودشان است؛ گاهی وقتها یک چیزی بنویسند، یک کلمه ای بنویسند و افهام کنند که نه، آزاد است، قلم آزاد است، قلمها آزادند. البته در بین اینهایی که مینویسند عده شریفی هستند از همه طبقات که مینویسند، که الآن با همه خطراتی که هست، هم در قم یک عده کثیری از فضلا و از مدرسین- ایّدهم اللَّه- هست که مینویسند فجایع را و همه مطالب را تقریباً مینویسند و منتشر میکنند و امضا میکنند، و هم در جناحهای سیاسی و حزبی هست که مینویسند، منتشر میکنند، مطالب را میگویند، با جرأت مطالب را میگویند و لو اینکه مورد اهانت و خطر واقع میشوند. البته در اینها، در بین این جناحهای- به اصطلاح- سیاسی گاهی هم اشخاصی پیدا میشوند و بعید هم نیست که خود دار و دسته آنها باشند و مطلب را میخواهند منحرف کنند از مجرم اصلی به این پایین ها، به دولت مثلًا. آنها الآن از خدا میخواهند که انسان هر چه میگوید، از دولت بگوید! اعلیحضرت را کنار بگذارند، مجرم اساسی و اصلی را کنار بگذارند. هر چه میخواهند از دولت بگویند. یکوقتی که ما میخواستیم یک صحبتی بکنیم، یک نفر را فرستادند که شما از امریکاییها صحبت نکنید و لو از شاه هم بگویید مانعی نیست. من گفتم ما همه اشکالمان در امریکاییهاست، همه گرفتاری که ما داریم از دست امریکا داریم. ما آن مجرم اصلی را بگذاریم و برویم سراغ اینهایی که تَبَع هستند و آلت هستند؟ حالا در ایران البته، مجرم دست دوم- مجرم دست اول عبارت از امریکاست- مجرم دست دوم عبارت از این شاه است. ما حالا [گرفتار] این مجرمی که دست دوم است و دیگران هیچ دیگر؛ یا دیگران جوری نیستند که چیزی باشند: نه نخست وزیرش قابل ذکر است، و نه وزرایش و نه وکلایش؛ هیچ کدام اینها قابل ذکر- اصلًا- نیستند. خودش هم قابل ذکر نیست لکن چه بکنیم گرفتار شدیم ما. الآن علمای ایران گرفتارند. آقا، ملت ایران الآن گرفتارند. نفس نمیگذارند بکشند. الآن خیابانهای ایران از کماندوها پر است. از قراری که برای ما نقل کردند، همین دو- سه روز پیش از این کسانی آمده بودند [گفتند]: کماندوها در خانه آقایان هستند، در بین مردم هستند، قبل از این هم مسلسل بود و تانک بود و از آن حرفها. چه شده است؟ این ملت چه کرده؟ غیر از این است که میگوید بگذارید ما نفس بکشیم؟... صحیفه امام، ج۳، ص: ۴۰۸
انتهای پیام /*