من از آقایان تشکر می کنم که از راه دور برای تفقد از من و تسلیت در این امر بزرگ تشریف آوردند و سلامت و سعادت همۀ آقایان را از خداوند می خواهم.
مقام دانشجو و بعد هم مقام معلم، دانشجوها ذخایر این ملت هستند، مقدرات مملکت ما در آتیه به دست دانشجویان امروز است، یعنی در هر رشته ای که باشند، در رشتۀ حقوق باشند یک نحو مقدرات در سایر رشته ها هم شئونات مختلفۀ کشور در دست دانشجویان است که آتیۀ کشور را آنها باید اداره بکنند چنانچه معلمین تربیت کننده اشخاصی هستند که آنها باید مقدرات مملکت را به دست بگیرند، یعنی سعادت یک مملکت کلیدش به دست معلم است و به دست دانشجو. اول معلم که باید تربیت کند قشرهای جوان را و بعد خود جوانها که باید مملکت را اداره کنند، بنابراین هر مملکتی در عالم، هر کشوری در عالِم موجودیتش بسته است به دست دانشجو و معلم. کلید سعادت به دست معلم است و همان قدر که معلم بزرگ است مسئولیتش هم بزرگ است. همان قدری که عالم بزرگ است مسئولیت عالم هم بزرگ است و این فرق نمی کند به اینکه عالم در دانشگاهها باشد یا عالم در علوم قدیمه. هر مقداری که انسان عظمتش زیادتر باشد مسئولیتش زیادتر است و چون معلم عظمتش زیاد است، مسئولیتش زیاد است، عظمتش زیاد است برای اینکه تربیت می کند
جوانها را و نیروی جوانی در دست معلم تربیت می شود.
مسئولیت زیاد است برای اینکه اگر این جوانها و نیروی جوانی در دست معلمین خوب تربیت بشوند آتیۀ کشوری خوب است، سعادتمند است، و اگر چنانچه معلمین انحراف داشته باشند و تربیت انحرافی بکنند، مملکت به فساد کشیده می شود. بنابراین شما جوانها همان قدری که بزرگ هستید برای اینکه محصل هستید، دانشجو هستید و بعد هم ان شاءالله معلم خواهید شد، همان قدر که بزرگ هستید و شغلتان یک شغل شریف و بزرگ است، مسئولیتتان هم یک مسئولیت بزرگ است.
مقدرات کشور در دست تحصیلکرده ها
از دانشگاهها و مدارس ... سعادت ملتها شروع می شود. دانشگاهها و مدارسند که تمام مقدرات مملکتی را آنها هستند که اداره می کنند. سعادت یک ملت به دست دانشمندان آن ملت است. دانشمندان ملت اگر انحراف نداشته باشند، استقامت داشته باشند، بر طریق مستقیم باشند ملت هم به طریق مستقیم کشیده می شود و ملت هم سعادتمند می شود و اگر خدای نخواسته انحرافاتی در دانشگاهها در دانشکده ها، در مدارس قدیمه، در مدارس جدیده انحرافاتی پیدا بشود، از آنجاست که انحراف ملت پیدا می شود.
ملتها چشمشان به دانشمندها دوخته است، اگر چنانچه عالِم فاسد بشود عالَم فاسد می شود، «اذا فسد العالِم فسد العالَم» برای اینکه عالَم چشمش را به عالِم دوخته است توجه تودۀ مردم به متفکرین کشور است، به علمای کشور است. اگر خدای نخواسته آنها فاسد بشوند همۀ کشور به فساد کشیده می شود، و اگر آنها صالح باشند همۀ کشور به صلاح و سداد کشیده می شود. بنابراین هم شما قشر دانشجو که می خواهید دانشمند بشوید ان شاءالله ـ و خواهید شد ان شاءالله ـ هم شما بزرگ هستید و بزرگوار و هم شما مسئول هستید و ملتفت باشید که این مسئولیت را، این باری که به دوش شما آمده است، خواهی نخواهی به دوش شما و به دوش همه این مسئولیت آمده است، و خدای تبارک و تعالی از شماها انتظار این معنا را دارد که شماها تربیت کنید جامعه را، و این یک خدمت بزرگ است که اگر خوب انجام بگیرد این خدمت اینقدر ارج دارد که نمی توانیم ما تعریفش را از عهده برآییم. و اگر خدای نخواسته بد انجام بگیرد، فسادش آنطور است که عالَم فاسد می شود، اگر عالِم فاسد بشود اینطور نیست که مثل یک آدم عادی است که اگر فاسد شد خودش فاسد است، این مرضی مسری است، ساری است، فساد عالِم سرایت می کند به همۀ قشرها، من خودم ... که سابقاً یکوقتی می رفتم بعض از شهرها را می دیدم که مردمش صالحند، خوبند وقتی که توجه می شد که چطور اینها همه مردم صالح خوبی هستند؟ معلوم می شد که عالِم آن شهر، آدم خیلی خوبی است، اینها همه اقتدا کرده اند به آن عالم که خوب است.
صحیفه امام جلد ۷ ص ۲۵۴ - ۲۵۶