هر روز با امام / ۱۴ بهمن / نگاهی به اتفاقات دوران حیات امام

در این نوشتار سعی بر این است که به اهم وقایع و رخدادهای حیات پربرکت حضرت امام خمینی (س) اشاره گردد. ضمنا در ادامه مناسبتهای ملی و مذهبی روز را در سیره و اندیشه امام جستجو می کنیم.

کد : 174459 | تاریخ : 14/11/1402

 

قم؛ ۱۳۴۰_ صدور اجازه نامه در امور حسبیه و شرعیه به آقای حسین محقق قمی؛

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱، ص ۷۳

 ***

نجف اشراف؛ ۱۳۴۶_ صدور نامه به آیت الله محمد علی گرامی در جواب نامه ارسالی از جانب ایشان؛

نکات حائز اهمیت:

- اوضاع به نظر اینجانب مهم نیست و خداوند ربّ البیت است. ما باید به تکلیف خود عمل کنیم؛ نتیجه حاصل شود یا نشود به ما مربوط نیست، با خود اوست.

- وجود و عدم شهریه، باز بودن و نبودن منزل، رسیدن یا نرسیدن وجوه هیچ اهمیتی ندارد؛ بلکه اینها امتحاناتی است که باید با کمال صبر از عهده آن بر آییم.

- از این دنیا چیزی نمانده است که انسان وقت را صرف تأسف فقدان آن کند.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۱۶۷

 ***

نجف اشراف؛ ۱۳۵۰_ صدور نامه تشکر خطاب به آقای محمد صادقی در جواب نامه ارسالی از سوی وی؛

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۴۱۸

 ***

مدرسه علوی تهران؛ ۱۳۵۷_ دیدار با جمعی از کارکنان و نویسندگان روزنامه اطلاعات؛

اهم بیانات:

- کوشش کنید واقعیات را آنطوری که هست بازگو نمائید. تلاش کنید نوشته های شما در بطن انقلاب و ملت تفرقه نیندازد.

- اهل قلم وظیفه خطیری دارند و باید هوشیار و مراقب باشند، چرا که یک کلمه مکتوب هم می تواند گاهی زیانبخش باشد.

- تمام تلاش خود را در جهت تنویر افکار ملت از راه بیان کردن واقعیات اسلام و انقلاب ملت ایران بکار گیرید و روزنامه شما آینه ای باشد که انقلاب را بازگو نماید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۳۹

 ***

مدرسه علوی تهران؛ ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع روحانیون؛

اهم بیانات:

- دشمنان بشریت، از زمانهای بسیار قدیم تا کنون دین را افیون معرفی کرده و به مخالفت با روحانیت پرداخته اند. چون همواره دیانت و جمعیت روحانی در مقابل آنها ایستاده است.

- تز « جدایی دین از سیاست » را چنان با تزویر و خدعه طرح کردند که امر بر ما مشتبه شده است. کلمه (آخوند سیاسی) را به صورت یک فحش جا انداخته اند، در حالی که در زیارت جامعه کبیره، ائمه (ع) سیاستمدار معرفی شده اند.

- تز جدایی دین از سیاست، یعنی آخوند در محراب باشد و شاه مشغول دزدی اش باشد. در حالی که اسلام و قرآن کریم جامعه را در همه شئون تربیت می کند.

- قوانین بشری فقط جوابگوی سیاست دنیوی و معاشرت انسان در دنیاست، ولی قوانین الهی به ابعاد انسانیت توجه دارد و می خواهد انسان یک موجود (انسانی_الهی) باشد. مکتب اسلام و قرآن کریم، مکتب انسان سازی است و این فقط مختص قانون های الهی است، نه قوانین بشری.

- آنقدری که آیات و روایات اسلامی در سیاست وارد شده، در عبادات وارد نگردیده است.

- اسلام دین سیاست است و حکومت دارد. به دستورات پیامبر (ص) و ائمه (ع) توجه نمایید که در جنگ ها و سیاسات وارد شده است؛ بخشنامه حضرت امیر (ع) با مالک اشتر نمونه ای از آنهاست. ما این ذخایر را داریم، ولی عُرضه استفاده از آنها را نداریم! کتاب و سنت ما غنی است، لکن آن را به ما بد معرفی نموده اند.

- از زمانی که راه اروپا به آسیا و ممالک شرق باز شد، کارشناسان آنها همه جای زمین های ایران را مطالعه کردند و من و شما در مدرسه ها خواب بودیم! تمام معادن نفت و مس، بیابان های بی آب و علف و ... را مورد مطالعه قرار دادند و برای معادن ما نقشه کشیدند.

- اسلام سلطنت و حکومت دارد. پیغمبر اسلام (ص) و حضرت امیر (ع) حکومت داشتند، استاندار و فرماندار داشتند، ارتش داشتند؛ ولی به ما تزریق کردند که برو نمازت را بخوان، چه کار به این کارها داری!! آنقدر گفتند که ما را به این روزسیاه نشاندند.

- رضا شاه نقشه ای برای مبتذل کردن روحانیت پیش ملت کشید، جوری که آخوند نمی توانست نفس بکشد. کاری کردند که آخوند را سوار اتومبیل هم نمی کردند! جدا کردن مردم از روحانیت نقشه آنها بود، اما مکر خدا بالاتر است.

- برای جدا کردن روحانیت از دانشگاهها تلاش فراوان کردند. در نظر قشر دانشگاهی، آخوند یا درباری بود یا وابسته به انگلیس؛ در نظر روحانی هم دانشگاهیان فرنگی مآب بودند. ملت را از هم جدا کردند و از این جدایی استفاده بردند.

- اکنون ملاحظه فرمودید ائتلافی را خدا ایجاد کرد که وحدت کلمه بین همه جناح ها، بین علماء و طبقات دیگر شکل گرفت و ملت را بپا خواست تا قیام کرد و تمام ابرقدرتهای عالم را زمین زد.

- شما ملت سر و پا برهنه ای که همه چیزتان را خوردند، قیام کردید و با وحدت کلمه خود، با مشت تانکها را خرد کردید و خون بر شمشیر غلبه کرد. محمد رضا را از تخت فرو کشیدید، منتها هر چه داشتیم را با خود و عائله اش برد.

- یکی از خواهرهای محمد رضا یک ویلای گرانقیمتی خریده بود که برای من نوشتند پنج میلیون دلار یعنی سی و پنج میلیون تومان خرج گلکاری آنجا کردند! من و شما خوابش را هم نمی توانیم ببینیم و نمی توانیم باورش کنیم!!

- دزدها با دزدها رفیقند و با مقدسین رفیق نیستند. یک فرد غیر صالح به نام (محمد رضا پهلوی)، وکیل و وزیری هم که تعیین می کرد، غیرصالح بود و از جنس خودش بود. همه چیز ما در این پنجاه سال به خارج متکی بود، مردم آزادی نداشتند!

- « اصلاحات ارضی » او عبارت از این شد که تمام کشاورزان ما را گدا کرد، کشاورزی از مملکت ما پرید. بازار برای آمریکا درست کردند، شما الآن هیچ ندارید. تمام زراعت ایران مصرف یک ماه را بیشتر جواب نمی دهد، در حالی که خیلی از استان ها مثل آذربایجان و خراسان می توانست تمام قُوت ایران را متکفل شود. مابقی محصول ما سر از آمریکا و اسرائیل در آورد و این خرابی ها را برای مملکت ایجاد کرد.

- این انسان ظالم که کتاب (مأموریت برای وطنم) را نوشت، حقیقتاً مأمور بود که وطنش را از همه چیز ساقط کند. نیروی جوان ما را فاسد کرد؛ یا به مشروبخانه ها، یا به سینماها، یا به مراکز فحشا کشاند که یک جوان سالم باقی نگذارد! بالاترین ضرر را به این مملکت وارد کرد و نیروی انسانی اش را از بین برد؛ این خدمت او به « وطن » بود.

- نفت ما را داد، اسلحه های مدرن گرفت که کارشناسان ایران نمی توانستند از آن استفاده کنند. او این کار را کرد تا برای آمریکا پایگاه درست نماید که اگر آمریکا یک وقتی خواست با شوروی بجنگد، پایگاه داشته باشد.

-  با هم باشید، مجتمع باشید، مهذب باشید و وحدت کلمه خود را حفظ کنید. الآن در صددند که شما را به جان هم بیندازند و از آن استفاده کنند؛ نباید بگذارید که این خدعه عملی شود. امروز بختیار مثل شاه مأموریت دارد، باید هوشیار باشید.

- من آمده ام که به شما خدمت کنم. من خادم ملت هستم و آمده ام تا بزرگواری شما را حفظ کنم. من آمده ام که دشمن های شما را زمین بزنم و ملت را مستقل کنم. من آمده ام که دست اجانب را از این مملکت کوتاه کنم و اینهایی که به اسم ملیت و قانون اساسی می خواهند مسائل سابق را برگردانند، رسوا نمایم.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۴۰ - ۴۹

 ***

مدرسه علوی تهران؛ ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع اعضای کمیته برگزاری استقبال؛

اهم بیانات:

- همه ما مکلف هستیم در این مرحله ای که بین موت و حیات هست هیچ غفلت نکنیم. غفلتِ یک آن برای ما گران تمام می شود.

- اینهایی که به اسم ملیت خدعه می کنند تا شاه را برگردانند؛ نوکر آمریکا هستند و می خواهند منافع آمریکا را حفظ کنند.

- الآن غفلت مصادف با انتحار و خودکشی است. نباید غفلت کرد و باید این نهضت را ادامه داد. باید همه مردم آگاهانه به خیابانها بریزند و این بنیان فاسد را از بین بردارند.

- منافع و سرمایه های ما و مخارن مان را بردند و در بانکهای خارجی به اسم محمد رضا خان و عائله و بستگانش ذخیره کردند. یک ملتی را فقیر کردند و از اینجا فرار نمودند.

- رمز پیروزی شما وحدت کلمه و مطالبات مشترک است.

- من خدمتگذار شما هستم و می خواهم شما عزیز باشید. من می خواهم ملت اسلام سربلند و مستقل باشد، نه مثل حالا که باید همه چیزمان از جای دیگر باشد. من می خواهم که همه شما مستقل باشید.

- این ته مانده استعمار که اظهار به « ملیت » می کند و از این راه کسب بیت المال می نماید را بزنید و پرتش کنید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۵۰ - ۵۲

 ***

بیمارستان قلب تهران؛ ۱۳۵۸_ صدور نامه تشکر از مدرسین حوزه علمیه قم در پاسخ به تلگراف ارسالی آنها مبنی بر کسالت قلبی معظم له؛

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۱۳۵

 ***

جماران؛ ۱۳۶۱_ سخنرانی در جمع مسئولان وزارت صنایع سنگین و سرپرستان گروههای مختلف صنعتی؛

اهم بیانات:

- همه مسئولان امور باید دو جهت را رعایت کنند؛ یکی اتکاء به خدا و تلاش برای کسب رضایت او و دیگری مأیوس نشدن از کارها.

- کارهای بزرگ باید بتدریج صورت گیرد و این بستگی به اراده انسان دارد. ملت وقتی اراده نمود، بدون اسلحه بر رژیم سابق پیروز شد.

-  آن افکاری که همه کارها را شرق یا غرب باید انجام بدهد از ذهنتان بیرون کنید و تصمیم بگیرید که همه کارها را خودتان انجام دهید.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۷، ص ۲۸۲

 ***

جماران؛ ۱۳۶۳_ سخنرانی در جمع اعضای مجلس خبرگان، ائمه جمعه سراسر کشور و مهمانان خارجی شرکت کننده در سومین کنفرانس اندیشه اسلامی به مناسبت گرامیداشت دهه فجر؛

- آقایانی که از خارج آمده اند، تکلیف شرعی دارند در برابر تبلیغاتی که بر ضد جمهوری اسلامی در خارج می شود، حقیقت مسائل را برای مردم خود منعکس کنند.

- اجانب از این تبلیغات منفی ایران را هدف ندارند، بلکه خوف آنها از اسلام است که گسترش پیدا نکند و بر همه مستضعفین جهان پرتو نیفکند؛ لذا حمله شان به اسلام است.

- قضیه خودبینی ( با توجه به داستان رمز آلود و آموزنده حضرت آدم (ع) )، ارث شیطان است. تمام فسادهایی که در عالم واقع می شود، از فساد افراد تا حکومت ها و اجتماعات، زیر سر همین ارث شیطان است. چه کسی که در کنج خانه نشسته و مشغول عبادت است و چه کسی که در جامعه با مردم تماس دارد، و چه حکومت هایی که در عالم حکمرانی می کنند؛ فسادشان در اثر بیماری خودبینی است.

- علم، انسان را تهذیب نمی کند. گاهی علم فقه، علم اخلاق، علم عرفان و علوم توحیدی انسان را به جهنم می فرستد. با علم درست نمی شود، تزکیه می خواهد. تزکیه بر همه چیز مقدم است. همدوش و همقدم با درس، تزکیه لازم است.

- تهذیب جامعه بر عهده علماء و دانشمندان است؛ اینها اگر بخواهند جامعه را تهذیب کنند، اول باید از خودشان شروع کنند. کسی که خود فاسد است، نمی تواند با کلامش مردم را اصلاح کند؛ تأثیر ندارد. آنوقتی کلام تأثیر دارد که از قلب مهذّب و پاک بیرون بیاید. اگر از قلب ناپاک و شیطانی، حرفی به زبان شیطانی جاری شد، نمی تواند در قلوب دیگران تأثیر بگذارد.

- ما هیچ توقع نداریم که یک کلمه خلاف واقع گفته شود، ما توقع داریم شما که از خارج آمده اید به جبهه ها بروید و این جوان های ما را ببینید، به زندان ها بروید و ببینید چه قضایایی پیش آمده است؛ آنگاه به کشورهای خود بروید و حقایق را بگویید.

- شما (مهمانان خارجی) اگر صد عدد اعلامیه و نطق صادر کنید و ظلم ها را محکوم کنید، بعدش دنبال آن را نگیرید؛ این تمام می شود! یک زحمت بی نتیجه ای کشیده اید. اما اگر بنا بر این باشد که در محله های خود مفاسد را برای مردم بگوئید و قدرت های بزرگ و انگل های بزرگ جهان را به آنها معرفی کنید، باعث بیداری مردم می شود و این تأثیر گذار خواهد بود.

- اگر این نهضت و انقلاب اسلامی در ایران واقع نمی شد، خدا می داند که اجانب بنا داشتند چه بکنند! اینها جوان های ما را از دست مان گرفته بودند و به مراکز فحشا برده بودند.

- آنهایی که با ترور مخالفند، خودشان مرکز ترور هستند. آمریکایی که این قدر از انسان دوستی صحبت می کند، دنیا را به آتش کشیده است. این آمریکایی که بشر را دارد فنا می کند، انسان دوست است؟!

- احکام اسلام فقط منحصر در نماز و روزه و آیات رحمت نیست؛ آیات قتال هم آیات رحمت است. گاهی برای آدم درست کردن، باید داغ کنند تا جامعه درست شود؛ باید فاسدها بیرون ریخته شوند تا اوضاع درست شود.

- منطق انبیاء این است که با کفار و افراد ضد بشریت شدید برخورد کنند، و بین خودشان رحیم باشند و با شدت هم رحمت نمایند. کنار نشستن و کاری به کار هیچ چیز نداشتن و بی طرف بودن، خلاف منطق انبیای الهی است.

ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۹، ص ۱۳۱ - ۱۴۱

 ***

 

انتهای پیام /*