حضرت امام با تأکید بر اراده آزاد انسانی حق اظهار نظر، گفتگوی آزاد و استدلال منطقی را در تمام مسائل سیاسی - اجتماعی برای همه ملت قائل شدهاند. ایشان میفرمایند: «ملت باید الان همه شان ناظر امور باشند، اظهار نظر بکنند در مسائل سیاسی، در مسائل اجتماعی، در مسائلی که عمل میکند دولت، استفاده بکنند، اگر یک کار خلاف دیدند». (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۱۹۳)
ایشان ضمن تمجید از وجود اختلاف، راه برون رفت از آن را در قالب گفتگو و مباحثه، حرکتی تکاملی و رو به جلو ارزیابی میکردند. بدین ترتیب، «اگر در یک ملتی اختلاف سلیقه نباشد، این ناقص است. اگر در یک مجلسی اختلاف نباشد، این مجلس ناقصی است. اختلاف باید باشد. اختلاف سلیقه، اختلاف رأی، مباحثه، جار و جنجال، اینها باید باشد، لکن نتیجه این نباشد که ما دو دسته، بشویم دشمن هم. باید دو دسته باشیم در عین حالی که اختلاف داریم، دوست هم باشیم». (همان، ج ۲۱، ص ۴۷) «نباید ماها گمان کنیم که هر چه میگوییم و میکنیم کسی را حق اشکال نیست، اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها». (همان، ج ۲۰، ص ۴۵۱)
و در جای دیگر میفرمایند: «هر چه میخواهند بگویند و هر چه میخواهند انتقاد کنند. انتقاد غیر توطئه است. لحن توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از اموری است که سازنده است. مباحثه علمی همان طوری که علوم اسلامی بی مباحثه نمیرسد به مقصد، امور سیاسی هم بی مباحثه نمیرسد به مقصد. مباحثه میخواهد، اشکال میخواهد، رد و بدل میخواهد. این را هیچ کس جلویش را نمیگیرد». (همان، ج ۱۷، ص ۴۶۱-۴۶۲)
به نظر ایشان، روند اظهار نظر و استدلال آزاد در فضایی سالم و به دور از تشنج آفرینی، صورت میگیرد. ایشان میفرماید: «مبارزه نیست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامی. میخواهید هرکدام مسائلی که دارید به دیگری بگویید با برهان، با بیان، البته باید بگویید، اما مبارزه ندارید با هم». (همان، ج ۱۲، ص ۳۴۶)
حضرت امام غایت نهایی این گفتگوی سالم و به دور از حب و بغضهای شخصی را، یافتن حقیقت و نیل به اجماع راستین در باره همه امور سیاسی و اجتماعی میداند: «... مراعات آداب اسلامی در محاورات بشود، و انگیزه آن یافتن حق و راه حل باشد و این امور در محیط دوستی و صفا چون بحثهای علمی در محیط مدارس فقاهتی که مقصود ؛یافتن واقعیت، نه تحمیل عقیده است، آقایان را بهتر و آسانتر به حقیقت میرساند». (همان، ج ۱۸، ص ۴۶۵)
بنابراین روشن میشود که حضرت امام از وجود اختلاف سلیقه و ابراز آرا و عقاید گوناکون استقبال کرده و آن را لازمه پیشرفت و تکامل اندیشهها میدانند. اما گفتگو زمانی به اجماع ختم میشود که با استدلال، برهان و دلایل منطقی توأم شود. ایشان میفرمایند: «انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان اظهار کند و مطالبش را برهانی بفهماند. این که در قرآن کریم دارد که لا اکراه فی الدین، برای این که تحمیل عقاید نمیشود کرد». (همان، ج ۱۴، ص ۹۳)