***

(تقدیم به امام راحل)

 

یاد آفتاب

کوچه خالی، شهر خالی، جایتان خالی ست

بی‏ حضورت ای پرنده، آسمان خالی ست

نیستی، دل ها همه سنگی‏ تر از سنگ اند

چهره‏ ها افسرده و خاکستری رنگ اند

نیستی خورشید را تاریک می‏ بینم

جای گل ها دسته دسته خار می ‏چینم

نیستی اینجا پرنده نیست باران نیست

در میان سفره پاییزی‏ ام نان نیست

نیستی حتی دگر گل هم نمی‏ روید

این حوالی هیچ کس شعری نمی‏ گوید

آسمان ها سنگی و پرواز ممنوع است

دست تاریکی درِ امید ما را بست

زخم هایم را کسی آمد نمک پاشید

حنجرم را شعله شعله نی ‏لبک پاشید

رفتی و غم با نگاه خود طلسمم کرد

هر چه درد و رنج بی ‏پایان به اسمم کرد

آسمان ها بعد تو شکل قفس دارد

بغض کرده مثل من یک ریز می ‏بارد

ای گل زیبا! بهاران، بی تو، بی‏ معنی ‏ست

باغ روحم را به غیر از فصل سرما نیست

رفتی و این آتش دوریت آبم کرد

کوه بودم، کوه صبر اما مذابم کرد

هان ولی فانوس امت تا ابد زنده است

آفتاب یاد تو چون عشق تابنده است

هر که راهت را رود پاک و بهشتی باد

جانش از قید زمان، قید زمین آزاد

می‏ شود مثل شما با آسمان یکدست

خالی از دیوار و از هر کوچه بن‏ بست

نه، شبیه تو نمی‏ آید کسی دیگر

یک جماران مانده و داغ گلی پرپر

 

فاطمه ناظری

***

 

 

. انتهای پیام /*