***

نقل صلوات از لبش می ریزد

 لا حول ولا... به خویش می آویزد

چون بت شکن عظیم وآن رستاخیز

از عمق دل خمین بر می خیزد

 

 

با سر بدود هر که به سویت راهی ست

این راه دل است ودلکش ودلخواهی ست

از دل که چه قابل است؟ در مسلخ عشق

از جان گذرد هر آنکه روح الهی ست

 

 

ای گوشه جا نماز دل، رخصت تو

دلخوش شده ام به ابر پر رحمت تو

در بستری ونماز خواندن یعنی

آغاز قیامتی ست قد قامت تو

 

 

صبح از نگهت، طلیعه ها می گیرد

یعنی: مدد از روح خدا می گیرد

رسم است که قبل هر قیامی، اول

خورشید اجازه از شما می گیرد

 

 معصومه مهری قهفرخی

***

. انتهای پیام /*