***


با زیارت زیر و رو کردی دل اندوهگین را
‎خود شفاعت می‌کنی دلدادگان را، زائرین را

‎مشت خاکی از مزارت می‌ کشد بر چشم جابر
تا ببیند رازهای عالم عین الیقین را

می‌رود از هوش گویا ظهر عاشوراست آنجا
دیده شاید حال و روز خیمه‌ های آتشین را

‎در هیاهوی سم اسبان و تن‌ ها زخم خورده
در عزایت دیده اشک حضرت روح ‌الامین را

‎دیده سر را در میان دست ‌های شمر ملعون
دست بی ‌انگشت را، انگشتران بی‌ نگین را

‎از فرات و بی‌ وفایی‌ ها شکایت کرده بی‌ شک
‎دیده در میدان چهار آیینۀ ام ‌البنین را

‎دیده شاید خطبه ‌خوانِ هفت‌ خوانِ کربلا را
‎دیده شاید در میان کوفه زین ‌العابدین را

‎دیده شاید... می گشاید چشم ‌هایش را صحابی
‎بر لبش آورد نام سید و سالار دین را

‎پاسخ جابر چرا از جانب مولا نیامد؟
آن‌ طرف ‌تر از تنت دید آن سر بالانشین را

‎با زیارت‌ نامه‌ ای راز دلش را گفت جابر
با غمت آمیخت ذکر زائران اربعین را

نغمه مستشارنظامی

***

 

. انتهای پیام /*