|
|||||||
گفتگو با زهرا اشراقی ؛از امام به عنوان «پدربزرگ» عکس میگرفتم اغلب عکسهایی که از زوایای خصوصی و غیر رسمی زندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی منتشر شده است، توسط اعضای خانواده یا دفتر ایشان گرفته شده است که یکی از آنها زهرا اشراقی نوه دختری ایشان است. شاید اگر علاقه وی به عکاسی هم نبود، مشاهده بسیاری از صحنههای دیدنی زندگی امام خمینی برای مردم ایران ممکن نمیشد. از چه زمانی، عکاسی از امام خمینی(س) را شروع کردید؟ من از سن 10، 11 سالگی دوربین دستم بود و طبیعتاً از امام هم در دوران حضور در نوفل لوشاتو و پس از ورود به ایران، عکس میگرفتم. البته ایشان چون آدم منظم و مرتبی بودند، مخالف عکس گرفتن در هر حالتی بودند. به خصوص آنکه فیلمها را برای ظهور باید به عکاس میدادیم و نگرانی وجود داشت که عکسها منتشر شود، اما پس از مدتی دوربین پو لاروید د خریدم که خودش عکس را ظاهر میکرد. متأسفانه عکاسانی که نگاتیوها را به آنها برای ظهور میدادیم، بسیاری از عکسها را به ما نمیدادند و بعدها میدیدیم که همان عکس ها از جای دیگری سر در میآوردند. شاخص ترین عکسی که از امام گرفتید کدام عکس بود؟ یک عکسی در منزل دربند از ایشان گرفتم که روی زمین نشستهاند و کنارشان مادر من هستند. پشت سرشان هم گلهای لاله به چشم میخورد. همان زمان یک عکاس فرانسوی که به ایران آمده بود، آن عکس را بسیار هنری دانست و تشویقم کرد که عکاسی را ادامه دهم. او حتی پیشنهاد داد که عکس را به مبلغ 120 هزار دلار به او بفروشم، اما من قبول نکردم، زیرا نمیخواستم که این عکس خانوادگی منتشر شود، اما متأسقانه این اتفاق افتاد. البته یک عکس معروف از قرآن خواندن امام را هم من گرفتهام که بعدها خیلیها مدعی آن شدند! اما معروفترین عکس همانی است که ایشان و پدرم در باغ روی صندلی نشستهاند. آن عکس دقیقا چه زمانی گرفته شد؟ فردای روز شهادت استاد مطهری بود. امام بعد از سخنرانی در فیضیه به باغچه پدرم برای استراحت آمده بودند که اخم و تأثر ایشان هم در عکس مشخص است. متوجه عکس گرفتن شما شدند؟ چیزی گفتند؟ خیر! عکس را از فاصله دور گرفتم. البته امام همیشه احترام پدرم را داشتند و اگر هم میخواستند چیزی بگویند، بعدا میگفتند! اصولا واکنش امام به عکس گرفتن های شما چه بود؟ همیشه با مشکل برخورد میکرد. مثلا همیشه میگفتند «باز زهرا با دوربین وارد شد!»؛ حتی گاهی اوقات دعوا میکردند و میگفتند «دختر جان عکس نگیر! مگر من چه زیبایی دارم که عکس میگیری؟!» البته من بیشتر، حالت ذوقی به حرفه عکاسی داشتم و از همه عکس میگرفتم؛ از امام هم به عنوان «پدربزرگ» عکس میگرفتم، لذا نگاه سیاسی نداشتم. یکی از زیباترین عکسهایی هم که از ایشان گرفتم، عکسشان با «خانم» است که آن را قاب کردم و به آنها هدیه دادم، الان هم فکر میکنم آن عکس نزد حاج حسن آقا نگهداری میشود. ظاهرا افراد دیگری هم در خانواده از امام عکس میگرفتند... بله؛ در این اواخر خانم طباطبایی (همسر دایی احمد) هم کارشان را با یک دوربین خوب شروع کردند. آخرین عکسی که از امام گرفتید چه زمانی بود؟ آخرین عکس مربوط به اردیبهشت 1368(یکماه قبل از رحلت) میشود که از ایشان و دخترم فاطمه گرفتم. در آن عکس آثار بیماری در چهره ایشان مشخص است. |
|||||||