|
|||||||
«امام، زن و رهايى از دو رويكرد»
حجتالاسلام والمسلمين سيد جعفر اردبيلى
بررسى ابعاد گوناگون مشكلات و معضلات جامعهءزنان، بويژه زن مسلمان ايرانى پيش از انقلاب اسلامى، نيازمند فرصت و فراغت بيشترى است؛ اما آنچه كه سعى برتبيين آن داريم، نقش و تاثير بسزاى حضرت امام(ره) در روشنگرى و بيان سوء برداشتها و نيتهاى پليدى است كه سعى و تلاش وافر براى توقف رشد بهينه جامعه زنان مسلمان كردند.
با نگاهى كلان در طول تاريخ بشرى مىتوان مدعى شد، طبقات، اصناف و گروههاى مختلف اجتماعى هر يك به نوعى در حركتهاى اجتماعى مؤثر بوده؛ و بنا به تعبيرى حتى تأثير متقابل و يا كنشهاى متقابل ايجاد كردهاند.
«گىروشه» كه شايد مبدع اين رويكرد محسوب مىشود، بر وجود چنين تأثيراتى تأكيد مىورزد؛ اما آنچه ما در پى بيان و توضيح آن مىباشيم، تبيين چگونگى دو گروه اجتماعى به ظاهر رودرروى، كه در نهايت امر و انتهاى مسير مىتوانند موجب پيدايش يك تأثير باشند.
هميشه جامعه انسان بويژه جوامع سنتى در حال رشد، مركب از اين دو گروه و صنف اجتماعى است كه در جستارهاى سياسى مىتوان آن را به كندروها و تندروها تقسيم كرد.
از ديدگاه دينى و مذهبى، واپسگرايان و تجددخواهان و يا به تعبير حضرت امام (ره) مقدس نمايان متحجر و تجددگرايان بىدين، [1] دو دم شمشيرى هستند كه در انتها يك محصول را به بار مىنشانند، اين تعبيرات در تاريخ دينى و سخنان حضرت اميرالمؤمنان على بن ابيطالب (ع) نيز هست. ايشان مىفرمايند:
قصم ظهري اثنان، جاهل متنسك، عالم متهتك[2] دو كس كمر مرا شكستند، نادان مقدسنما و داناى بىپروا و بىدين.
نقش اين دو گروه در تخريب جوامع سنتى و ديندار آنچنان عميق و ماندگار بوده كه توضيح و تفسير اين ادعا، سالها تحقيق و بررسى را در دهها هزار برگ به عنوان شاهد گفتار مىطلبد.
از آنجا كه نيازهاى جسمانى است و غرايز مادى بشر يكسان است و هر يك از افراد بشر در پى اشباع و سيراب كردن نيازهاى خود مىباشند، تمامى انسانها سعى مىكنند به نوعى با توجيهات متناسب با تفكراتشان به مطامع نفسانى خود دست يابند و موانع را رفع و يا تفسير نمايند.
دو بليّهاى كه دامنگير جامعهء زنان مسلمان ايرانى شده بود از سوى اين دو گروهاجتماعى،خود موجبات عقب ماندن زنان را در ايران فراهم كرد؛ بدين ترتيب كه از يك سو، آنان بازيچه دست شهوترانان به ظاهر ديندار و زيادهطلب شده، و اصرار بر رنگآميزى اين زياده خواهى به نام دين مىكردند و از سوى ديگر گرفتار شهوت پرستان نا اهلى گرديدند كه براى توجيه مطامع نفسانى خود منكر وجود هرگونه تعهدى در وجودانسانى مىشدند و اصولاً پيشرفت را در گرو بىقيدى و رهايى از تعهدات دينى و عرفى معرفى مىكردند.
حضرت امام(ره) با دقت نظر و فراست الهى خود در اين ميدان رزم و مبارزه، ستيزرا بر عليه هوا و هوس، انحراف و كجروى آغاز كردند. ايشان فرمودند:
«خداوند شما را با كرامت خلق كرده است، آزاد خلق كرده است. خداوند همان طورىكه قوانينى براى محدوديت مردها در حدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد، در زنهاهم دارد، همه براى صلاح شماست.
همۀ قوانين اسلامى براى صلاح جامعه است. آنها كه زنها را مىخواهند ملعبه مردان و ملعبه جوانهاى فاسد قرار بدهند، خيانتكارند. زنها نبايد گول بخورند، زنها گمان نكنند كه اين مقام زن است كه بايد بزك كرده بيرون برود، با سرِ باز و لخت، اين مقام زن نيست، اين عروسك بازى است نه زن، زن بايد شجاع باشد، زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت بكند، زن آدم ساز است، زن مربى انسان است».[3]
در شرايطى كه برخى روايات، ما را از حكومت كردن و يا دخالت زنان در امور جامعه پرهيز مىدهد، اينگونه روايات، خود دستاويزى براى برخى مقدسان قشرى براى نفى هرگونه دخالت زنان در امور اجتماعى خواهد بود. حضرت امام در اين جمله و جملات ديگر كه در پى خواهد آمد، زن را ترغيب به دخالت در مقدرات اساسى و امور مهم اجتماعى مىنمايند تا شبهه دور ماندنِ نيمى از جامعه انسانى از فعاليتهاى اجتماعى را به عنوان ديندارى بر طرف نمايند.
شيوه و سيرۀ عملى حضرت امام (ره) در خانواده نيز به ما نشان مىدهد كه چه جايگاهى براى زنان قائل بوده، و هرگز سعى نمىكردند شيوۀ زياده خواهان را تأييد نمايند.
دومين مصيبتى كه دامنگير زنان جامعه ايران اسلامى شده، و سير قهقرايى را براى ايشان رقم زد، اشاعه جهل و بيسوادى است. جهل قشرى كه هميشه تحصيل و كسب علم را منافى با جنس زن مىدانست، در طول قرنها فعاليت خود، آنچنان ضربهاى بر پيكر اصلى زنان جامعه ما وارد آورد كه براى اصلاح آن قرنهاى متمادى نياز به چالش و فعاليت مثبت مىباشد.
حضرت امام (ره) در پاسخ به سؤال در خصوص «محدوده فعاليت زنان» مىفرمايند:
«چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه كردهاند كه خيال مىكنند فقط اسلام آمده است كه زن را خانهنشين كند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم؟ چرا با كار كردن زن مخالف باشيم؟ چرا زن نتواند كارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت كردن زن مخالفت كنيم؟ زن چون مرد، در تمام اينها آزاد است، زن هرگز با مرد فرقى ندارد».[4]
از سوى ديگر مدرن خواهان بىتعهد نيز مبدأ پيدايش جهل ديگر شدند كه شايد به وضوح و روشنى دسته اول نبوده، و برخى نيز آن را جهل نپندارند؛ اما حضرت امام آن را نوعى از جهل و نادانى مزمن محسوب مىداشتند و مىفرمودند:
«زنان شجاع ما ديگر از بلاهايى كه غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است، به ستوه آمدهاند و به اسلام پناهنده شدهاند». [5]
تشويق فراوان و حمايت بىدريغ حضرت امام (ره) از تحصيل و پيشرفت علمي زنان در سيره خصوصى و شيوه خانوادگى ايشان مشهود است؛ و اين در شرايطى بود كه در همان زمان برخى طبقات اجتماعى و اصناف جامعه، دختران و زنان خود را از كسب علم و فضيلت به نام دين و ديندارى تا بدانجا باز مىداشتند كه حتى برخى از ايشان از دانش سواد اوليه، يعنى خواندن و نوشتن محروم بودند؛ و اين ننگ كه مدرسه نرفتن زنان، نشانه فضيلت است، براى جامعه مسلمانان تا ابد باقى ماند. آنان اينچنين فضيحتى را به نام فضيلت تا سالهاى اخير و حتى پس از انقلاب برخود افتخار مىانگاشتند. تحصيلات عالى و كسب كمالات علمى در قشر بانوان خانوادۀ حضرت امام(ره) گوياى مبارزۀ عملى ايشان با چنين جهلى مىباشد، ايشان بارها و بارها به مسئولان و دستاندركاران كشور سفارش مىكردند كه آموزش و تعليم و تعلم ارتباطى با جنسيت افراد ندارد.
ايشان مىفرمايند:
«زنان از نظر اسلام، نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقا مىدهد كه او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه باز يابد و از حدّ شىء بودن بيرون بيايد و متناسب با چنين رشدى مىتواند در ساختمان حكومت اسلامى مسئوليتهايى به عهده بگيرد. 6- صحيفه امام ، ج 4 ، ص 436
اعطاى برخى مسئوليتهاى سنگين به زنان و اصرار بر همراهى ايشان در سفرهاى خارجى مانند همراهى يك زن مسلمان به عنوان سفيرى در جمع ديگر سفيران به اتحاد جماهير شوروى همگى گوياى اين مدّعا مىباشد.
در سنگر ديگر و مبارزهاى بىامان با مدرن زدگان و تجددخواهان، ايشان ارزش علم را از پستى رذالت و آلودگى فساد جدا كردند، و مىفرمودند:
«مراقب باشيد از شما توسط وسايل جديد بهرهكشى نشود: « اسلام نمىخواهد كه زن به عنوان يك شىء و يك عروسك در دست ما باشد. اسلام مىخواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسان جدى و كارآمد بسازد».[6]
و يا مىفرمودند: «ارزشها را داشته باشيد و در هنگامى كه شما مىخواهيد دانشاندوزى كنيد، همانگونه كه شيوه و ساختار اديان توحيدى ابتدا نفى و مبارزه با هر بدى و معبودى است بنا بر كلمه «لا اله» تثبيت خوبيها هم با كلمه «الااللّه» سازگار وميسر مىباشد». اين بيان شيوايى است كه حضرت امام(ره) در بازگرداندن شخصيت واقعى زنان به كار مىبستند. اجازۀ شفاهى و سيره عملى حضرت امام(ره) در ورود زنان به سياست، حق رأى و انتخاب شدن، كانديداتورى مجلس و ديگر مصادر و پستهاى مهم كشورى و لشكرى و تشويق بر تحصيل و كسب مدارج عالى علمى، اجازه ورود به صحنههاى هنر، نمايش، ادبيات، شعر و بسيارى ديگر از هنرهاى تجسمى و نوين در راستاى آفرينش ارزشهاى اسلامى و انسانى از ديگر فعاليتهايى بود كه حضرت امام براى تثبيت خوبيهاى ماندگار و اعتلاى مقام زنان ايرانى مسلمان به انجام رساندند. به عنوان نمونه پس از پخش مجموعه تلويزيونى پاييز صحرا و جبههگيرى تند برخى افراد در برابر ظاهر افراد و نوع نمايش، به عنوان دلسوزى براى اسلام، حضرت امام (ره) با ارائه برخى تذكرات كوچك، اين مجموعه را تأييد كردند.
مواضع حضرت امام (ره) در برابر فيلم مبتذل و يا موسيقى انحرافى، فقط بنابر شيوه تعبدى موضوع نبوده، بلكه ملاك مهم براى جلوگيرى از اشاعه اينگونه مفاسد از سوى ايشان نتايج و محصولاتى است كه اين مفاسد بر جاى گذاشته، و موجبات تخدير جامعه را فراهم مىآوردند و آن را از فعاليت مثبت و پرسرعت باز مىداشتند.
بر همين اساس، شيوۀ حضرت امام (ره) در بازيابى و استحصال بهينه زنان مسلمان، بازگرداندن شخصيت، هويت و نقش واقعى زنان به آنان مىباشد. همانگونه كه مىفرمايند:
«در نظام اسلامى، زن به عنوان يك انسان مىتواند مشاركت فعال با مردان در بناى جامعۀ اسلامى داشته باشد؛ ولى نه به صورت يك شىء نه او حق دارد خود را به چنين حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنين بينديشند».[7]
اينك در سالهاى فقدان آن ابرمرد تاريخ جهان و اسلام، برماست كه با مبارزهبىامان در دو جبهه با مقدس مآبان و تجدد خواهان بىدين و حفظ تعادل و دورى از هرگونه افراط و تفريط، اجازه ندهيم جامعهء اسلامى بويژه جامعهء زنان مسلمان از مسير صحيح منحرف شده، و در يكى از دامهاى اصناف بالا گرفتار آيند؛ و بدانيم رشد و ترقى هر جامعه مديون همه اقشار آن جامعه مىباشد و جنسيت نمىتواند مانع پيشرفت يا پس رفت جوامع بويژه كشورها و جوامع در حال توسعه باشد. خطر جدى در سالهاى اخير، ارائه سليقههاى مختلف و بىاساس است كه سردرگمى و نوعى از هيجانات كاذب را موجب گرديده كه به نوبۀ خود موجبات بىهويتى جديدى را فراهم مىآورد. بايد توجه داشت كه سليقههاى گوناگون تا زمانى كه حول محور ملاكهاى عميق و ريشهدار طرح و ارائه شود، هيچ خطرى را در پى نخواهد داشت؛ اما دو گروه مذكور با تغيير چهره و ورود از مسيرهاى جديد و اشاعه سليقههاى غيراصولى، موجب تخريب جدى و بىهويتى نوينى در جامعه خواهند شد كه بر پيروان آن پير عزيز است تا با ادامه مبارزه و پرداختن به شيوههاى نو از ورود و اشاعه اينگونه تفكرات و سليقههاى فردى و اغراض فردى جلوگيرى كنند.
|
|||||||