سخنرانی
نقش امریکا در جدا کردن ارتش از ملت
سخنرانی در جمع پرسنل هنگ منظریۀ قم (توطئه های امریکا)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 15 اس‍ف‍ن‍د ‭1357

زمان (قمری) : 7 ربیع الثانی ‭1399

مکان: قم

شماره صفحه : 318

موضوع : نقش امریکا در جدا کردن ارتش از ملت

زبان اثر : فارسی

حضار : پرسنل هنگ و گردان مستقر در منظریه قم

سخنرانی در جمع پرسنل هنگ منظریۀ قم (توطئه های امریکا)

سخنرانی

‏زمان: 15 اسفند 1357 / 7 ربیع الثانی 1399‏

‏مکان: قم، مدرسۀ فیضیه‏

‏موضوع: نقش امریکا در جدا کردن ارتش از ملت‏

‏حضار: پرسنل هنگ و گردان مستقر در منظریۀ قم‏

‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏‏]‏

‏خواست امریکا تصرف مملکت ایران‏

‏     ‏‏[‏‏امریکایی ها‏‏]‏‏ ارتشی را در نظر ملت همچو کرده بودند که گویی یک جنایتکار و‏‎ ‎‏یک آدمْ آزار و از این چیزهاست؛ که اگر به آنها بگویند: ملت را باید چه بکنند؛ می کنند.‏‎ ‎‏به این جهت اقشار را هم از اینها جدا کردند، و منافعشان به همین بود. امریکایی ها‏‎ ‎‏می خواستند این مملکت تسلیم آنها باشد، ذخایر ما را ببرند؛ همه چیز ما را وابسته به خود‏‎ ‎‏بکنند؛ ایران را یک بازاری برای خودشان قرار بدهند، همه چیز ما را ببرند؛ و چاره‏‎ ‎‏نداشتند جز اینکه اقشار را از هم جدا کنند؛ بین ارتش و ژاندارمری، ژاندارمری و‏‎ ‎‏شهربانی، شهربانی و مردم، مردم با هم، احزاب با هم ‏‏[‏‏اختلاف بیندازند‏‏]‏‏؛ همه را از هم‏‎ ‎‏جدا و متفرق ‏‏[‏‏کنند‏‏]‏‏؛ اگر صد میلیون، یک نفر یک نفر باشد، هیچ کاری از آنها نمی آید.‏

‏احساس خطر استعمارگران‏‏ ‏

‏     تا قبل از این مدت، خارجیها به طور علمی ـ ذهنی این معنا را داشتند که اگر ملت با هم‏‎ ‎‏بشوند، چه خواهد شد و کوشش کردند که نگذارند. حالا که احساس کردند و عیناً دیدند‏‎ ‎‏که اجتماع یک ملت با هم، همۀ توطئه ها را از بین می برد؛ هیچ قدرتی با ملت نمی تواند‏‎ ‎‏مقابله کند. ملت هیچ نداشت؛ آنها همه چیز داشتند. صدای ملت که درآمد؛ ارتش،‏‎ ‎‏ژاندارمری، پاسبان، سرباز، همه جمع شدند دور ملت؛ الاّ یک دسته که خوب زیاد‏‎ ‎‏خورده بودند. الآن اینها این احساس را کرده اند که این اجتماع ـ اجتماع همۀ قوا با هم و‏‎ ‎‏همه هم برای اسلام، برای خدا ـ یک قدرتی است الهی، که هیچ کس نمی تواند آن را‏

‏بشکند و الآن این خطر را احساس کرده اند که آنها تا آخر دیگر دستشان بریده است.‏‎ ‎‏خوب، چه بکنند؟ یک کاری بکنند که اینها را از هم جدا کنند، متفرق کنند؛ الآن افتاده اند‏‎ ‎‏دور که همین کار را انجام بدهند. مأموریت دارند که همین کار را انجام بدهند، و شماها را‏‎ ‎‏از ما و ما را از شما، همه را از هم، متفرق کنند؛ باز برسند به مقصد خودشان. باید همه مان‏‎ ‎‏بیدار باشیم؛ همه با هوشیاری و بیداری توجه بکنیم که این نقشه ای که اینها دارند، نقش‏‎ ‎‏برآب کنیم؛ نگذارید ان شاءالله این نقشه ای که دارند که می خواهند عملی کنند و نگذارند‏‎ ‎‏مملکت یک آرامشی پیدا بکند؛ از آن طرف تفرقه بیندازند، از آن طرف با تبلیغات‏‎ ‎‏خودشان بروند بین کارگرها یکجور تبلیغ کنند، بروند بین کشاورزها یکجور تبلیغ کنند،‏‎ ‎‏بروند بین مدرسه ها یکجور تبلیغ کنند، بین افراد شما یکجور تبلیغ کنند، باید همه با هم‏‎ ‎‏هوشیار باشید و توجه داشته باشید به اینکه نگذارید این مسئله یکوقت تحقق پیدا کند که‏‎ ‎‏اختلافات باشد؛ یا مثلاً فرض کنید که اینها تبلیغاتشان تأثیر بکند؛ خنثی کنید تبلیغات آنها‏‎ ‎‏را؛ همه با هم باید دست به هم بدهیم که این مملکتی که آشفته است و همه چیزش را از‏‎ ‎‏دست داده، از سر ساخته بشود و همه برای کشور و همه برای اسلام، همه پاسدار، همه‏‎ ‎‏ارتش اسلام باشید. ما و شما با هم، همه ان شاءالله همه با هم به پیش برویم و این نهضت را‏‎ ‎‏به آخر برسانیم.‏

‏مدعیان حقوق بشر و دفاع از جنایتکاران‏‏ ‏

‏     اسلام احکامش ‏‏[‏‏باید‏‏]‏‏ در خارج بیاید تا مردم عالَم بفهمند که اسلامی چی است؛‏‎ ‎‏نگذاشتند اسلام را بفهمند؛ جوانهای ما را اغفال کردند نگذاشتند بفهمند که اسلام‏‎ ‎‏چیست؛ چه احکامی دارد؛ خداوند چه احکامی برای ما آورده است؛ برای چه آورده‏‎ ‎‏است؛ نگذاشتند این را‏‏[‏‏بفهمند‏‏]‏‏؛ اگر مهلت بدهند، بگذارند که این احکام یکی یکی‏‎ ‎‏پیاده بشود، مسائل سیاسی اش، مسائل اقتصادی اش، سایر مسائلش پیاده بشود، آن وقت‏‎ ‎‏می فهمند که نه دمکراسیهای پوچ آنها در مقابل دمکراسی حقیقی اسلام چیزی است و نه‏‎ ‎‏آن حقوق بشردانها، آن بشردوستی آنها با آنکه در اسلام است، طرف مقایسه است.‏

‏ملاحظه می کنید این کسانی که از حقوق بشر دم می زنند در خارج، این گروههایی که آن‏‎ ‎‏بزرگها درست کردند برای اغفال، در طول این مدت که این ملت ما اینطور کشته داد،‏‎ ‎‏اینطور چه شد، یک کلمه نگفتند. حالا یک چند نفر از اشخاصی که به تصدیق همه، اینها‏‎ ‎‏خائن بودند؛ حالا که یک چند نفر از اینها را به واسطۀ خیانتی که کردند و همۀ ملت، همۀ‏‎ ‎‏اقشار قبول دارند که اینها خائن هستند، اینها را دارند به جزای خودشان می رسانند، این‏‎ ‎‏حقوق بشریها دادشان بلند شده است؛ تلگرافات می آید به اینکه «نه، نکنید دیگر!»‏‎ ‎‏خوب، مگر اینهایی که کشته شدند بشر نبودند؟ مگر اینها حق نداشتند؟ حقوق بشر اقتضا‏‎ ‎‏می کند که اگر یک نفر یک کسی را کشت در ازایش ‏‏[‏‏او را‏‏]‏‏ بکشند؛ یک کسی که ده سال‏‎ ‎‏ـ بیست سال، هم کشته است، هم وادار کرده به کشتن؛ این را حالا اگر بکشند، حقوق‏‎ ‎‏بشریها صدایشان درآمده؛ علی ایّ حالٍ ما همه با هم برادریم و دست بیعت به هم دادیم.‏

‏کوشش برای استقلال و آزادی‏

‏     همه با هم برویم تا آن آخری که باید برویم؛ که این نهضت را ان شاءالله به ثمر‏‎ ‎‏برسانیم، و مملکت برای خودتان باشد؛ نه یک آقا بالاسری باشد که بخواهد به شما‏‎ ‎‏تحمیل بشود، نه یکی که بخواهد به ما تحمیل بشود، نه از خارج بتوانند به ما یک تعدی‏‎ ‎‏بکنند؛ مستقل، آزاد، قوی، قدرتمند‏‏[‏‏باشیم‏‏]‏‏؛ ان شاءالله همه تان موفق باشید. ‏

‏[‏‏یکی از حضار: ما همه یکی هستیم و راهمان مشخص؛ ما سربازها از اول که این لباس را پوشیده ایم‏‎ ‎‏برای فداکاری و برای جانبازی و برای مردم بوده؛ و امام بودند که ما را هدایت کردند و ما از برادرانمان‏‎ ‎‏جدا نیستیم. این برادر سرباز از اول گفته است: من فدایی مردم هستم، برای این مردم و مرزهایم‏‎ ‎‏فداکاری می کنم.‏‏]‏

‎     ‎‏ان شاءالله که همه مان خدمتگزار باشیم به کشورمان، به اسلاممان و همه مان با هم، پیش‏‎ ‎‏برویم تا بتوانیم این مملکت را اداره بکنیم؛ شما جهات نظامی اش را، سرحدی اش را؛‏‎ ‎‏دیگران داخلش را؛ همه با هم، این مملکت را یک مملکت مستقل کنیم؛ ان شاءالله ‏‎ ‎‏خداوند همه تان را حفظ کند. ‏


‏     من راجع به قوای انتظامیه مطلقاً، چه ژاندارمری، چه شهربانی و چه ارتش، نسبت به‏‎ ‎‏این اشخاصی که در خدمت اسلام هستند ‏‏[‏‏دربارۀ‏‏]‏‏ این افراد، سفارش کرده ام و باز هم‏‎ ‎‏ان شاءالله سفارش می کنم.‏