سخنرانی
رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس
سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورا (رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: صحیفه امام

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 4 ب‍ه‍م‍ن‌ ‭1361

زمان (قمری) : 9 ربیع الثانی ‭1403

مکان: تهران

شماره صفحه : 245

موضوع : رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس

زبان اثر : فارسی

مناسبت : آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

حضار : هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) و نمایندگان مجلس شورای اسلامی

سخنرانی در جمع نمایندگان مجلس شورا (رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس)

سخنرانی

‏زمان: صبح 4 بهمن 1361  / 9 ربیع الثانی 1403 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس‏

‏مناسبت: آستانۀ سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی‏

‏حضار: هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) و نمایندگان مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

برتری مجلس شورای اسلامی بر مجالس سابق

‏     ‏‏از آقایان تشکر می کنم که در این هوای سرد و با این برف تشریف آوردند و از‏‎ ‎‏نزدیک، ما خدمتشان می رسیم.‏

‏من در این مسئله هیچ شکی ندارم که این مجلس بهترینِ مجالسی است که در همۀ دنیا‏‎ ‎‏هست و بهترینِ مجالسی است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است. من از همۀ شما‏‎ ‎‏بیشتر، زمانهای سابق را ادراک کرده ام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را دیده ام و‏‎ ‎‏کیفیت اینکه مردم چه جور انتخاب کردند و چقدر دخالت داشتند مردم، و افرادی که در‏‎ ‎‏مجلس آمدند چطور بودند، و این سنوات آخر را که همۀ آقایان می بینند و دیده اند. در‏‎ ‎‏تمام طول مشروطیت، این مجلس به این ترتیب که تمام افرادش تقریباً متدین و معتقد به‏‎ ‎‏اینکه باید اسلام حکومت کند، در تمام دوره ها نبوده است این. و در انتخاباتی که من از‏‎ ‎‏بچگی انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم که از جاهای دیگر هی شنیده شده است،‏‎ ‎‏انتخابات هیچگاه به طور کلی در دست مردم نبوده است. یک مدت زیادی به دست‏‎ ‎‏متنفذین منطقه، مناطق، خانها و مالکین بزرگ و اینها بوده است، و در آن وقتی که دیگر‏‎ ‎‏آن بساط آنها، قدرتهایشان از بین رفت، دربست در دست حکومت وقت بوده. اگر در‏‎ ‎‏تهران مثلاً یکی دو نفر، چند نفر که انتخاب می شدند، انتخاب مردم بود و باقی اش نبود‏

‏ـ برای اینکه تهران فرض کنید جایی بود که خیلی نمی شد فشار بیاورند ـ اما جاهای دیگر‏‎ ‎‏مسئله، مسئلۀ مردم در کار نبود، یعنی شورای ملی، ما در هیچ وقت نداشتیم. اگر چند نفر‏‎ ‎‏هم ملی در آنها بوده است، لکن مجلس همچو مجلسی نبود که یک شورای ملی باشد. و‏‎ ‎‏ما امروز داریم یک شورای اسلامی و ملی به حسب آن بعد صحیحش مشاهده می کنیم.‏

در رأس بودن مجلس نسبت به همه ارگانها

‏     ‏‏من در این شک ندارم، در اینکه آقایان وکلا همه به حسب نوع ـ و اگر استثنا بشود‏‎ ‎‏یک استثنای بسیار نادر است ـ حسن نیت دارند. در این هم من هیچ تردیدی ندارم و در‏‎ ‎‏این معنا هم که مجلس در رأس همۀ ارگانها واقع است و مجلس، ملت است که متبلور‏‎ ‎‏شده است و تحقق پیدا کرده است در یک جای محدود، این هم بی اشکال است.‏‎ ‎‏بناءًعلیه ما تا اینجایش با همۀ آقایان موافقیم و اعتقاد هم همان طوری که دارید، داریم.‏‎ ‎‏لکن هیچ کس و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم.‏‎ ‎‏اگر کسی ادعا کرد این را، این بزرگترین نقصش همین ادعاست. کسی نیست که بتواند‏‎ ‎‏بگوید که من دیگر بی عیب هستم. اگر بعض اشخاص پیدا بشود که خوب، بسیاری از‏‎ ‎‏عیوب را ندارند، لکن بی عیب ما نداریم در دنیا، و ما باید همیشه توجهمان به آن عیوب‏‎ ‎‏خودمان باشد. عیوب احتمالی، نمی گویم عیوب دارند، عیوب احتمالی. و انسان که‏‎ ‎‏بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند‏‎ ‎‏چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد. برای اینکه، دنبال اینکه چه عیبی‏‎ ‎‏دارد، می شود که انسان درصدد رفع او برآید، و دنبال اینکه چه حسنی دارد، پرده‏‎ ‎‏می شود در چشم انسان و نمی تواند عیوب خودش را ببیند.‏

هدف مجلس، تحقق رضای خدا و آرمانهای اسلام

‏     ‏‏من میل دارم که این مجلس، یعنی همه میل دارید که این مجلس که از همین ملت‏‎ ‎‏تشکیل شده است و با رأی همین ملت تشکیل شده است و همه می دانید که این ملت جز‏‎ ‎‏اسلام انگیزه ای نداشتند، حتی مذاهب که رسمی هستند، آنها هم دیانت را می خواهند؛‏

‏خدا را می خواهند؛ رضای خدا را می خواهند. ما باید فکر این معنا باشیم که این معنا که‏‎ ‎‏رضای خداست و آرمان اسلام است، این معنا را به تمام معنا درصدد باشیم که متحقق‏‎ ‎‏کنیم. انسان گاهی دیدش، مجلس هم همین طور است، دیدها مختلف است، هردو و‏‎ ‎‏همۀ جمعیت، اسلام را می خواهند، لکن دید از اسلام اختلاف دارد، و می دانید که تقریباً‏‎ ‎‏بسیاری از روشنفکرهای ما هستند، افراد تحصیلکردۀ ما هستند که اینها ادعای‏‎ ‎‏اسلامشناسی می کنند، لکن از اسلام بی اطلاع اند. این طور نیست که اسلام را به آن‏‎ ‎‏معنایی که دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. یک جنبه ای یا یک جنبه هایی را در آن مطالعه‏‎ ‎‏می کنند و مسائلی در آنجا مثلاً می فهمند، لکن جنبه های زیاد دیگری که در اسلام هست‏‎ ‎‏توجه نمی کنند؛ و این اسباب این می شود که یک اختلاف نظرهایی پیش بیاید. من میل‏‎ ‎‏دارم که، شما هم میل دارید که این مجلس طوری باشد که اگر قانونی را گذراند وقتی که‏‎ ‎‏در شورای نگهبان برود بیچون و چرا قبول کنند. شما می دانید که مردم اسلام را‏‎ ‎‏می خواهند، دیانت را می خواهند، رضای خدا را می خواهند. این همه مردمی که در‏‎ ‎‏ایران در این طول مدت مبارزه کردند و حالا هم دارند در جبهه ها مبارزه می کنند و در‏‎ ‎‏پشت جبهه ها هم مبارزه می کنند، اینها همه برای اسلام است و برای خداست. اینها را ما‏‎ ‎‏باید فکر این باشیم که این نظری که به مجلس دارند و نظر اسلامی دارند، این نظر‏‎ ‎‏محفوظ بماند. این نه مخصوص مجلس است، دولت هم همین طور است. همۀ کسانی که‏‎ ‎‏مشغول یک شغلی در دولت هستند، این معنا را باید توجه کنند که مردم توجه به اسلام‏‎ ‎‏دارند؛ انحراف مختصری اگر پیدا بشود در یکی از اینها، این انحراف را مردم‏‎ ‎‏نمی پذیرند. و ما باید برای خدا درصدد رضایت این مردم باشیم. یعنی، این مردمی که آن‏‎ ‎‏مجلسهای طاغوتی را به هم زدند و یک مجلس اسلامی درست کردند. دست بسیاری را‏‎ ‎‏از توی حبسها گرفتند و بیرون آوردند از تبعیدها، تبعید شده ها را برگرداندند. اینها همۀ‏‎ ‎‏چیزهایی بود که مردم کردند. ما ادعا نمی توانیم بکنیم که من کردم؛ شما کردید؛ جامعه‏‎ ‎‏کرد، منتها به توفیق خدای تبارک و تعالی. خداوند این جامعه را طوری قرار داد و عنایت‏‎ ‎‏به طوری شد که این جامعه با دید اسلامی جلو افتادند. و جوانهایشان را فدا کردند و همه‏

‏چیزشان را دادند و آن رژیم را و آن کسانی که آن رژیم را تقویت می کردند رفتند و یک‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی پیدا شد؛ و از این جهت، مردم دنبال اسلام هستند.‏

تحت تأثیر مکاتب انحرافی واقع نشدن نمایندگان

‏     ‏‏اگر خدای نخواسته، در مجلس شورا ـ نه به واسطۀ سوء نیت، به واسطۀ اینکه شناخت‏‎ ‎‏کم است ـ یک دسته ای گمان می کنند که مکتب سرمایه داری بهتر از مکتب کمونیست‏‎ ‎‏است مثلاً، یک دسته هم آن طرفش را خیال می کند، آن که خیال می کند او بهتر است،‏‎ ‎‏می رود سراغ اینکه ببیند در اسلام کجاها اسمی از این مسئله برده شده، بدون اینکه توجه‏‎ ‎‏به اطراف مسئله بکند، ببیند که آنجایی که گفتند، پهلویش چه گفتند. یک دسته می روند‏‎ ‎‏آن چیزی را که باز خودشان به نظرشان رسیده، می روند دنبال آنکه او را پیدا بکنند. من‏‎ ‎‏در نجف که مشرف بودم، می دیدم که در این دیوارهای نجف، کربلا، یک چیزهایی را‏‎ ‎‏همین بعثیها که اساس ادیان را منکرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه.‏‎ ‎‏آنهایی که در نهج البلاغه راجع به ـ فرض کنید که ـ انتقاد از اینکه سرمایه داری اگر بزرگ‏‎ ‎‏بشود در پهلویش مظلوم پیدا می شود، این طور شعارها را می نوشتند، منتها آنها نیت سوء‏‎ ‎‏داشتند. آنها اشخاصی نبودند که بروند برای اینکه نهج البلاغه چه می گوید، اطاعت کنند.‏‎ ‎‏و اما همان اشخاصی هم که حسن نیت دارند، خدمت می خواهند بکنند به این کشور،‏‎ ‎‏خدمت به اسلام بکنند؛ گاهی به واسطۀ بی توجهی به همۀ اطراف مسئله، می بینی که یک‏‎ ‎‏راهی را پیش گرفتند که این راه، راه به خیال خودشان اسلام است، لکن جهات دیگرش‏‎ ‎‏را توجه نکردند. از این جهت آنی که من آرزو دارم این است که ما، شماها که در مرکز‏‎ ‎‏قانونگذاری هستید و از همه مهمتر محل شماست، و دیگران هم که مابعد این واقع‏‎ ‎‏هستند، ما تحت تأثیر هیچ مکتبی واقع نشویم. نمی خواهم بگویم همۀ شما تحت تأثیر‏‎ ‎‏واقع شدید، لکن یک عده ای ممکن است تحت تأثیر تبلیغات آن طرف یا تبلیغات آن‏‎ ‎‏طرف. ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامی داشته باشیم، یا از کسانی که‏‎ ‎‏مطالعات اسلامی دارند یاد بگیریم که آیا سرمایه داری تا چه حدود در اسلام قبول شده‏

‏است و اسلام دربارۀ او چه می گوید، و کمونیست را اصل اسلام قبول دارد یا قبول ندارد.‏‎ ‎‏اگر یک مکتب انحرافی، ما را در تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل‏‎ ‎‏شده ایم. حسن نیت داریم، خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که‏‎ ‎‏امروز چه جور بشود، صلاح برای اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور‏‎ ‎‏بشود. همۀ اطراف مسئله مطالعه نمی شود که ببینند آن صلاح آخری، آنکه اسلام گفته‏‎ ‎‏است، این یک مطلبی است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که‏‎ ‎‏مصلحت چی است برای یک ملت، یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت‏‎ ‎‏حالا باید این باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتی در تغییرات بوده‏‎ ‎‏است، خدا گفته است آنها را. احکام ثانویه برای همین معناست که گاهی یک مسائلی در‏‎ ‎‏جامعه ها پیش می آید که باید یک احکام ثانویه ای در کار باشد، آن هم احکام الهی‏‎ ‎‏است، منتها احکام ثانویۀ الهی است. ما باید درصدد این معنا باشیم که اگر رأی به یک‏‎ ‎‏پیشنهادی می دهیم، توجه بکنیم که ما تحت تأثیر یک مکتبی از مکتبهای دنیا واقع‏‎ ‎‏نشویم. ما تحت تأثیر قرآن باشیم، تحت تأثیر احادیث از ناحیۀ پیغمبر ـ صلی الله علیه و‏‎ ‎‏آله ـ اگر این طور بشود کارها زودتر می گذرد و کارها بهتر می گذرد؛ و نظر مردم به شما،‏‎ ‎‏همان نظری است که حالا هست. اگر ده مرتبه این طور اتفاق بیفتد که یک عده ای که‏‎ ‎‏اکثریت ـ فرض کنید ـ هستند، اینها یک چیزی بگویند، یک عده ای هم در اقلیت باشند‏‎ ‎‏چیز دیگر بگویند، برود در شورای نگهبان و رد کند، اکثریت را رد کند، نقض کند، اگر‏‎ ‎‏چندین دفعه این طور بشود مردم آزرده می شوند. یعنی آن شناخت مردم از شما ممکن‏‎ ‎‏است یک وقت خدای نخواسته، تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهایی است که برای‏‎ ‎‏مجلس اسلامی است و برای اسلام است.‏

توفیق مجلس در پرتو حمایت ملت

‏     ‏‏خطر بزرگ این است که امروز احتمال می رود که آن خطر برای ما باشد، این است که‏‎ ‎‏یک وقت ملت از حکومت برگردد. ملت را دیگران نمی توانند برگردانند. امریکا هرچه‏

‏به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم،‏‎ ‎‏اینها معتبرتر می شوند. و از آن طرف دیگران، منحرفین هرچه شما را بدگویی کنند‏‎ ‎‏برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت بود که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه امریکا،‏‎ ‎‏من آن اوایل می گفتم این را که اینها نمی فهمند چطور اشخاص را زمین بزنند، چهار دفعه‏‎ ‎‏تعریف کنند از یک کسی، تعریف کنند از یک چیزی، وقتی تعریف کردند، مردم‏‎ ‎‏می فهمند این عیبی دارد که اینها تعریف می کنند از او، لکن خدا خواسته است که اینها‏‎ ‎‏نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببینند که در مجلس، آنهایی که فرستادند در مجلس و همه را‏‎ ‎‏به دیانت می شناسند، اینها رأیهایی می دهند که فقهای شورای نگهبان برای خاطر‏‎ ‎‏مخالفتش با اسلام رد می کند، خوب، درشان شبهه پیدا می شود. شما کاری بکنید که‏‎ ‎‏تحت تأثیر هیچ کس، خودتان را از تمام مکاتب دنیا تبرئه کنید و نصب العین شما اسلام و‏‎ ‎‏قرآن و احادیث اسلامی باشد؛ منتها چه احکام اولیه، چه گاهی احکام ثانویه. اگر این طور‏‎ ‎‏بشود، شورای نگهبان رد نمی کند دیگر. و من خوف این را دارم که یک مدتی که شما‏‎ ‎‏گفتید و آنها نپذیرفتند، مردم درشان شبهه پیدا بشود، چنانچه این خوف برای دولت‏‎ ‎‏هست. اگر دولت همان مسیر مردم را سیر کند، اگر دولت با این مردمی که در صحنه‏‎ ‎‏بودند، چه از بازرگانانشان و چه از ـ عرض می کنم که ـ دیگر مردمشان و چه از کاسبهای‏‎ ‎‏جزئشان، همه اینها ـ الاّ نادری‏‎[1]‎‏ که هیچ وقت نبودند ـ اگر دولت کاری بکند که اینها را‏‎ ‎‏یک وقتی همه را ناراضی کند، از حیث اینکه مالیاتها را زیاد کند بدون وجه، از حیث‏‎ ‎‏اینکه جرم برای تأخیر مالیات بدون وجه، از اینکه جریمه برای یک مسائل قرار بدهد‏‎ ‎‏بدون وجه، و همین طور قضاتی که در اطراف هستند، اگر خدای نخواسته، طریقشان را‏‎ ‎‏یک نحوی قرار بدهند که مردم کم کم شک در اینها بکنند، آن روز است که برای ما‏‎ ‎‏مصیبت پیش می آید؛ آن روز است که نه جنگ می تواند پیروز بشود و نه مجلس‏‎ ‎‏می تواند موفق باشد و نه دولت؛ آن روز است که باید فاتحه را بخوانیم. شما آقایان باید‏

‏توجه به این معنا بکنید که مسائل را طوری طرح بکنید، مسائل را طوری رأی به آن بدهید‏‎ ‎‏که در شورای نگهبان رد نشود؛ یا اگر رد می شود در هر سالی یکی دو تایش رد بشود. اما‏‎ ‎‏شما از این ور یک ماه زحمت بکشید و صحبت بکنید و رد و ایراد بکنید و یک مسئله ای‏‎ ‎‏را تمام کنید، آنها بعد از چند روز بگویند اینها خلاف شرع است، با اسلام نمی سازد، یا با‏‎ ‎‏قانون اساسی مخالف است که آن هم از روی اسلام است، این وهن برای مجلس‏‎ ‎‏می آورد و این خوف برای ما ایجاد می کند که مبادا یک وقتی مردم خیال کنند که اینها‏‎ ‎‏تدین ندارند؛ توجه ندارند که نه، تدین دارند، دیدشان آن دیدی که باید باشد بعضی شان‏‎ ‎‏نیست والاّ نه اینکه بی تدین باشند، خیرخواه اند، حسن نیت دارند، تدین دارند، اما این‏‎ ‎‏طور نیست که همۀ اینها در دیدها یک طور باشند، و همۀ اینها در مسائل یک طور باشند.‏‎ ‎‏باید طوری بشود که اگر شما با هم اختلاف کردید، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در‏‎ ‎‏مسائل، اختلافی باشد که دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پیش مردم هم‏‎ ‎‏مقبول است، پیش شورای نگهبان هم مقبول می شود. و اما اگر بنا باشد که یکی اش از‏‎ ‎‏یک طرفی بیفتد که شورای نگهبان بگوید این خلاف اسلام است، شورای نگهبان‏‎ ‎‏نمی گوید که این خلاف فتوای من است یا خلاف فتوای زید است، او می گوید خلاف‏‎ ‎‏اسلام است، اگر این طور بشود و تکرار بشود، این خطری است برای شما و برای همه. و‏‎ ‎‏اگر دولت هم بخواهد این طور مشی که گاهی وقتها می شود، این را ادامه بدهد و مردم را‏‎ ‎‏در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند که فاتحۀ آن دولت هم خوانده‏‎ ‎‏خواهد شد. جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را‏‎ ‎‏می کرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق.‏‎ ‎‏شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت باید دنبال همین معنا باشد، ارتش باید همین‏‎ ‎‏معنا را داشته باشد، پاسدارها باید همین طور باشند. اگر خدای نخواسته، بعضی از‏‎ ‎‏پاسدارها جوانی بکنند و یک کاری که برخلاف موازین است انجام بدهند، اگر این‏‎ ‎‏تکرار بشود خدای نخواسته، چشم مردم از آنها، رأی مردم از آنها برمی گردد و مورد‏‎ ‎‏سئوال واقع می شوند و این مصیبت است. شما گمان نکنید که قدرت نظامی شما را نگه‏

‏داشته است، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانی ملتها، ملت. این را باید، این‏‎ ‎‏پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خدای نخواسته، یک وقتی از دست ما‏‎ ‎‏برود، همۀ ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر می شود.‏

مسئولیت همه متصدیان در عمل به احکام اسلام

‏     ‏‏و ما امروز مسئول اسلام، مسئول قرآن شریف، مسئول همۀ انبیا هستیم، باید ما بر وفق‏‎ ‎‏آرای آنها عمل بکنیم.‏

‏     و یک کلمه دیگر هم باید عرض کنم و آن اینکه گاهی وقتها یک کلمه ای ـ فرض‏‎ ‎‏کنید که ـ من می گویم، یک چیزی من می گویم، به نظر شما هم خوب می آید مثلاً، آن‏‎ ‎‏وقت می بینی که در جاهایی، از این یک برداشتهایی کرده اند که مشغول معصیت شده اند.‏‎ ‎‏به من اطلاع داده اند ـ من که بیرون نیستم، اما اشخاصی به من اطلاع داده اند ـ که بعضی‏‎ ‎‏نوارهای بسیار مفتضح در بعضی از جاها هست به عذر اینکه فلانی گفته است که کسی‏‎ ‎‏حق ندارد به کسی؛ من همچو چیزی می گویم که کسی حق ندارد نهی از منکر کند؟! من‏‎ ‎‏اگر بفهمم که واقعاً این صحت دارد، اذن می دهم به آن کسی که می خواهد اینها را، از‏‎ ‎‏اطراف خیابانها بیرون کند، این دکانهایی که این کارها را می کنند دکانشان را برچیند.‏‎ ‎‏خودشان توجه کنند که این مسائل، یک مسائلی است که آبروی اسلام در خطر است‏‎ ‎‏برایش. در جمهوری اسلامی علناً یک همچو مسائلی در خیابانش بشود، این را نمی شود‏‎ ‎‏تحمل بکنند، مردم تحمل نمی کنند. و به من نسبت می دهید، دروغ نسبت می دهید، من‏‎ ‎‏همچو کاری نمی توانم بکنم که یک مسئله خلاف شرع را من بگویم، نخیر، باید بشود. ما‏‎ ‎‏چیزهایی که برخلاف است می گوییم نباید باشد، نه ‏‏[‏‏اینکه‏‏]‏‏ چیزهایی که برخلاف است‏‎ ‎‏باید باشد.‏

‏     بنابراین پاسدارها که عزیزترین افراد هستند در این کشور باید فکر کنند که این عزت‏‎ ‎‏خودشان را و این محبوبیت خودشان را حفظ کنند. اگر این حفظ نشود پوسیده می شوند،‏‎ ‎‏از بین می روند و این به این است که مشیشان را مشی اسلامی قرار بدهند. دادگاهها‏

‏مشیشان را مشی اسلامی قرار بدهند. می دهند اما خیلی توجه کنند. اگر یک جا دیدند که‏‎ ‎‏یکی اشتباه کرده، اشتباه را به او بگویند. اگر دیدند تعمد کرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار‏‎ ‎‏اسلامی بشود. و بالاخره همۀ ما، همۀ این دولت و همۀ این اشخاصی که در کارهای‏‎ ‎‏دولتی، یا در کارهایی که در جمهوری اسلامی باید بشود دست به کار هستند، باید این‏‎ ‎‏حیثیت خودشان را پیش مردم حفظ کنند. و این حیثیت حفظ می شود به اینکه به مُرّ اسلام‏‎ ‎‏عمل بشود، اعم از احکام اولیه و چنانچه نشد و تشخیص داده شد به اینکه الآن مصلحت‏‎ ‎‏در حکم ثانوی است، احکام ثانویه؛ و اما این هم باید روی تشخیص صحیح باشد.‏‎ ‎‏خوب، یک نفر می نشیند می گوید که الان حکم اضطراری است باید فلان چیز بشود،‏‎ ‎‏یک عده ای می گویند نیست اضطراری، اینکه نمی شود گفت که حالا که یک عده ای‏‎ ‎‏گفتند اضطراری است، ما او را می گیریم، فرض کن چند نفر هم او اکثریت دارد. شما باید‏‎ ‎‏یک کاری بکنید که اضطراری را قبول کند، شورای نگهبان قبول کند، مجلس لااقل دو‏‎ ‎‏ثلث اش رأی بدهد به اینکه این امر اضطراری است، مشورت کنند با اشخاص مطلع. ما‏‎ ‎‏باید به مُرّ اسلام عمل کنیم. آقایان، شما باید به مُرّ اسلام، هم تکلیف شرعیتان است، هم‏‎ ‎‏حکم عقل است که ما باید حفظ کنیم مردم را. اگر یک وقتی مردم تو خیابان ریختند و‏‎ ‎‏شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد کسانی دادند، خوب، آن وقت چه مصیبتی است. ما‏‎ ‎‏بسمان است آن شعارهایی که در خارج برایمان می دهند و آن شعارهایی که منافقین‏‎ ‎‏می دهند و امثال آنها. ما وقتی مردم را داریم، اسلام را داریم و رضای خدا را داریم، همه‏‎ ‎‏چیز داریم و هیچ یک از آن تبلیغات سوء تأثیری نمی کند؛ اما اگر خدای نخواسته مردم‏‎ ‎‏یک وقتی لغزش پیدا کردند، دیدند شما خدای نخواسته دارید یک کار خلافی می کنید‏‎ ‎‏و خیال کنند عمد است، خوب، آنها که نمی دانند این مسائل را، تودۀ مردم که نمی توانند‏‎ ‎‏مسائل را تحلیل کنند به طوری که بفهمند که کجا عمد بوده، کجا نبوده، فلان آقا چه بوده‏‎ ‎‏است، او چه بوده، این مصیبت می شود برایتان. و من امیدوارم که ان شاء الله جدیت زیاد‏‎ ‎‏در این مسئله بکنید. و ان شاء الله رأیهایی که شما می دهید، مشورتها زیاد باشد. بلکه‏‎ ‎‏گاهی وقتها با بعض افراد شورای نگهبان مشورت کنید و بعد از اینکه مشورت شد و این‏

‏امور آن طور شد، دیگر نه شورای نگهبان رد می کند و نه مردم ناراضی می شوند. مردم‏‎ ‎‏وقتی دیدند یک حکمی را حکم خداست، مجلس گفته است، شورای نگهبان هم که‏‎ ‎‏دنبال این است که احکام اگر خلاف اسلام باشد ردش کنند، حالا که قبول کردند اسلامی‏‎ ‎‏است، مردم با اسلام که دعوا ندارند. مردم، اسلام هرچه بفرماید قبول می کنند. کسی که‏‎ ‎‏جوانش را برای اسلام می دهد دیگر دنبال این نیست که مثلاً فلان چیز را ندارد، چطور‏‎ ‎‏باشد، یا فلان چیز را دارد، چه بشود. ما باید این اسلام عزیز را نگهداری بکنیم. مجلس‏‎ ‎‏اسلامی ما نگهبان اسلام باشد و همۀ ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام‏‎ ‎‏باشد؛ وقتی خدمتگزار اسلام شد همۀ مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ایران و چه در‏‎ ‎‏خارج ایران، همه با آن موافق هستند. آن عده ای هم که مخالف هستند، مخالف اسلام‏‎ ‎‏اصلش هستند، آنها هم تأثیری دیگر حرفهاشان ندارد.‏

در رأس امور بودن جنگ

‏     ‏‏و من هم امیدوارم ان شاء الله که این جنگ بزودی تمام بشود و به نفع شما تمام بشود،‏‎ ‎‏به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه، یک وقت احتیاج به آنها شد باز بروند به‏‎ ‎‏جبهه ها؛ اگر احتیاج باشد واجب است بروند، اگر احتیاج نباشد، نه، لازم نیست. گاهی‏‎ ‎‏وقتها هم آنها می گویند نباید بیایند. و کمک کنند و ان شاء الله با دولت هم کمک کند‏‎ ‎‏راجع به شاهراه سازیها، راجع به این مسائل، باید دنبال این باشند که کمک بکنند. و الآن‏‎ ‎‏ما کارمان آنی که در رأس امور است همه می دانید که الآن جنگ است. اگر این حل شود‏‎ ‎‏مسائل دیگر چیزی نیستند، حل می شوند ان شاء الله . خداوند همۀ شما را حفظ کند و‏‎ ‎‏موفق کند و سلامت بدارد و برای اسلام همۀ ما خدمت کنیم. و ان شاء الله هواهای نفسانی‏‎ ‎‏را کنار بگذاریم و آن چیزی را که به حسب حدیث پیغمبر اکرم است که: ‏اِنَّ اَخوَفَ ما اَخافُ‎ ‎عَلَیْکُمْ اِثْنان‎[2]‎‏ یکی اتّباع هواست، یکی هم طول امل است. هواها از بین برود، طول املها از‏‎ ‎‏بین برود. این طور نیست که ما همیشه باشیم، دیر و زود دارد، زود و دیر دارد، چند روز‏

‏این، چند روز آن، چند روز آن، هر کسی پنج روز نوبت اوست و بعدش وارد می شود به‏‎ ‎‏یک دنیایی که دنیای همیشگی است، ابدی است، یا ابدی در نعمت، ان شاء الله شماها‏‎ ‎‏باشید یا خدای نخواسته طور دیگر. بنابراین، ما باید رضای خدا را به دست بیاوریم و‏‎ ‎‏دنبال این باشیم که رضای او به دست بیاید. حالا او روشنفکری که یک خیال دیگر‏‎ ‎‏می کند، هرچه می خواهد بگوید. آن دولت دیگری هم که یک چیزی می گوید، نِقی‏‎ ‎‏می زند، آن هم هرچه می خواهد بگوید. آن منافقی هم که یک چیزی می گوید، آن هم‏‎ ‎‏هرچه می خواهد بگوید. ما رضای خدا را به دست بیاوریم، چیزهای دیگر سهل است.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

  • ـ بعضی؛ تعدادِ اندکی.
  • ـ عوالی اللآلی، ج 4، ص 76، ح 63.«آنچه بیش از همه چیز از آن می ترسم بر شما، دو چیز است».