وقتی نهضت داشت اوج می‏‏گرفت، اعلامیهٔ اول امام برای اتمام حجت به شاه نرم بود. ولی بعد ایشان دیدند که با نرمی نمی‏توان با اشخاص درشت برخورد کرد. به همین دلیل قدم به قدم درشتی و با صراحت حرف زدن را بیشتر کردند و کم کم نهضت اوج گرفت و در مردم بیداری پدید آمد. بخصوص جوانها مطالب را زود گرفتند و در همان اوایل زود به جوش آمده بودند. این رفتار جوانها به نظر با اخلاق آرام بزرگان خانه مثل پدرها سازگار نمی‏آمد و پدران گاه آزرده می‏‏شدند.
یک روزی پدری دست پسر خود را گرفت و به محضر امام آمد و گفت آقا شما ایشان را نصیحت کنید که یک مقدار معتدل حرکت کند که نظم و آرامش خانه به هم زده نشود. امام نظرات پدر را شنیدند، نظرات پسر را هم گوش کردند، بعد بجای آنکه به پسر نصیحت کنند به پدر عتاب کردند که:
جوانها راه خودشان را یافته‏اند، چرا مانع می‏‏شوید؟ چرا نمی‏گذارید به راه خودشان بروند و از این خمودگی بدر آیند، از این رخوتی که از غرب به شما تحمیل شده بدر آیند. جوانها دارند درمی‏آیند شما هم سد راه و مانع سیر نشوید.

منبع: پا به پای آفتاب، ج3، ص41

. انتهای پیام /*